..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..
..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

منابع طبیعی-بیابان زدایی-محیط زیست

گوزن زرد ایرانی+معرفی+زیستگاه ها و...


در گذشته گمان می‌رفت گوزن زرد ایرانی به کلی منقرض شده است، اما در سال ۱۳۳۴ معلوم شد تعدادی از آن‌ها در جنگل‌های اطراف رودخانه دز و کرخه باقی مانده‌اند. این گونه منحصر به فرد با جثه‌ای کشیده و بلند و شاخ‌های زیبا در سال‌های اخیر توانسته است خود را با سازگاری ظریفی از خطر انقراض نجات دهد. همچنین گوزن زرد ایرانی که گاهی نیز به سبب پراکنش آن در منطقه، بین‌النهرین نیز نامیده می‌شود، نادرترین گونه گوزن و از نظر جثه دومین آن بعد از گوزن قرمز در ایران و منطقه مدیترانه است.

از خانواده Cervidae، دو جنس Cervus  و  Capreolusدر ایران وجود دارند. از جنس Cervus دو گونه مهم قابل تشخیص است؛ مرال و گوزن زرد. اعضای جنس Cervus دارای دم با رشد زیاد و کاملاً واضح، شاخ بلند و زائده‌های بالای چشمی هستند. اندازه بزرگ یا متوسط دم در آن‌ها نسبتاً خوب رشد کرده و کاملاً دیده می‌شود.


 بقیه در ادامه مطلب...


در همین زمینه:

مقدمه ای بر گوزن زرد ایرانی و زیستگاه های آن  (هنریک مجنونیان)


ادامه مطلب ...

مقدمه ای بر گوزن زرد ایرانی و زیستگاههای آن+لینک جدید+دانلود بدون مشکل




مقدمه ای بر گوزن زرد ایرانی و زیستگاههای آن


مهندس هنریک مجنونیان

مهندس مسعود مولوی



مقاله ای که جزو اولین پژوهش هادر کشور  بر روی حیوانات انجام شده و بسیار ارزشمند است و قابل توجه است و اساتید بسیار برجسته ای بر روی آن کار کرده اند .


یه خواهش : یکی از دوستان که براش امکان داره مقاله رو تایپ کنه تا این مقاله ارزشمند رو به صورت متن کامل قرار بدیم. پیشاپیش از اون دوست خوبم سپاسگزارم.


یک نکته در عنوان این مقاله قابل تامل هست و اون اینکه مقدمه ای بر ....

یعنی امکان داره کسی یخواد این پژوهش رو کامل که هست کامل تر و به نوعی پر تر کنه . امیدوارم این اتفاق بیفته.


منبع : نشریه محیط شناسی (وابسته به دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران)


دانلود فایل  PDF  مقاله در ادامه مطلب


در همین زمینه:

گوزن زرد ایرانی+معرفی+زیستگاه ها

ادامه مطلب ...

گوزن زرد ایرانی (Dama mesopotamica)

گوزن زرد ایرانی (Dama mesopotamica) پستانداری از خانواده گوزن است. گمان می‌رفت که نسل این حیوان منقرض شده‌است تا این‌ که در دهه ۱۹۵۰ گله‌ای از آن در خوزستان کشف شد. اینک گله‌هایی از گوزن زرد ایرانی در دشت ناز مازندران در محوطه محصوری مراقبت می‌شود. در برخی از باغ وحش‌های جهان نیز نمونه‌هائی از آن وجود دارد.


ویژگی ها:

گوزن زرد ایرانی عموماً شبگرد است و در طول روز به استراحت می‌پردازد. در تابستان به واسطه پوشش خالخالی دارای استتار است. در زمستان پوشش او تیره تر می‌شود.

گوزن زرد ایرانی نر مثل بیشتر گوزنها دارای شاخ‌های بزرگ استخوانی بوده که به طور سالیانه رشد می‌کند و می‌افتد. گوزن ماده شاخ ندارد و جثه آن نیز از گوزن کوچک‌تر است. شاخهای گوزن نر در اواخر زمستان می‌افتد و در اوایل بهار با زیاد شدن منابع تغذیه شروع به رشد مجدد می‌نماید در این فصل گوزن با ریزش مو نیز مواجه می‌گردد. شاخ گوزن نر هر سال نسبت به سال قبل کمی بلندتر و زیباتر می‌شود. گوزن نر از این شاخها علاوه بر دفاع به عنوان وسیله‌ای برای قدرت نمایی در فصل جفت‌گیری استفاده می‌نماید.


جفت گیری:

گوزن‌های زرد ایرانی اغلب در اوایل پاییز جفت‌گیری می‌نمایند که در این فصل گوزن نر از ظاهر بسیار زیبا و با ابهتی برخوردار می‌گردد. گوزن‌های نر قویتر با جذب چندین ماده قلمرو معینی برای خود ایجاد نموده و اجازه ورود به گوزن‌های نر دیگر را نمی‌دهد. اغلب در فصل جفت گیری بین گوزنهای نر بر سر جفت گیری درگیری‌های شدیدی رخ می‌دهد و گوزن بازنده بایستی قلمرو را به نفع برنده ترک گفته و به دنبال قلمرو جدیدی باشد. در فصل جفت گیری رفته رفته گوزن نر لاغرتر و نحیف تر می‌شود.


تغذیه:

تغذیه گوزن‌ها بیشتر از علف‌ها و شاخ و برگ گیاهان می‌باشد، گاهی اوقات نیز از سرشاخه‌های درختان یا از پوست ساقه آنها استفاده می‌نمایند. گوزن‌های زرد ایرانی اغلب اوایل صبح قبل از طلوع آفتاب یا عصر به چرا پرداخته و مابقی روز را به نشخوار کردن یا استراحت می‌پردازند. چنانچه در نزدیکی محل زندگی گوزنها گندمزار یا مزرعه‌ای باشد، گاهی بطور شبانه به این مزارع دستبرد می‌زنند.



گوزن زرد ایرانی از شاخه طناب داران(Chordata)، رده پستانداران( Mammalia) راسته زوج سمان(Artiodactyla)، خانواده گوزنها، گونه گوزن زرد و زیر گونه گوزن زرد ایرانی ( C. Dama mesopotamica) می باشد. این جانور به صورت گروهی زندگی کرده و معمولاً شبگرد است . در اوایل صبح و اوایل غروب دارای فعالیت بیشتری بوده و اغلب در این ساعات به چریدن مشغول شده و در بقیه ساعات نشخوار می نماید.
در ساعات چرا اغلب به دلیل ترس از دشمن به سرعت غذای خود را بلعیده و در مواقع استراحت در نواحی امن با آرامش شروع به جویدن و هضم غذا می نماید.غذاهای این جانور عبارتند از علوفه ، سرشاخه ها، میوه های مختلف و گیاهان جنگلی. در مواقع خطر به سرعت فرار نموده و با جست های بلند و فرار سریع از خطر می گریزد. در ضمن شناگر قابلی نیز می باشد.
نوع ماده شاخ نداشته و نوع نر این زیر گونه دارای شاخهای نسبتاً بلند و پهنی می باشد که رشد شاخها از یک سالگی شروع شده و در دو سالگی شاخها نمایان می شوند.
هر ساله در اواسط بهمن ماه شاخ ها افتاده و در محل شاخها فقط یک غده به جا می ماند که این غده در ابتدا متورم و پر خون شده سپس در فصل بهار محلی برای رشد شاخ جدید می گردد. شاخهای جدید در تابستان کامل شده و ظاهر بسیار زیبایی به حیوان می بخشند. رنگ زمینه بدن قهوه ای بوده در پهلوها رنگ روشن تری داشته، شکم، دم و زیر گردن آن سفید است.در فصل بهار و تابستان خالهای سفید و زیبایی در پشت و پهلوها ایجاد می شود که در اواسط پاییز با تغییر رنگ حیوان به خاکستری و بلندتر شدن موهای آن خالها کمرنگ تر می شوند.
رنگ بدن ماده کمی تیره تر می باشد. همزمان با افتادن شاخها موهای حیوان نیز شروع به ریزش نموده و ظاهر حیوان در این فصل زشت و بیمار به نظر می رسد. طول بدن این حیوان در حدود 150 تا 240 سانتیمتر بوده و طول دم 16 تا 20 سانتیمتر می باشد. ارتفاع آن در ناحیه شانه ها 85 تا 130 سانتیمتر و وزن آن 50 تا 130 کیلو گرم است.
در فصل جفت گیری که اغلب با جنگ نرها بر سر جفت یابی همراه است گوزن نر در اوج قدرت و زیبایی بوده و تاحدودی نیز حالت های عصبی از خود بروز داده و گردن آنها نیز اندکی متورم می شود. جفت گیر ی این گوزنها در اواسط شهریور ماه اتفاق می افتد که در این زمان گوزن های نر مسن تر و قویتر برای خود گروههای جداگانه ای از ماده ها به شکل حرمسرا تشکیل داده و قلمروهای مخصوصی ایجاد می نمایند.
بعد از جفت گیری نیرو و قدرت گوزن نر نسبتاً تحلیل رفته و آسیب پذیری آن بیشتر می گردد که اوج این آسیب پذیری با افتادن شاخ ها متقارن است. نوزادها حدوداً 8 ماه بعد از جفت گیری در اردیبهشت ماه به دنیا می آیند. کمتر پیش می آید که گوزن زرد ایرانی دوقلو زایی نماید و اغلب یک نوزاد به دنیا می آورد. بچه ها بعد از تولد قادر به دویدن و راه رفتن هستند ولی گوزن مادر در چند روز اول آنها در بین علفهای بلند مخفی می نماید، که نوزادان به دلیل نداشتن تحرک و بو و استتار قوی از دید دشمنان مخفی می مانند. از مهمترین دشمنان این حیوان می توان به گرگ، یوز و گربه جنگلی اشاره نمود. نوزادان در سن 1.5 سالگی به بلوغ کامل می رسند و بطور متوسط 16 سال عمر می نمایند.در گذشته پراکندگی این حیوان از غرب و شمال غرب ایران تا شمال شرقی آفریقا و در جنوب اروپا تا بالکان گسترده بود ولی در حال حاضر پراکندگی طبیعی این حیوان فقط محصور به جنگلهای متراکم و غیر قابل نفوذ منطقه خوزستان و زاگرس در کنار رودخانه های دز و کرخه می باشد.


به منظور جلوگیری از انقراض گوزن زرد ایرانی تعدادی از آنها را به دشت ناز در مازندران، دشت ارژن،جزیره اشک در دریاچه ارومیه منتقل نموده اند. تا چند دهه پیش تصور می شد که نسل این حیوان منقرض شده است ولی با مشاهده شدن چند شاخ تازه در شوش این تصور از بین رفت و دو رأس از آنها توسط آقای ورنر ترنس آلمانی دو تن از آنها زنده گیری شده و در سال 1337 به باغ وحش اپل انتقال داده شده و بعد از تکثیر تعداد 6 رأس به دشت ناز منتقل گردید. از جمله عوامل کاهش جمعیت این گونه می توان به شکار بی رویه و تخریب زیستگاه های طبیعی آن اشاره نمود.



اسارت گوزن زرد ایرانی در دشت‌های زاگرس

تنها یک خبر می‌تواند دوباره ماجرای قدیمی انقراض گوزن زرد ایرانی را زنده کند. خبری با این عنوان که ۱۵ تیر تعداد ۵۵ راس از گوزن‌های زرد به زادگاهشان بازگردانده می‌شوند.
ماجرایی که از سال ۱۳۳۶ و توسط هایزمن آلمانی جانی دوباره گرفت و به کابوس ۵۰ ‌ساله انقراض این‌گونه نادر حیات وحش پایان داد، امروز دوباره با انتقال این‌گونه به زیستگاهش صورتی دیگر به‌خود می‌گیرد و این پرسش که آیا به راستی زیستگاه این‌گونه نادر حیات وحش ایران کجاست؟

از آن روز که برای اولین بار چند رأس گوزن زرد در اطراف رودخانه دز و کرخه مشاهده شدندو پس از آن نیز تعدادی از کارشناسان محیط زیست وقت به همراه هایزمن تصمیم به احیای این‌گونه گرفتند، از آن زمان که در گام اول آنان را به آلمان بردند و پس از ازدیاد نسل دوباره به ایران برگرداندند، تا به امروز که جزیره اشک دریاچه ارومیه به‌عنوان زیستگاه موقت آنان برای ازدیاد نسل تعیین شده‌است، همواره سخن از زیستگاه اصلی این‌گونه کمیاب و بسیار زیبای ایران است.

حال که به زمان جفت‌گیری گوزن زرد در شهریور ماه نزدیک می‌شویم، دوباره این موضوع مورد توجه قرار گرفته است. زیستگاه گوزن زرد، به واقع از بین‌‌النهرین آغاز می‌شد و تا دامنه‌های جنوبی زاگرس نیز امتداد داشت.

حتی فیروز آباد فارس نیز بخشی از زیستگاه این‌گونه بود. گوزن زرد در این گستره وسیع سالیان دراز زندگی می‌کرد، اما به تدریج زیستگاه گوزن زرد کوچک و کوچک‌تر شد و حصار زندگی برای آن تنگ‌تر.

از این گستره اکنون تنها بخش کوچکی به‌عنوان زیستگاه این‌گونه قلمداد می‌شود و گوزن زرد مجبور به زندگی در حصاری تنگ و باریک است. قفسی که قرار است در سال‌های آینده تنها مأمن و ملجأ این جانور باشد.

اما صورت دیگر این ماجرا تکثیر گوزن زرد است. هرچند کارشناسان مسئول بخش پستانداران سازمان حفاظت محیط‌زیست با اشاره به آمار سرشماری گوزن زرد در جزیره اشک، خبر از تکثیر و پرورش موفق این‌گونه می‌دهند و با تکیه بر آمار می‌گویند: در سال ۷۹، ۱۴۷ راس از این‌گونه وجود داشت و در سال ۸۲ به ۲۴۱ راس رسیده است و تا سال ۸۵ نیز این تعداد به ۲۹۱ راس رسیده و در حال حاضر نیز ۳۰۶ راس از آن در جزایر پارک ملی دریاچه ارومیه زندگی می‌کنند، اما هنوز این جانور به تعدادی نرسیده‌است که از فهرست گونه‌های در معرض خطر سازمان ملل بیرون‌ آید و بیش از ۵۰ سال تلاش برای احیای نسل آنان آمار ۴۰۰‌راسی است که به آن می‌بالیم.

قرار است که تقریبا یک چهارم از جمعیت فعلی گوزن زرد به زادگاه اصلی‌اش بازگردانده شود. اما کدام زیستگاه می‌تواند زادگاهش باشد. زادگاه این‌گونه در گذشته مساحتی در حدود ۵۰۰ ‌هزار کیلومتر مربع را شامل می‌شده است.

کدام زیستگاه می‌تواند با شرایط موجود بخشی از زیستگاهش را به آن بازگرداند؟


زیستگاهی به پهنه‌ ایران

مهندس بیژن دره شوری معتقد است که جنگل‌های کرخه نمی‌تواند به‌عنوان زیستگاه گوزن زرد محسوب شود؛ چرا که این جنگل‌ها روزگاری به دلایل مختلف اقلیمی توانایی زیستگاهی داشت، اما امروزه به‌دلیل وجود سد کرخه و نبود سیلاب‌ها که جنگل‌های کرخه را بارور کند، نمی‌تواند به‌عنوان زیستگاهی مناسب برای این‌گونه در خطر به حساب آید.

این کارشناس برجسته محیط زیست به مطالعات انجام شده توسط دکتر بهرام کیابی، مهندس هنریک مجنونیان و دکتر محمود کرمی برای تعیین زیستگاه گوزن زرد در سال‌های گذشته اشاره می‌کند و می‌افزاید: در آن سال ما با بررسی دقیق توانستیم چند زیستگاه را در یاسوج و میان کتل برای گوزن زرد جایابی کنیم.

براساس بررسی‌های انجام شده، همه به اتفاق میان کتل را به‌عنوان زیستگاه اصلی این جانور معرفی کردیم؛چرا که این پهنه هم توانایی گسترش داشت و هم امکان زیست گوزن زرد در آن بیشتر از مناطق دیگر بود، اما متأسفانه امروزه می‌بینیم که بدون توجه به نگاه‌های کارشناسی، گوزن زرد به مناطقی برده‌ می‌شود که شاید برای آینده حیات این جانور، خطر زا باشد.

دره‌شوری ادامه می‌دهد: اگر بخواهیم گونه‌ای را از خطر نجات دهیم، باید زیستگاهی که برای آن انتخاب می‌کنیم، از هر نظر امنیت داشته باشد.

از سویی زمانی می‌توان گونه‌های در معرض خطر را به زیستگاهشان انتقال داد که جمعیت‌شان به‌حدی برسد که معیارهای جهانی مشخص کرده‌اند.

وی با اشاره به انتخاب جنگل‌های کرخه گفت: باید برای زیستگاه گوزن زرد منطقه‌ وسیعی را انتخاب کرد. باید زیستگاه را به‌عنوان محل دائمی قلمداد کنیم. اگر منطقه ۱۰۰ هکتاری برای زیستگاه گوزن زرد در نظر گرفته شود، مسلما این منطقه به‌عنوان اسارتگاه آنان خواهد بود.

زیستگاهی با این مساحت می‌تواند برای کوتاه مدت پاسخگو باشد، اما برای انتخاب یک زیستگاه دائمی باید محدود‌ه‌ای مشخص شود که بتوان آن‌را گسترش داد و به مساحت حداقل هزار هکتاری رساند.

میان کتل که چند سال پیش انتخاب شده‌بود، ابتدا مساحتی ۲۰۰ ‌هکتاری بود که بسیار ایمن و به‌عنوان زیستگاه گوزن زرد بسیار مناسب بود. این محدوده تا مساحت هزار هکتاری قابل گسترش بود.

وی در پایان اگرچه ناامیدانه، ادامه می‌دهد: اگر زیستگاه جنگل‌های کرخه موقتی باشد و برنامه‌ای کوتاه مدت خوب است، اما همه نگرانی این است که در پس آن برنامه‌ای بلندمدت و با توجه به معیارهای جهانی وجود نداشته باشد.



پایانی بر ماجرا

۱۰۲ گوزن زرد ایرانی در حالی به جنگل‌های کرخه به‌عنوان زیستگاه اصلی شان منتقل می‌شوند که کارشناسان بسیاری، نگران آینده این‌گونه در معرض خطر‌ند.

آیا دوباره همان ماجرایی بر آنان خواهد گذشت که به مانند ۵۰ سال پیش همه دست از این‌گونه زیبا و خرامان طبیعت ایران بشویند و خود را قانع کنند که منقرض شده‌است؟

گوزن زرد ایرانی این منحصر به فردترین جانور جلگه‌های زاگرس، مسافر دشت‌های پر تلاطم جنوب ایران است.

مسافری که روزگاری جولانگاهش گستره‌ای به پهنای جلگه‌های مرکزی ایران بود، اما امروزه در ازدحام انسان‌ها ناچار در حصار تنگ زیستگاه‌هایی نامانوس به اسارت خواهد گذراند.



کرخه؛ اولین زیستگاه گوزن زرد ایرانی

کرخه که از زیستگاه‌های اصلی گوزن زرد ایرانی به شمار می‌آید با 10763 هکتار مساحت از سال 1346 در شمار مناطق حفاظت شده قرار گرفت.
منطقه‌ای مسطح با دامنه ارتفاعی 30 تا 80 متر که شامل بخشی از رودخانه کرخه و اراضی اطراف آن در استان خوزستان است.

دما و بارندگی متوسط سالانه منطقه 23 درجه سانتی‌گراد و 240 میلیمتر و اقلیم آن خشک و بیابانی گرم است.

گونه گیاهی غالب منطقه درخت گز است که به همراه گونه‌هایی نظیر پده، نی، سمر، کهور، سریم، بنگله، تمشک و علف مار می‌روید.

برخی گونه‌های جانوری این زیست‌بوم نیز عبارتند از: گوزن زرد ایرانی، شنگ، فیلوش، دراج، قمری، ماهی خورک‌های ابلق، سینه سرخ، اردک مرمری، باکلان کوچک، حواصیل‌های خاکستری، ارغوانی و زرد، سنقرهای سفید و تالابی، لاک پشت فراتی و بوتیمارکوچک.

این منطقه تا قبل از جنگ تحمیلی به خاطر جاذبه‌های طبیعی منحصر به فرد، جنگل‌های انبوه و حیات وحش غنی، از قابلیت بالایی برای طبیعت گردی برخورداربود.

با آنکه در سال‌های اخیر تلاش‌هایی برای بازگشت احیای این زیستگاه به ویژه بازگشت گوزن زرد در منطقه صورت گرفته با این امید که دوباره این زیستگاه رونق خود را بازیابد، اما به نظر می رسد این منطقه حفاظت شده نیز از توسعه ناپایدار در امان نماند.


پازن

مهارت پازن‌ها در بالارفتن از صخره‌های صعب‌العبور بسیار شگفت‌انگیز است. به همین سبب، به آن‌ها سلطان صخره‌ها نام داده‌اند. پازن‌های نر، که کل نامیده می‌شوند، با شاخ‌های بلند شمشیرمانند و ریش سیاه‌رنگ خود چهره‌ای بسیار آشنا دارند.


                                              پازن در یک نگاه  


نام فارسی:   کل (نر) و بز (ماده) / پازن / بز کوهی

نام انگلیسی:   Wild Goat

نام علمی:   Capra aegagrus  

خانواده:   خانواده‌ی گاوسانان (Bovidae)  


جمعیت:   نامعلوم 


پراکنش:
در پاکستان، افغانستان، ترکمنستان، ترکیه، یونان و قفقاز دیده می‌شود. در ایران در تمام نقاط به‌جز مناطق کویری مرکزی پراکنده است.


زیست‌گاه:
پازن‌ها در مناطق کوهستانی و صخره‌ای (تا ارتفاعات 4هزار متری) زندگی می‌کنند.


اندازه:
طول بدن پازن 120 تا 160 سانتی‌متر، طول دمش 12 تا 15 سانتی‌متر، ارتفاع بدنش 65 تا 95 سانتی‌متر، وزن نرها 70 تا 120 کیلوگرم و وزن ماده‌ها 50 تا 55 کیلوگرم است. 


ریخت‌شناسی:
جثه‌ای تنومند، دمی سیاه و پاهایی کوتاه دارد. نرها، شاخ‌های گره‌دار و بلندی دارند که طول آن‌ها به 150 سانتی‌متر می‌رسد. اما شاخ ماده‌ها بسیار کوتاه‌تر است. نرها دارای ریش بلند و سیاه‌رنگ و نوار تیره‌ای روی پشت و شانه هستند که در ناحیه‌ی سینه پهن می‌شود و به صورت طوق درمی‌آید. رنگ بدن با بالارفتن سن تغییر می‌کند. جوان‌ها بدنی مایل به خاکستری دارند و بالغ‌ها در زمستان کرم‌رنگ هستند.


رژیم غذایی:
پازن‌ها از علوفه و بوته‌ها تغذیه می‌کنند.


زادآوری:
جفت‌گیری کل و بز در پاییز صورت می‌گیرد و نوزادان 160 روز بعد به‌دنیا می‌آیند.


وضعیت حفاظتی گونه:
جمعیت این گونه در اکثر نقاط کشور رو به کاهش است.


                                           نقشه‌ی پراکندگی در ایران:  




اجداد بزهای اهلی

نام دیگر کل و بز «پازن» است. هنگام پریدن و بالارفتن پازن‌ها از صخره‌ها، با برخورد پاهایشان به هم و به صخره‌ها، صدا ایجاد می‌شود. به همین سبب، به آن‌ها پازَن می‌گویند. کل‌ها و بزها از اجداد بزهای اهلی هستند و می‌توانند با آن‌ها جفت‌گیری کنند. اما تفاوت‌های مشخصی مانند شاخ‌های بلند و شمشیرمانند، آن‌ها را از بزهای اهلی جدا می‌کند.

سلطان صخره‌ها!

کل و بز سلطان صخره‌ها هستند. تقریباً هیچ حیوان دیگری نمی‌تواند مثل آن‌ها روی صخره‌ها حرکت کند و پایین نیفتد. بدن این جانوران طوری شکل گرفته است که به راحتی می‌توانند از صخره‌های صعب‌العبور بالا بروند. پاهای کوتاه، سنگین بودن قسمت جلویی بدن و ساختمان خاص سم‌ها باعث می‌شود پازن‌ها در هنگام بالارفتن و پریدن روی صخره‌ها، به‌خوبی تعادل خود را حفظ کنند و به‌راحتی چهاردست‌وپا روی یک نقطه به اندازه‌ی یک سکه‌ی 10 تومانی بایستند و نیفتند!


 شاخ همه‌کاره! 

شاخ در پازن‌های نر و ماده متفاوت است. نرها که کَل نامیده می‌شوند دارای شاخ‌های بلندی هستند. این شاخ‌های گره‌دار، بلند و زیبای کل‌ها، که مانند شمشیر به طرف عقب بدن متمایل شده‌، به صورت نیم‌دایره است و سبب می‌شود اگر زمانی این جانوران از صخره‌ پرت شوند، روی آن غلت بزنند و جان خود را نجات دهند. ماده‌ها نیز دارای شاخ‌هایی بسیار ساده و کوتاه هستند. رشد شاخ در سال‌های اولیه‌ی زندگی پازن‌ها زیاد است ولی با افزایش سن و معمولاً بعد از 7 سالگی رشد شاخ کم می‌شود. هم‌چنین شاخ‌ها در زمستان رشد نمی‌کنند ولی گره‌ها بزرگ می‌شوند. شاخ‌ها وسیله‌ی دفاعی کل‌ها در هنگام جفت‌گیری هستند. در این فصل، نرها برای به‌دست آوردن ماده‌ها با هم به‌سختی‌ جدال می‌کنند. ضرباتی که این حیوانات در هنگام جنگیدن با شاخ‌هایشان به هم می‌زنند، معمولاً در طول 3/1 نخستین از سطوح جلویی شاخ‌ها وارد می‌شود.

تشخیص سن از روی شاخ

سن پازن‌های نر را می‌توان از روی شاخ‌ آن‌ها تشخیص داد. هر سالی که از سن پازن‌ها بگذرد، بر طول شاخ و قطر آن‌ افزوده می‌شود و بر اثر این رشد، روی شاخ‌ها برجستگی‌های مشخصی باقی می‌ماند که به آن‌ها «گره» می‌گویند. با شمردن این گره‌ها، می‌توان سن پازن‌ها را حدس زد. رشد شاخ در سال‌های اولیه زیاد است؛ ولی معمولاً از 7 سالگی به بعد کم می‌شود. رشد این شاخ‌ها در زمستان تقریباً متوقف می‌شود؛ ولی گره‌ها رشد می‌کنند و بزرگ می‌شوند.

پازن و شکارچیان

کل‌ها و بزها با جثه‌‌‌ی نسبتاً بزرگ، یکی از جانوران مورد علاقه‌ی شکارچیان هستند؛ تا جایی که تعداد آن‌ها مانند بقیه‌ی سم‌داران ایران، در حال کم شدن است. وابستگی پازن‌ها به صخره‌ها و مشخص بودن محل زیست محدود آن‌ها، باعث شده است شکارچیان به‌راحتی آن‌ها را پیدا و شکار کنند. هرچه پازن‌ها در مناطق صخره‌ای قادر به فرار و حرکت سریع هستند، در مناطق صاف، بی‌دفاع می‌شوند. .


برخی شکارچیان از این خصوصیت استفاده می‌کنند و با رَم دادن آن‌ها به دشت، به شکار این جانوران می‌پردازند. یکی دیگر از خصوصیات پازن‌ها، که باعث از بین رفتن آن‌ها می‌شود، این است که هنگام فرار گاهی می‌ایستند و به پشت سر خود نگاه می‌کنند. این کار به شکارچیان فرصت خوبی می‌دهد تا آن‌ها را شکار کنند


مهاجرت سالانه 

با آن‌که پازن‌ها در مناطق کوهستانی زندگی می‌کنند، مهاجرت سالانه‌ی منظمی دارند و در فصل‌های متفاوت می‌توان آن‌ها را در ارتفاعات گوناگونی دید. با فرارسیدن زمستان، گله‌ها به طرف دامنه‌های پایین کوه می‌روند که برف ندارد و در آن‌جا از بوته‌ها تغذیه می‌کنند. با گرم شدن هوا، به سمت ارتفاعات حرکت و از گیاهان سبز و تازه تغذیه می‌کنند.

ساعت کاری پازن‌ها

کل و بز روزگرد هستند، ولی گاهی شب‌ها نیز به چرا می‌پردازند. روزگرد بودن بدین معنی است که بیش‌ترین فعالیت آنان در ساعات اولیه‌ی صبح، قبل و بعد از طلوع صورت می‌گیرد. اواسط روز بیش‌تر می‌توان آن‌ها را به صورت نیمه خواب و درحال استراحت دید و پس از غروب آفتاب مجدداً شروع به تغذیه می‌کنند. ظاهراً با کاهش دما و بارش برف این روند تغییر کرده و کل و بز در اواسط روز (ظهرها) غذا می‌خورند و بقیه روز را به استراحت می‌پردازند.


وقت غذاست ...

کل و بزها از علوفه، بوته‌ها و برگ درختان تغذیه می‌کنند. علاوه بر گیاهان علفی و بوته‌ای کل و بزها از شاخ و برگ درختان و درختچه‌هایی نظیر ارس و بادام کوهی نیز استفاده می‌کنند. علاوه بر آن‌که بزها نسبت به کل‌ها مواد مغذی‌تری را می‌خورند، زمان بیش‌تری را نیز در حال چرا و خوردن غذا هستند. چون آنان احتیاج به انرژی زیادی در طول فصل زایمان و شیردهی دارند. از آن‌جا که جرم بدن نرها بیش‌تر است، نرها باید بتوانند با جذب بیش‌تر مواد مغذی، کمتر خوردن را جبران کنند.

نقش پازن در طبیعت

کل‌ها و بزها طعمه‌های بسیار مناسبی برای گوشت‌خواران به‌شمار می‌روند و اگر جمعیت آن‌ها کم شود، نسل گوشت‌خواران منقرض خواهد شد.


منبع:
کتاب حیات وحش ایران ـ نشر طلایی


به نظر شما این حیوان چیست ؟

به نظر شما این حیوان که در پایین می بینید چه حیوانی هست ؟
لطفاً جواب های خود را در قسمت بیان دیدگاه بیان کنید ....   .


خدنگ وگونه های آن

معرفی خدنگ (Mangoose) و گونه های آن


فرمانرو: جانوران
شاخه: طنابداران
رده: پستانداران
راسته: گوشت‌خواران
خانواده: Herpestidae
زیرخانواده: Herpestinae

خدنگ یا نَمس نام نوعی حیوان گوشت‌خوار گربه‌مانند است.در ایران دو گونه خدنگ وجود دارد :خدنگ کوچک و خدنگ بزرگ.
خدنگ کوچک با ۲۰ تا ۴۰ سانتیمتر طول و موهای به رنگ قهوه ای مایل به زیتونی و دم نسبت به تنه کوتاه‌تر در نواحی کوچکی در شرق سیستان، جنوب بلوچستان، و جنوب غربی ایران، (استان های کردستان تا خوزستان و نواحی جنوبی فارس) دیده شده و احتمالا در تمام سواحل شمال دریای عمان و خلیج فارس پراکنده شده است.

خدنگ بزرگ جثه ای به اندازه سمور ولی به شکل موش دارد. پوزه کشیده و نوک تیز و چشم ها کوچک اند. دم بلند و پرمو، دست و پا کوتاه با ناخن های بلند، قوی و جمع نشدنی و غده های مقعدی بسیار پیشرفته می باشد. رنگ بدن خدنگ، گندمی متمایل به حنایی است. طول بدنش به ۳۸-۴۶ سانتی مترو طول دمش ۳۵ سانتی متر و وزن اش از ۶-۵/۷کیلوگرم است و دارای۴۰ دندان است.پاهای خدنگ برهنه و فاقد مو هستند اما دستهایش پوشیده از مو با ناخنهای منحنی می باشد.پوشش بدن انها ترکیبی از موهای زبر و خشن و کلفت است….

.

.

برای دیدن بقیه مطلب به ادامه ی مطلب بروید


ادامه مطلب ...

گوسفند وحشى اوریال

گوسفند وحشی اوریال یکی از 5 نژاد گوسفندهای وحشی‌ای است که در ایران زندگی می‌کنند. این حیوان بزرگ‌ترین گوسفند وحشی ایران است. گوسفندهای وحشی شاخ‌هایی بلند، ضخیم و حلزونی‌شکل دارند و مشخصه‌ی بارز آن‌ها موهای بلند و سفیدرنگی در ناحیه‌ی گلو و سینه است که مانند ریش به‌نظر می‌آیند.



نام فارسی: قوچ (نر) و میش (ماده) اوریال / گوسفند وحشی اوریال

نام انگلیسی: Urial نام علمی: Ovis orientalis arkal

خانواده: خانواده‌ی گاوسانان (Bovidae
 
جمعیت: نامعلوم
 پراکنش:
در پاکستان، کشمیر، شمال غربی هندوستان، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان و ترکمنستان پراکنده است. در ایران در شمال خراسان رضوی، خراسان شمالی، شرق گلستان و شمال شرق استان سمنان دیده می‌شود.

 زیست‌گاه:
گوسفند وحشی اوریال در مناطق کوهستانی و تپه‌ماهوری زندگی می‌کند.


 اندازه:

 طول بدن این جانور 110 تا 145 سانتی‌متر، طول دمش 12 تا 15 سانتی‌متر، ارتفاع بدنش 100 سانتی‌متر و وزن آن 25 تا 87 کیلوگرم و بزرگ‌ترین قوچ و میش ایران است.


 ریخت‌شناسی:
 گوسفند اوریال بدنی کشیده و استوانه‌ای دارد. نرها شاخ‌های بلندی دارند که گاهی طول آن‌ها به 118 سانتی‌متر می‌رسد. این شاخ‌ها ضخیم و حلزونی شکل هستند و مقطع آن‌ها مثلثی است. این پستاندار موهای نسبتاً کوتاهی به رنگ زرد شنی تا قهوه‌ای دارد و زیر بدنش سفیدرنگ است. موهای بلند و سفیدرنگی در ناحیه‌ی گلو و سینه‌ی این حیوان دیده می‌شود.


 رژیم غذایی:
گوسفند اوریال از علوفه و بوته‌ها تغذیه می‌کند.


 زادآوری:
جفت‌گیری قوچ و میش اواخر پاییز صورت می‌گیرد و نوزادان پس از 5/5 ماه به‌دنیا می‌آیند


 وضعیت حفاظتی گونه:
این گونه در ایران جمعیت آسیب‌پذیری دارد و با ادامه‌ی روند کنونی، در خطر انقراض قرار خواهد گرفت.

اجداد گوسفند اهلی

 قوچ و میش یا گوسفند وحشی از اجداد گوسفندهای اهلی هستند و می‌توانند با آن‌ها جفت‌گیری کنند. هزاران سال پیش تعدادی قوچ و میش به‌دست انسان‌ها رام شدند و گوسفندهای اهلی به‌وجود آمدند.



مهاجرت‌های ارتفاعی

 مهاجرت ارتفاعی بدین معناست که گوسفند وحشی در فصل بهار در ارتفاعات بالاتر دیده می‌شوند که شاید به دلیل آغاز رویش بهاره‌ی علف‌ها در ارتفاعات باشد. آن‌ها تابستان را هم در همان ارتفاعات بالا می‌گذرانند. گله‌ها برای دوری از گرمای تابستان، دامنه‌های شمالی با شیب ملایم را برای استراحت انتخاب می‌کنند تا علاوه بر استفاده از خنکی دامنه‌ی شمالی، از حشره‌های موذی هم در امان باشند. با آغاز پاییز و زمستان، گله‌های گوسفند وحشی به مناطق کم‌ارتفاع‌تر و دره‌ها و گودی‌ها پناه می‌آورند. زیرا با آغاز فصل سرما، نیاز به آب کم‌تر می‌شود. به‌علاوه، علف‌ها بیش‌تر در گودی‌ها و مناطق کم‌ارتفاع رشد می‌کنند. آن‌ها در این مهاجرت‌ها، مسیرهایی سنتی دارند.

ساختار اجتماعی

گوسفند وحشی به صورت گروهی زندگی می‌کند. معمولاً میش‌ها، بره‌ها و نرهای جوان با هم و جدا از گله‌های مسن‌تر مشاهده می‌شوند. نرها از 3 تا 4 سالگی از گله‌‌ی ماده‌ها و بره‌ها جدا می‌شوند و در گروه‌های جداگانه‌ای زندگی می‌کنند. بنابراین، جدایی نرها از ماده‌ها، پدیده‌ای مرتبط با سن و تدریجی است. به‌طور معمول، گله‌ها در طول فصل جفت‌گیری مخلوط می‌شوند و بعد از آن، قوچ‌ها گله‌های ماده‌ها، بره‌ها و جوان‌های نابالغ را ترک می‌کنند.

نژادهای گوسفند وحشی در ایران

 نژادهای گوناگونی از قوچ و میش در ایران زندگی می‌کنند که هم از نظر ظاهری و هم از نظر تعداد کروموزوم‌ها، با هم تفاوت دارند. این نژادها عبارت‌اند از:

قوچ و میش ارمنی: در تپه‌ماهورها و مناطق استپی شمال غربی و جنوب غربی دیده می‌شوند. در زیر گلو و سینه‌ی آن‌ها ریش و موهای زبر کوتاهی به رنگ قهوه‌ای تا سیاه دیده می‌شود. ماده‌ها شاخ ندارند یا شاخ‌های آن‌ها بسیار کوچک است. قوچ‌های ارمنی در ناحیه‌ی کمر لکه‌ی سفیدرنگی دارند که در اصطلاح به آن «آلاکمر» می‌گویند.

 قوچ و میش اصفهان: که در قسمت‌های جنوب اصفهان و قسمتی از چهارمحال و بختیاری زندگی ‌می‌کنند. از ویژگی‌های بارز این قوچ و میش این است که رنگ بدنشان تیره‌تر از سایر قوچ‌هاست و دست، پا و پوزه‌‌ی آن‌ها سفید است.

قوچ و میش لارستانی: کوچک‌ترین قوچ و میش ایران است. نوک شاخ آن‌ها به موازات گردن انحنا دارد و میش‌ها غالباً شاخ دارند. این قوچ‌ها در هرمود فارس زندگی می‌کنند.



دورگه‌های گوسفند وحشی ایران

در بسیاری از نقاط ایران، نژادهای گوناگون قوچ با هم آمیزش کرده‌‌اند و دورگه‌های متفاوتی به‌وجود آمده است. این جانوران در ظاهر شبیه به هر دو نژادی هستند که با هم آمیزش کرده‌اند؛ ولی از نظر تعداد کروموزوم با آن‌ها متفاوت‌اند. دورگه‌های معروف گوسفندهای وحشی ایرانی عبارت‌اند از:

قوچ و میش البرز مرکزی: از آمیزش گوسفندهای وحشی اوریال و ارمنی به‌وجود آمده است. آن‌ها در محدوده‌ی شرقی پراکندگی خود، به گوسفند وحشی اوریال شباهت بیش‌تری دارند و در محدوده‌ی غربی به قوچ ارمنی شبیه‌ترند.

قوچ و میش کرمان: از آمیزش گوسفندهای وحشی لارستان و اوریال به‌وجود آمده‌اند. شاخ‌های آن‌ها شبیه قوچ اوریال است. در ناحیه‌ی گردنشان هم موهای سیاه و نسبتاً بلندی مشاهده می‌شود. میش‌ها معمولاً شاخ‌های کوتاهی دارند.

 در کشور ما، علاوه بر نژادها و دورگه‌های ذکر شده، گوسفندهایی وحشی زندگی می‌کنند که به دلیل کمبود اطلاعات، نمی‌توان درمورد آن‌ها قاطعانه اظهار نظر کرد.