..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..
..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

منابع طبیعی-بیابان زدایی-محیط زیست

نیاز به کمک

دوستان بازدید کننده هر کی مقاله یا هر مطلب خوبی در مورد فضای سبز شهری داره برام ایمیل کنه..... 

پیشاپیش بسیار متشکرم..... 

 Email :  mrezaei_1@yahoo.com

آقای استاندار ! پارک ملی گلستان ارث پدری تان نیست!

"گلستانی ها بیش از سایر مردم کشور نسبت به محیط زیست خود حساس هستند و دلشان برای محیط زیست خودشان می سوزد ، یک تهرانی در آن سوی کشور می نشیند و می گوید دلش برای محیط زیست گلستان می سوزد ! خب بسوزد! اما بیشتر از شما گلستانی ها که دل نمی سوزاند" . راستی کسی صاحب این سخنان را می شناسد ؟ صاحب این سخنان جواد قناعت ، استاندار گلستان و نماینده تام الاختیار احمدی نژاد برای تعیین تکلیف جاده پارک ملی گلستان است . از قضا خودش مازندرانی است اما نمی دانم چرا یک مازندرانی شده استاندار گلستان ایران! شما می دانید چرا ؟ آقای قناعت! ای کاش قدری موشکافانه تر به موضوع تخریب پارک ملی گلستان نگاه می کردید و این چنین موضع گیری نمی کردید . البته بیشتر از این هم از شما انتظار نمی رود . در جایی که دستگاه متولی پارک ملی گلستان و مدیران پر مدعایش که برخی از آنها تحصیل کرده های محیط زیست اند و برخی دیگر تحصیل کرده جنگل و مرتع و ... ، سکوت می کنند و نظاره می کنند، دیگر چه انتظاری از شما ؟! اما کاش حداقل به نام این پارک توجه می کردید و بعد می گفتید ما تهرانی ها را چه به دلسوزی برای محیط زیست استان گلستان ! حضرت آقا ! پارک ملی گلستان ، همانگونه که از نامش بر می آید پارک ملی است ، یعنی متعلق به ملت است و بس! متعلق به گلستانی ها و استاندار مازندرانی اش نیست! ارث پدری هیچ کس هم نیست که هر طور دلش خواست با آن رفتار کند! بنابراین به همان اندازه که یک گلستانی می تواند برای تخریب گلستان و نابودی اش دل بسوزاند یک تهرانی و سیستانی هم می تواند غصه دار از بین رفتن گلستان ایران باشد . اما در ابعاد وسیع تر، گلستان ذخیره گاه بیوسفری ثبت شده در برنامه انسان و کره مسکون یونسکو است. یعنی متعلق به همه جهان است نه فقط گلستانی ها و ایرانی ها ! آقای استاندار ! حتی اگر هم باور کنیم که به گفته شما ، " گلستانی ها دلشان بیشتر از سایر مردم ایران برای محیط زیست گلستان می سوزد" ، از شما می پرسم : شما مازندرانی ها چقدر دلتان برای گلستان و محیط زیست اش می سوزد؟! اصلا شما در استان گلستان چه می کنید که حالا تصمیم گیرنده و برنامه ریز استان هم شده اید ؟! و لابد این هم از بدشانسی گلستانی ها است که یک مازندرانی استاندارشان شده و لابد باز هم از بدشانسی بیشتر گلستانی هاست که حتی مدیر محیط زیست شان (ساسان علی نژاد ، مدیر کل محیط زیست استان گلستان) هم مازندرانی است ! آقای استاندار ، می دانید هر بار که به مازندران سفر می کنم دلم به درد می آید از این همه ویرانی طبیعت در این استان. شما که معتقدید مردم هر استان برای استانشان بیشتر دل می سوزانند چرا در استان خودتان نماندید خدمت کنید؟ چرا ساسان علی نژاد در استان خودش مازندران نماند تا خدمت کند ؟ به گلستان آمده اید تا گلستان را هم مانند مازندران کنید ؟! آقای استاندار ! باز هم می گویم ، چشمان اهل سیاست هرگز توان دیدن ظرایف طبیعت را نداشته و ندارد . شما هم یکی از آنها!

معامله پلنگ ایران با ببر روسیه،‌نشانه بی تدبیری سازمان محیط زیست

پرده نخست : پارک ملی گلستان ،‌گل سر سبد پارک های ایران که از نظر غنای تنوع زیستی در ایران حرف اول را می زند سالهاست که در آتش ندانم کاری سازمان محیط زیست و سوء مدیریت در این سازمان می سوزد و متاسفانه هنوز هم سایه شوم تخریب بر سر این پارک ،‌سنگینی می کند .

گلستان اولین پارک ملی ایران است ،‌ گلستان تنها منطقه از مجموع ۲۰۰ منطقه تحت حفاظت سازمان محیط زیست است که این سازمان سند ۶ دانگ مالکیت آنرا در اختیار دارد. گلستان یک هفتم تنوع گیاهی ایران و ۵۰ درصد تنوع جانوری ایران را تنها در مساحتی به اندازه ۹۰ هزار هکتار در خود جای داده است . پارک ملی گلستان تنها نقطه در ایران است که در محدوده ۹۰ هزار هکتاری اش هم جنگل دارد ،‌هم دشت و استپ و هم تالاب ! بله تالاب هم دارد! گلستان همه چیز دارد فقط یک چیز ندارد ! گلستان مدیر مدبر و مسئول و دلسوز ندارد . گلستان متولی دلسوز ندارد .

اینقدر که ۵ سال است به بهانه ترمیم یک جاده مرگبار ،‌ در حال تخریب است و هیچ کس در سازمان محیط زیست دم بر نمی اورد که آخر چرا ترمیم جاده به جای دو سال شده ۵ سال و هنوز هم تمام نشده؟ چرا جاده به جای عرض ۱۱ متر شده ۵۰ متر ؟ چرا یک جاده ۱۱ متری ۴۰ متر شانه خاکی دارد ؟ چرا ۱۰ تا پل عظیم داره ؟ چرا دیواره های ۶ متری بتونی داره ؟ چرا تخریب جنگل و پوزه داره ؟ چرا مصالح جاده از بستر رودخانه دوغ در داخل پارک تامین می شه ؟ و یه عالمه چراهای دیگه ؟ اصلا کسی می دونه چرا تابحال کسی از مدیر استان گلستان نپرسیده که مگر این پل ها یک شبه ابجاد شد ؟ شما کجا بودید که ندیدید؟ چرا همه دیدند الا شما ؟ اصلا چند بار تابحال به پارک رفتید ؟

پرده دوم : در چنین شرایطی که گلستان دیگر عملا از دست رفته و سازمان محیط زیست با وجود همه اهرم های قانونی معتبرش خودش را در برابر استاندار گلستان (که به تازگی نماینده تام الختیار احمدی نژاد در مورد تعیین تکلیف جاده پارک ملی گلستان شده)،‌ بانده می بیند ، و یه جورایی بی خیال گلستان و خیلی جاهی دیگه مثل سرخه حصار و خجیر و ... شده ، خبر می رسد که آقایان در حال اهدای سه پلنگ ایرانی به روس ها و دریافت سه ببر تحت عنوان ببر سیبری هستند . ضمن اینکه گویا قرار شده در همین کنار گوشه ها و همین روزها دو راس آهو هم به شیخ نشین قطر اهدا شود!

خب ! اینکه قرار است سه پلنگ به روس ها بدهیم ،‌اصلا محل بحث نگارنده و بسیاری از کسانی که به این طرح انتقاد دارند نیست. نوش جون روس ها ! شاید پلنگ های ایران در روسیه آخر عاقبت به خیر بشند و از گوشه تنگ و تاریک قفس های باغ وحش ها و ادارات محیط زیست نجات یابند .

اما پرسش این است :

آقای محمدی زاده ،‌رییس محترم سازمان محیط زیست

آقای دکتر صدوق ،‌ معاون محترم تحصیل کرده و قدیمی سازمان محیط زیست

آقای ضیایی،‌مشاور محترم با تجربه و بیابان رفته سازمان محیط زیست

۱- اصلا ببر سیبری به چه درد ما می خورد ؟ می خواهیم ببرها را کجا ببریم ؟ مرگ نه اینکه اگر پلنگ در روسیه منقرض شد و ببر در ایران ،‌به دلیل تخریب زیستگاه بود ؟

مگر نه اینکه اگر شیر ایرانی منقرض شد به دلیل تخریب زیستگاهش بود ؟

مگر نه اینکه اگر گوزن زرد در دز و کرخه منقرض شد به دلیل تخریب زیستگاهش بود ؟

حال قرار است ببرهای محترم سیبریایی در کدام منطقه امن و در کدام جنگل جلگه ای و در کدام قسمت ایران رها سازی شوند ؟

برای ببر زیستگاه فراهم کردید که امروز با روس ها یادداشت تفاهم برای اهدای پلنگ و دریافت ببر امضا کردید ؟

شنیدیم که قرار است ببرهای سیبریایی (تازه اگر ببر سیبریایی باشد و سر سازمان راکلاه نگذارند و ببرهای با نژادهای مختلط تحویل ایران ندهند! ) را به میانکاله در استان مازندران ببرید!

آقای ضیایی !

شما که بهتر از هر کس دیگری می دانید که ببر مثل پلنگ و یوز نیست ! ببر اگر به انسان حمله کند ،‌ مثل پلنگ نرم و با ظرافت برخورد نمی کند. اصلا مگر ما در میانکاله زیستگاه بکر و دست نخورده و به دور از انسان هم داریم که می خواهید ببر را به میانکاله ببرید ؟!

در میانکاله دهها واحد دامداری و کانون های انسانی است . در پیرامون میانکاله بیش از ۹۰۰۰ نفر سکنه است . چطور می خواهید ببر را به میانکاله ببرید ؟ ببر و شیر ایران در شرایطی منقرض شد که ایران در ان روزها شاید ۱۵ تا ۲۰ میلیون نفر جمعیت داشت اما مروز بیش از ۷۵ میلیون جمعیت داره که الا ماشاء الله همه ایران را هم صاحب شدند ! ببر را کجا می خواهید ببرید؟؟؟

آقای دکتر صدوق عزیز!

اگر هم که قرار است ببرها را داخل قفس و یا محوطه فنس کشی شده قرار دهید ،‌مگر همین شما نبودید که بارها و بارها در جلسات مدیریتی و در حضور خبرنگاران و کارشناسان گفتید :فنس کشی ممنوع است و دیگر بودجه و اعتباری برای فنس کشی نمیدهیم و اجازه فنس کشی هم نمی دهیم؟

پس با کدام رویکرد مدیریتی و مطالعاتی دست به چنین معامله ای زده اید ؟

آقای محمدی زاده عزیز!

شما بارها گفتید که نسل ببر مازندران را احیا خواهید کردید . اینکه شما دوست دارید نسل ببر را احیا کنید با اینکه آیا واقعا این امر شدنی است زمین تا آسمان فرق دارد . نیت شما خیر است اما علی رغم همه اظهاراتتان که می گفتید ما برای هر کارمان کار کارشناسی می کنیم و بدون مطالعه کاری انجام نمی دهیم در تضاد است .

اگر ادعا می کنید که کار کارشناسی انجام دادید بفرمایید از زمان پدید آمدن چنین ایده ای در ذهن شما تا زمان انعقاد تفاهم نامه بین شما و وزیر محیط زیست روسیه که امروز بود ،‌چند ساعت کار کارشناسی ،‌چند بار بازدید میدانی ،‌ با حضور کارشناسان داخلی و خارجی انجام شده؟ چند صفحه گزارش از این مطالعات بیرون آمده است ؟ اصلا نظر کارشناسان دفتر حیات وحش را پرسیدید ؟ اصلا نظر کارشناسان دفتر زیستگاهها و نظر اساتید دانشگاهی را پرسیدید که اساسا چند وجب جنگل جلگه ای حفاظت شده در جنوب دریای خزر برایمان باقی مانده است که بخواهیم ببر در آن رها کنیم ؟

جنگل های میان بندمان هم تخریب شده چه رسد به جلگه ای ! پس ببر را کجا و در کدام زیستگاه می خواهید احیا کنید؟

آیا پیامدهای اجتماعی و امنیتی و اقتصادی ورود ببر به ایران و نگه داشتن آن در قفس یا فنس را محاسبه کردید ؟ اگر هم نیت تان رها سازی آن در طبیعت است آیا براورد اعتبار برای پاکسازی اراضی میانکاله و محیط پیرامونی آن از سکنه و بافت انسانی کردید؟

اصلا هیچ فکر کرده اید اگر یکی از این ببرها از محوطه فنس کشی شده در میانکاله، به هر دلیلی موفق به فرار شود با توجه به اینکه از توان شنا کردن هم برخوردار است و با توجه به اینکه غذایی هم در منطقه ندارد تا بخورد ،‌اگر به هزاران انسانی که دراین منطقه و پیرامون آن ساکن هستند حمله کند چه اتفاقی می افتد ؟

ما امروز به دلیل کمبود طعمه شاهد ورود پلنگ به حریم روستاها و زد و خورد این جانور با مردم هستیم . آیا این کم نیست که حالاباید نگران حمله ببر هم باشیم ؟ می دانید اگر چنین اتفاقی بیافتد چه تبعات اجتماعی و امنیتی سوئی برجا خواهد گذاشت و چه هجمه عظیمی علیه حیات وحش بدبخت ابن مرز و بوم به راه خواهد افتاد ؟ برای یک گرگ بدبختی که سال گذشته در یکی از شهرهای استان همدان به روستا حمله ور شده بود تا دو توله اش را که در دست روستاییان بود نجات دهد ،‌ستاد مبارزه با گرگ با حضور بسیج و محیط زیست و فرمانداری تشکیل شد و با تفنگ و چماق موتئور سواران راهی دشت و بیابان و گوهستان شدند تا گرگ ها نابود کنند و موفق هم شدند چون ۱۱ قلاده گرگ (اگر اشتباه نکنم )و شگ وحشی را کشتند . می دانید اگر چنین اتفاقی در جامعه طبیعت ستیز و حیوان گریز ایران بیافتد دیگر این فقط ببرهای نور چشمی شما نیستند که نابود می شوند بلکه هر چه گرگ و شغال و پلنگ و گربه وحشی و ... هم هست نابود می شوند؟

آقای محمدی زاده !

سازمان متبوع شما ،‌ یکماه قبل پلنگ و سیاه گوش و کل و بز و گوزن زردی را که در پارک پردیسان نگهداری می شد  تنها به این دلیل که از پس تامین هزینه علوفه چهار تا بز و گوزن و  تامین گوشت دوتا پلنگ و سیاه گوش بر نمی آمد مفت و مجانی و با خواهش و التماس به باغ وحش بابلسر و مشهد واگذار کرد. حالا چطور است که می خواهید ۳ قلاده ببر سیبریایی را با کلی هزینه فنس کشی منطقه و کلی هزینه تامین خوراک برای این سه ببر نگهداری کنید ؟

می گویند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است ! لازم نیست نسل گونه ای را که ۶۰ سال است منقرض شده احیا کنید! شما جلوی انقراض نسل یوز را بگیرید همه ایران و نسل های بعدی این سرزمین شما را دعا می کنند. شما سنگ استخراج نفت و گاز در پارک ملی کویر را به سینه نزنید و بگذارید کویر به عنوان یکی از آخرین پناهگاههای یوز ایران ،‌حفظ شود ،‌احیای نسل ببر پیشکش ! امروز همه ۸ گونه گربه سان ایران به اضافه خرس سیاه و گوزن زرد و آهو و قوچ لارستان و  دهها گونه کمیاب پرندگان ایران در معرض نابودی و خطر انقراض قرار دارند ،‌جلوی انقراض آنها را بگیرید . چرا که هنوز امیدی به نجات این جانوران هست . چون هنوز زیستگاهشان ۱۰۰ درصد تخریب نشده و می توان آن را احیا کرد.

بخدا قسم هیچ اشکالی نداشت اگر تنها و تنها به خاطر ملاحظات سیاسی و دستورات بالادستی ها بدون هیچ چشم داشتی پلنگ را به روس ها دو دستی تقدیم می کردید و می دادید و ببر هم نمی گرفتید! چرا که تبعات ورود ببر به ایران و پوچ و بی ارزش بودن اهداف پشت سر آن و هزینه های غیر قابل تصور برای نگهداری آن خارج از حد تصور است .

احیای نسل ببر در مازندران تنها یک خیال واهی است . وقعی نیست که چرا پلنگ دادید هر چند برای همین هم اگر قرار باشد اظهار نظر شود ،‌خیلی حرفا برای گفتن هست اما گویا مبادله پلنگ و ببر بین ایران و روسیه بیش از آنکه تصمیم ایران برای احیای نسل ببر باشد ،تنها خواست و اراده روس ها برای داشتن پلنگ بوده و این خواسته را وقتی به ایران اعلام کردند ایران هم با آغوش باز و بی چون چرا پذیرفته و حالا برای اینکه دهن معترضان محیط زیستی مثل من و امثال من بسته شود که چرا قبول کردید و چرا پلنگ دادید بحث ببر هم را پیش کشیدید که پس پلنگ می دهیم و به جاش ببر می گیریم .

در حالی که توان نگهداری ببرها را هم نداریم چه رسد به احیای نسل ببر ! از همه مهمتر اینکه اکوسیستم هم امروز بعد از گذشت چند دهه، توان پذیرش و میزبانی ببر را ندارد چون کاملا از بین رفته است .

به جای ببر ،‌ هواپیمای اطفای حریق جنگل و یا گردنبند ردیاب ماهواره ای می گرفتید!!

آقای محمدی زاده ،‌حق آن بود که اگر پلنگ ایرانی امروز وجه المصالحه امورات سیاسی کشور شده ،‌ لااقل در قبال این موضوع و به جای دریافت ببر ،‌ درخواست همکاری های فنی و کارشناسی از روس ها می کردید. مثلا می گفتید چند دوره آموزشی مدیریت پارکداری با حضور کارشناسان سازمان محیط زیست برایتان در روسیه برگزار می کردند و یا گردنبندهای ردیاب ماهواره ای برای ردیابی یوزپلنگ هایمان از آنها می گرفتید . یا هواپیمای آب پاش و مخصوص اطفای حریق جنگل از آنها می گرفتید!

اینها چیزهایی است که به درد ما می خورد . چون سالهاست که به دلیل تحریم اقتصادی ،‌ جنگل های ما در آتش می سوزند اما نمی توانیم هواپیماهای مخصوص اطفای حریق از جایی خریداری کنیم و یا اینکه به دلیل تحریم ،‌گردنبند ردیاب ماهواره ای به ما نمی دهند . اینطوری هم سازمان محیط زیست از هواپیماهای اطفای حریق برای مقابله با آتش سوزی هایی که هر ساله صدها هکتار از جنگل های پارک ملی گلستان و جنگل های دنا در زاگرس را از بین می برد ،‌استفاده می کرد و هم در مواقع لزوم این هواپیماها را به سازمان جنگل ها و مراتع کشور هم اجاره می داد تا برای اطفای حریق جنگل ها از انها استفاده کنند . آخر ببر به چه درد ما می خورد ؟

 مدیریت محیط زیست با مدیریت باغ وحش متفاوت است

متاسفانه درد این است که امروز شیوه مدیریت در سازمان محیط زیست به جای مدیریت اکوسیستمی و مدیریت حیات وحش به مدیریت باغ وحشی تبدیل شده . تا وقتی که مجید خان یزدانی ،‌همسر خانم جوادی بود همین آش و کاسه بود و حالاهم که ایشان رفته ،‌ مدیران جدید جای آنها را گرفته اند.

چرا ؟ چون آقایان فکر می کنند وظیفه شان حفاظت از گونه ها در قفس و محوطه فنس کشی است . در حالی که این وظیفه باغ وحش ها است نه وظیفه سازمان حفاظت محیط زیست .

مدیریت باغ وحشی که نیازی که به داشتن پست معاونت ریاست جمهوری ندارد . اما وقتی رییس سازمان محیط زیست همزمان معاون رییس جمهور هم می شود یعنی اینکه وظیفه اش بسیار خطیرتر و بزرگتر از این است که ۳ تا ببر را در قفس در میانکاله نگهداری کند و هر دو سه روز یکبار یک خر سر بریده یا ۴۰ -۵۰ کیلو گوشن گاو را جلوی آنها بیاندازد تا نوش جان کنند .

مدیریت سازمان محیط زیست یعنی اینکه جلوی تخریب اکوسیستم را بگیرد . جلوی تخریب پارک ملی گلستان را بگیرد ،‌جلوی انقراض یوز و گوزن را بگیرد ،‌زیستگاه این گونه ها را دودستی حفظ کند نه اینکه به ثمن بخس به همه ارگانها و نهادهای دولتی واگذار کند و بعد هم بگوید :

مملکت نیاز به توسعه جاده دارد ،‌

مملکت نیاز به نفت و گاز و پتروشیمی دارد

مملکت سیمان و کارخانه سیمان می خواهد

فلان نماینده مجلس جاده می خواهد

فلان آقا پتروشیمی در گلستان می خواهد

اون یکی شن و ماسه مفتی برای توسعه بندر نوشهر می خواهد . حالا مهم نیست که کوههای حفاظت شده البرز مرکزی را می تراشند یا حریم ذخیره گاه جنگلی زربین حسن آباد را! مهم این است که پیمانکار خاک می خواد و چون گردنش هم کلفت است و دوست نداره پول بده ماسه بخره ،‌پس بذار کوه و تپه های حفاظت شده ما را در البرز مرکزی شمالی بتراشه !!

تعاونی فلان وزارتخانه خانه و مسکن می خواهد .....

بخدا قسم این مدیریت نیست !

در شگفتم که چرا کارشناسان سازمان محیط زیست سکوت اختیار کرده و خود را به تصمیمات خلق الساعه و بعضا غیر کارشناسی مدیران بالادستی وانهاده اند . همه مهر سکوت روی دهان خود زده اند و جسارت دو دقیقه صبحت کردن در برابر مدیرانشان را از دست داده اند . کارشان فقط شده نق زدن پیش خبرنگاران و پچ پچ کردن بین خودشان که دیدید فلان شد و بهمان شد .

بابا شما را بخدا حرف بزنید ،‌نظر بدهید ،‌ حتی اگر به حرفتان گوش نکردند ،‌حتی اگر از شما نظر نخواستند ! شما بگویید شاید این بندگان خدا هم قانع شدند و نقطه نظرات کارشناسی شما را گوش کردند و اجرا کردند . اما متاسفانه امروز اینطور نیست . یا کارشناسان سکوت کرده اند و یا اگر هم حرف می زنند تنها و تنها برای کسب رضایت مدیرانشان و برای خوشایند آنها حرف می زنند و هر چه آنها بگویند تایید می کنند . مثلا کارشناسانی که تاهمین پریروز در زمان دلاور نجفی و خانم جوادی سنگ فنس کشی و تکثیر در اسارت را به سینه می زدند همچین که دکتر صدوق آمد، چون میدونستند اون از فنس کشی خوشش نمی اید به جرگه مخالفان فنس کشی و تکثیر در اسارت پیوستند .

می بینید ! درد محیط زیست ما این است که حرف هایمان به جای اینکه کارشناسی باشد تنها برای برای خود شیرینی و کسب موقعیت و حفظ ارتباط با فلان مدیر و ... است .

دلم برای طبیعت ایران می سوزد ! ای کاش سازمانی که اینقدر به فکر احیای نسل ببر است به فکر حفظ یوز و نجات یوز از خطر انقراض بود .

آقای محمدی زاده ! بخدا اینگونه نیست که شما فکر می کنید نسل یوز دیگر در خطر انقراض نیست ! بخدا اینگونه نیست که شما ادعا کردید و گفتید :" در سایه دولت نهم نسل یوز از ۵ تارسید به ۷۰ تا " نه در سایه دولت نهم که در سایه دولت هشتم هم نشد ۷۰ تا !! بهتر است بدونید در سایه دولت نهم اتفاقا طرح حفاظت از یوز و حمایتهای مالی اش هم متوقف شد و زیستگاهها بسیار آسیب دید به خاطر نبود اعتبار و بودجه .

بخدا هنوز هم کسی به طور قطعی نمیدونه چقدر یوز داریم . اصلا گیرم که ۷۰ تاباشه این به معنی برون رفت از بحران نیست . تا وقتی این جمعیت به ۲۰۰ تانرسه از بحران خارج نشده ! و افزایش جمعیت به ۲۰۰ تا هم با حرف و کلام نیست . می شه ۳ سال دیگه هم گفت در سایه دولت دهم جمعیت یوز شد ۲۰۰ تا ! اما از حرف تا عمل خیلی تفاوت وجود داره ،‌

ای کاش به جای صرف هزینه برای بردن روس ها و دیدن پارک ملی گلستان ،‌خودتان و معاونانتان قبول زحمت می کردید و برای تماشای تخریب های صورت گرفته در پارک ملی گلستان به گلستان می رفتید ،‌ای کاش برای بررسی جاده گلستان شما و معاونانتان به پارک ملی می رفتید ،‌هر چند الان که مدیران و کارشناسانتان می روند نیک می دانم که هرگز واقعیت را آنطور که در گلستان هست نمی بینند ! چون نمی خواهند ببینند .

بله! می توان ،‌جاده با عرض  ۶۰ متر را ۱۱ متر دید ! می توان رودخانه تغییر مسیر داده شده و تنگ شده را دید و ادعا کرد این رودخانه از ابتدای آفرینش همین قدر بوده ! می توان تخریب جنگل را دید و بعد ادعا کرد" ۴ تادرخت که بیشتر نبوده !"

می شه لاشه بی جان دهها گونه ارزشمند جانوری را بر بستر جاده گلستان دید و بعد توجیه کرد که " در روز صدها نفر انسان در جاده ها کشته می شوند و شما سر تصادف ۴ تا جانور موندید معطل !" می شه مثل مسئولان استانداری گلستان که روز پنجشنبه در جمع معترضان به تخریب پارک ملی گلستان سخن می گفتند ،‌ادعا کرد که اصلا هیچ تغییر اکولوژیکی در پارک رخ نداده و جاده سازی که تموم شد دور و بر جاده را شخم می زنیم تا درخت و بوته در بیاد !

بله می شه مفهوم تغییرات اکولوژیکی را که سالهاست در کتابهای درسی و دانشگاهی تدریس می شود و مورد توافق مجامع علمی دنیا است ،‌ یک شبه و به خواست یک نفر تغییر داد و تغییر اکولوژیکی را آنگونه تعریف کرد که مثلا استاندار گلستان می خواهد! 

بله می شود چشم از روی همه حقایق و واقعیت ها و همه تخریب ها و سوء مدیریت ها از گذشته تاکنون بست و آینده را همانگونه دید که مدیران نالایق گذشته دیدند . می شود از سر تقصیرات یک مدیر استانی برای چشم پوشی از تخریب های پارک ملی گلستان گذشت و حتی یکبار هم او را باز و خواست نکرد که اساسا چند بار به گلستان رفتی ؟ و چگونه نظارت کردی که جاده ای به این گل و گشادی ایجاد شد ؟ می شه او را ابقا کرد و اصلا می شه گلستان را واگذار کرد . مثل خیلی از جاهای دیگه و بعد هم ادعا کرد " که الحمد الله امروز همه بیابان ها و مناطق و تالاب های ایران تحت حفاظت ما است و حفاظت می شود !!"

آقای محمدی زاده ! مهمتر از دریافت ببر سیبری و واگذاری پلنگ به روسها و آهو به قطر و واگذاری گونه های کمیاب به باغ وحش های غیر استاندارد و صدور ۱۰۰۰ پروانه شکار برای قوچ و کل و مرال و آهو و جبیر چیزهای دیگر هم هست ! مهمتر از اون پارک ملی گلستان و سرخه حصار و .... حفظ یوز است ! پیگیری وضعیت جاده و رسیدگی به تخلفات صورت گرفته توسط وزارت راه در گلستان و پیگیری بودجه در دولت برای احداث گزینه شمالی است. هر چند پیگیری بودجه وظیفه سازمان شما نیست اما کمک به حفظ گلستان و کمک به خروج عوامل راه و ترابری از پارک شما که هست !

یوز پلنگ را معاوضه نکنید

آقای محمدی زاده ،‌می دانید به چه می اندیشم ؟ به اینکه می دانم روزی فرا میرسد که یوز ایران را هم با شیر آسیایی که زمانی خواستگاهش در ایران بوده ،‌معامله و معاوضه خواهید کرد! و این دیگر قابل چشم پوشی نیست ! قطعا آن روز هم یوز ایران وجه المصالحه یک امر سیاسی دیگری خواهد شد و شاید آن چیز واردات بنزین باشد! امیدوارم با درایتی که از شما به عنوان یک مدیر  اجرایی سراغ داریم از هم اکنون به همه بفهمانید که وضعیت یوز مثل پلنگ نیست که هر که خواست به آنها بدهیم ! به همه بفهمانید که نه یوز می دهیم و نه شیر به دردمان می خورد و نه زیستگاهی برای شیر داریم !

چرا که نه جدا کردن حتی یک قلاده یوز از جمعیت محدود یوزهای ایرانی کاری کارشناسی و مورد تایید است و نه آوردن شیر به ایران به معنی احیای نسل شیر تلقی می شود! البته اگر قرار باشد شیر به باغ وحش های ایران بیاید خیلی هم خوب است ! کماینکه اگر همین امروز تصمیم بگیرید ببرهای سیبریایی را در صورت ورود به ایران به باغ وحش بدهید کاری معقول انجام داده اید . چون لااقل باغ وحش از بغل اون و از محل جذب بازدید کننده پول در میاره ولی این ببرها برای شما و سازمان تان جز دردسر و هزینه چیز دیگری نخواهد داشت !

واکنش دکتر کیابی و مهندس دره شوری به طرح معاوضه پلنگ ایران با بب

 امروز در روزنامه پول گزارشی از نقطه نظرات کارشناسی دکتر بهرام کیابی و مهندس بیژن فرهنگ دره شوری تحت عنوان احیای نسل ببر مازندران غیر ممکن است کار کردم . این دو نفر از چهره های صاحب نام و مورد قبول اکثر طرفداران محیط زیست و جامعه علمی و زیست محیطی کشور هستند .

دکتر کیابی ،‌عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و بوم شناس متخصص حیات وحش است . او نخستین ایرانی است که موفق شد در سالهای پیش از انقلاب دکترای خود را در رشته بوم شناسی حیات وحش از یکی از دانشگاههای آمریکا کسب کند و مهندس دره شوری نیز چهره نام آشنا و محبوب دیگری که نزدیک به ۵۰ سال است همه ایران را زیر پا گذاشته و همه زندگی خود را صرف حیات وحش این کشور و البته ثبت تصاویر آنها کرده است . هر دوی این افراد همچون دکتر اسماعیل کهرم احیای نسل ببر مازندران را به معنای واقعی آن غیر ممکن می دانستند چون معتقدند ما دیگر زیستگاه بکر و دست نخورده ای برای این کار نداریم و نگهداری دو ببر در قفس هم ، احیای نسل ببر نیست و بهتر بود یک باغ وحش آن را می اورد نه  سازمان محیط زیست.

دکتر کیابی: اخیرا مقاله‌ای در یکی از نشریات علمی منتشر شده که محقق بر اساس مطالعات ژنتیکی اظهار داشته ببر مازندران و ببر سیبری با هم تشابه ژنتیکی دارند ولی این به معنی این نیست که ببر سیبری همان ببر مازندران است در حالی که این دو، تنها ارتباط خویشاوندی دارند.

دکتر کیابی : اینکه می‌گویند ببر سیبری همان ببر مازندران است درست مثل این است که بگوییم Bulldog با سگ نژاد sanbernard یکی است و بعد هم بگوییم خب سگ، سگ است!

بیژن دره شوری: این ببرها را نمی‌توان هرگز در محیط طبیعی رهاسازی یا به اصطلاح آقایان احیای نسل کرد و تنها می‌توان محوطه‌ای را برای آنها فنس‌کشی و روزی یک گاو هم خریداری کرد تا به عنوان خوراک آنها مورد استفاده قرار گیرد و مطمئنا بعد از مدتی هم این ببرها بر اثر اسهال یا سایر بیماری‌ها می‌میرند.

بیژن دره شوری: ورود ببر به ایران تنها جنبه سیاسی داشته و متاسفم که حتی محیط زیست را هم سیاسی کردند در حالی که مدیریت محیط زیست باید بر اساس دانش و سابقه کار و شایستگی افراد باشد اما آدم‌هایی را برای محیط زیست می‌آورند که به جای شایستگی تنها پشت میز می‌نشینند و تصمیم می‌گیرند.

بیژن دره شوری: ما باید نخست زیستگاه مناسب ببر را آماده و فراهم می‌کردیم و بعد هم که ببرها را می‌آوردیم باید اقدام به آماده کردن سایر زیستگاه‌ها در همسایگی آن می‌کردیم. امروز نه در مازندران که در گلستان هم زیستگاه مناسب ببر سیبری نداریم‌! 

مهندس دره شوری: پارک ملی گلستان را که با احداث این جاده ویران کردید، یک طرف پارک را که سیل برد، طرف دیگرش را پادگان ساختند و یک طرف دیگرش را هم زمین‌های زراعی احاطه کرده است، قوچ و میش و مرالش را هم که نمی‌توانید از چنگ شکارچیان حفظ کنید پس چطور می‌خواهید ببر سیبری را احیا کنید.

دکتر اسماعیل کهرم : مبادله پلنگ ایرانی و ببر سیبری ارتباطی با فعالیت‌های زیست‌محیطی نداشته و یک عمل تبلیغاتی و دیپلماتیک است. ایران هیچ‌وقت ببر سیبری نداشته و ببر هیرکانی بومی ایران است که منقرض شده و امضای چنین توافقنامه‌هایی اقداماتی نمایشی است که ریشه در تبلیغ روابط دیپلماتیک دوطرفه دارد و هیچ سودی برای محیط‌زیست منطقه ندارد.

متن کامل این گزارش را می توانید در اینجا ببیندید

دانلود مقالات علمی زیست محیطی و فضای سبز

دوستان عزیز در صورت نیاز به هر یک از مقالات زیر در قسمت نظرات درخواستشون رو کامنت بذارن ( با درج آدرس ایمیل ) تا براشون بفرستم  

 

** فرمت مقالات pdf هست

به زودی لینک دانلود همه مقالات اضافه خواهد شد .   . . . 

 

۱-ارزیابی کیفی نقش فضاهای سبز شهری و بهینه سازی استفاده شهروندان از آن در شهر کرد 

 

۲-برآورد سرانه فضای سبز با استفاده از تصاویر IKONOS   .............. دانلود از اینجا

 

۳-بررسی کاربرد اصول آمایش سرزمین در توسعه جنگل و فضای سبز ......... دانلود از اینجا

 

۴-بررسی مقاومت به شوری چمن های گرمسیری و سردسیری جهت استفاده در فضای سبز 

 

۵-بررسی موفقیت کاج الدار برای ایجاد فضای سبز در تهران 

 

۶-تحلیلی بر توزیع فضائی-مکانی کاربری فضای سبز در منطقه سه شهری زاهدان..دانلود از اینجا

 

۷-شکل گیری بوستان های شهری در دوره معاصر 

 

۸-فضای سبز در ساختمان های بلند با رویکردی دوباره به طبیعت 

 

۹-معرفی گونه های مناسب جنگل کاری و توسعه فضای سبز در مناطق نیمه خشک با استفاده از بر اساس اصول آمایش سرزمین 

 

۱۰-نگاهی نو به مفهوم باغ و فضای سبز در زبان فارسی 

  

---------------------------------------------------------------------

۱۱ -از باغ تا پارک   ................   دانلود از اینجا

 

۱۲-استفاده از پساب تصفیه شده بیمارستان برای آبیاری فضای سبز  ............. دانلود 

 

۱۳-بررسی آراء و نیاز های تفرجی بازدیدکنند گان پارک جنگلی سی سنگان ..........  دانلود

 

۱۴-بررسی دمای سطح زمین در ارتباط با پوشش گیاهی و توسعه شهری با استفاده از سنجش از دور و سامانه های اطلاعات جغرافیایی 

 

15-برنامه ریزی توریستی براساس اصول اکولوژیکی .............. دانلود

 

16-برنامه مدیریت تلفیقی احداث و نگهداری گیاهان فضای سبز شهری .............. دانلود

 

17-بززسی و معرفی ظرفیت برد تفرجگاهی ...............  دانلود

 

18-پوشش گیاهی و تغیرات اقلیمی در مناطق شهری ..............  دانلود

 

-------------------------------------------------------------------------------------------- 

21-تعیین ارزش های حفاظتی و تفرجی پارک جنگلی سی سنگان نوشهربا استفاده از تمایل به پرداخت افراد 

 

22-تقویت شبکه اکولوژیکی شهرها با تاکید بر رود - دره درکه به عنوان کریدور سبز 

 

23-تلفیق تفرج و حفاظت از منظر شهری نمونه موردی رود دره درکه - تهران 

 

24-توسعه پایدار فضاهای سبز شهری در شهر تهران 

 

25-توسعه ناموزون فضایی-کالبدی شهر یزد و اثرات آن بر ساخت اکولوژی شهر 

 

26-جایگاه آب و آب نما در پارک های شهری 

 

27-چالش های توسعه پایدار از منظر اکوتوریسم 

 

28-در توسعه جنگل و فضای سبز (مطالعه موردی در جنگل سرخه حصار تهران) GIS بررسی کاربرد اصول آمایش سرزمین 

 

29-ساماندهی گردشگری در تفرجگاههای پیرامون شهری-دره اخلمد 

 

30-سنجش پایداری اجتماعی توسعه شهر قم 

 

31-سیمای شهری 

 

32-طراحی پارک جنگلی با استفاده از سیستم اطلاعات مکانی 

 

33-طراحی پایدار توسعه پارک جنگلی شیخ تپه ارومیه 

 

34-طراحی و الگوهای رفتاری پیشنهادی برای بهسازی پارک های شهری 

 

35-فضای سبز در ساختمان های بلند با رویکردی دوباره به طبیعت 

 

36-فضای سبز نیاز ضروری دنیای امروز--گزارش 

 

37-لاله زار-عرصه تفرج-از باغ تا خیابان 

 

38-لایحه قانونی فضای سبز 

 

39-معرفی گونه های مناسب جنگل کاری و توسعه فضای سبز در مناطق نیمه خشک با استفاده از بر اساس اصول آمایش سرزمین 

 

40-معرفی گیاهان کاشته شده در سطح شهر تهران 

 

41-مکانیابی کاربری اراضی شهری با استفاده از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی فازی--پارک های شهر زنجان 

 

42-ملاحضات محیطی در طراحی و بهسازی خیابان های شهری 

 

43-ملاحظات فنی نحوه ایجاد فضای سبز در معابر شهری 

 

44-میادین شهری از معنا و مفهوم تا و اقعیت آن در شهرهای ایران 

 

45-نقش ضوابط و مقررات شهر سازی در تحقق شهر خوب و توسعه پایدار شهری 

 

46-همایش مدیریت زیست محیطی فضای سبز شهری






** بازدید کننده عزیز اگه لینک دانلود مقالات خراب شده

تو نظرات بگید تا لینک مورد نظر اصلاح بشه .



** دوست عزیز بی معرفتی هست اگه مقاله رو بگیری

و یه نظر خشک و خالی ندی !!!!

رنگ و بافت در فضای سبز

رنگ در بیان حالت یک مکان بسیار موثر است. برگهایی که به رنگ سبز روشن هستند، فضا را با روح و شادتر می‌سازند، از این جهت محیط و منظرهای بهاری، که رنگ روشنتری دارند، زنده‌تر به نظر می‌رسند. رنگهای روشن شادتر و رنگهای تیره‌تر غم‌انگیزند. رنگ در گیاهان از رنگ گلها، میوه، برگ، پوست و شاخه‌ها حاصل می‌شود. رنگ گلها ممکن است بسیار متفاوت و پویا باشد، اما غالبا این رنگها به صورت ناگهانی بوده و عمر کوتاهی دارند. در بیشتر اوقات سال رنگ گل اهمیتی ندارد. رنگ میوه تضاد جالبی با برگها ایجاد کرده مکمل آنها بوده و به همین دلیل بر کیفیت بصری گیاه برگدار می‌افزاید. به خصوص وقتی که برگها می‌ریزند و میوه‌ها هنوز بر جای خود باقی می‌مانند منظره بسیار جالبی را به وجود می‌آورد. رنگ برگها از روشن تا تیره و از مایه رنگ از سبز مایل به زرد تا سبز مایل به آبی تا برنزی، مسی و بنفش متغیر است. در پاییز مایه‌های رنگ بسیار متنوع‌تر بوده و منظر بدیعی را به وجود می‌آورند. اگرچه مانند رنگ گلها عمر کوتاهی دارند.

پوست درخت و شاخه‌های آن نیز می‌توانند رنگهای جالبی را به نمایش بگذارند. آنها در مقایسه با رنگ برگ، میوه و گل ظرافت بیشتری دارند و به این جهت در فصل زمستان اثر بیشتری در رنگ گیاه دارند. اگر بخواهیم گیاهی از نظر بافت فرم، اندازه یا خط مشخص تر باشد، ویژگی آن باید با استفاده از رنگی که با زمینه تضاد دارد برجسته‌تر شود.

خصوصیت دیگر گیاه که بر ادراک تاثیرگذار است بافت گیاه می‌باشد. منظور از بافت، دانه‌بندی بصری یعنی همواری یا ناصافی سطح ادراک شده است. بافت گیاه نتیجه اندازه و ویژگی لبه برگ، اندازه شاخه‌ها، پوست درخت، نحوه رشد گیاه و فاصله ببیننده تا آن است. گیاهانی که بافت درشت دارند. گیاهانی هستند که برگهای بزرگ، شاخه‌های کلفت، سرشاخه‌های معدود داشته، به صورت آزادانه رشد می‌کنند. این گیاهان هنگامی که در ترکیب با گیاهانی با بافت متوسط و ریز ظاهر می‌شوند، بر آنها به عنوان کانونهای دید سود جست. گیاهان دارای بافت درشت به نظر می‌رسد که به طرف ببیننده جلو آمد، فاصله بین آنها با بیننده کمتر از اندازه واقعی نمایانده می‌شود. بنابراین نباید در فضاهای کوچک یا تنگ ازآنها استفاده کرد.

گیاهانی که دارای بافت ریز هستند، تعداد زیادی برگ نزدیک به یکدیگر دارند. معمولاً به صورت متراکم رشد می‌کنند و دارای شاخه‌های متعدد باریک و سرشاخه های نازک و نرم هستند و برای اینکه بهترین تاثیر را داشته باشند باید از نزدیک مشاهده شوند. در فضاهای کوچک، این گیاهان موجب می‌شوند که فضا بزرگتر از انچه هست به نظر آید. (ماتلاک،1379)

ماتلاک، جان (1379) آشنایی با طراحی محیط و منظر، انتشارات سازمان پارکها و فضای سبز، تهران

 

منبع : سایت معماری منظر ایران 

http://www.landscape.ir

مفهوم سرانه‌ فضای سبز شهری

روش پیشنهادی برای تعیین سرانه فضای سبز، عمدتا به منظور تعیین سرانه فضاهای سبز خاص گذران اوقات فراغت، یعنی پارک‌ها و گردشگاه‌های سبز شهری، طراحی شده است و سایر فضاهای سبز عمومی مانند فضای سبز میدان‌ها، شبکه راه‌ها، لچکی‌ها و جز اینها را در برنمی‌گیرد؛ زیرا در یک محیط شهری هر یک از عناصر سبز باید متناسب با عملکردی که بر عهده گرفته‌اند، ارزیابی شوند.

برای مثال، هر چند ممکن است فضای سبز متعلق به شبکه راه‌ها آثار اکولوژیکی زیست محیطی داشته باشد، ولی عملکرد اصلی آن با شبکه و جریان ترافیک ارتباط می‌یابد و از همین لحاظ سایر اثرات آن از اهمیت کمتری برخوردار است. بنابراین، برای عناصر سبز شهری نیز همانند سایر کاربری‌های شهری باید هویت مستقلی در نظر گرفت.

روش پیشنهادی برای محاسبه سرانه فضای سبز

برای محاسبه فضای سبز درون شهری برای شهرهای ایران چهار پارامتر زیر استفاده شده است.

1. متوسط مساحت مورد نیاز برای رشد سالم یک درخت

2. ویژگی‌های اقلیم محلی

3. کیفیت محیط زیست

4. تراکم نفر یا اتاق در واحدهای مسکونی 

 

منبع : بخشی از مقاله GIS در حیطه چشم‌انداز پارک‌های شهری سایت UAN

ارزیابی اثرات زیست محیطی

ارزیابی اثرات زیست محیطی..... 

در ادامه....

ادامه مطلب ...

توسعه پایدار چیست؟

توسعه پایدار یا Sustainable Development در حقیقت ایجاد تعادل میان توسعه و محیط زیست است.

در سال 1980 برای نخستین بار نام توسعه پایدار در گزارش سازمان جهانی حفاظت از منابع طبیعی (IUCN) آمد. این سازمان در گزارش خود با نام استراتژی حفظ منابع طبیعی این واژه را برای توصیف وضعیتی به کار برد که توسعه نه تنها برای طبیعت مضر نیست، بلکه به یاری آن هم می‌آید.

پایداری می‌تواند چهار جنبه داشته باشد: پایداری در منابع طبیعی، پایداری سیاسی، پایداری اجتماعی و پایداری اقتصادی.

در حقیقت توسعه پایدار تنها بر جنبه زیست محیطی اتفاقی تمرکز ندارد بلکه به جنبه‌های اجتماعی و اقتصادی آن هم توجه می‌کند. توسعه پایدار محل تلاقی جامعه، اقتصاد و محیط زیست است.

یکی از مهمترین رویدادهای بین‌المللی که در زمینه توسعه پایدار وجود دارد، نشست جهانی توسعه پایدار(WSSD) است. در این نشست توافق‌هایی در زمینه توسعه پایدار میان شرکت‌کنندگان انجام شد.

کاهش تعداد افرادی که دسترسی به آب ندارد به نصف تا سال 2015 میلادی، به حداقل رساندن مواد شیمیایی که بر سلامتی انسان و طبیعت اثرات مخرب می‌گذارند تا سال 2020 میلادی، نصف کردن سرعت کاهش ذخیره‌های دریایی و رساندن منابع دریایی به سطحی پایدار تا سال 2015 میلادی، کاهش روند از بین رفتن تنوع طبیعی تا سال 2010 میلادی، افزایش پایداری در استفاده از انرژی‌های تجدیدشونده و برنامه‌ریزی برای تدوین برنامه‌ای 10 ساله در مورد توسعه پایدار از اصلی‌ترین توافقات این نشست بود. 

هرچند این روزها بسیاری از دولتمردان و فعالان زیست محیطی به دنبال رسیدن به توسعه پایدار هستند، اما برخی فعالان زیست محیطی این گزینه را برای حفظ محیط زیست کافی نمی‌دانند.

آنها معتقدند در با توجه به روند استفاده از منابع تمام شونده و از بین بردن منابع در جهان واژه "توسعه پایدار" مناسب نیست و باید از لفظ جایگزینی چون "پایداری توسعه" استفاده کرد تا این مفهوم در ذهن تداعی نشود که قرار است منابع جدیدی تولید شود. 

هرچند این روزها بسیاری از دولتمردان و فعالان زیست محیطی به دنبال رسیدن به توسعه پایدار هستند، اما برخی فعالان زیست محیطی این گزینه را برای حفظ محیط زیست کافی نمی‌دانند.

آنها معتقدند در با توجه به روند استفاده از منابع تمام شونده و از بین بردن منابع در جهان واژه "توسعه پایدار" مناسب نیست و باید از لفظ جایگزینی چون "پایداری توسعه" استفاده کرد تا این مفهوم در ذهن تداعی نشود که قرار است منابع جدیدی تولید شود.

تنوع زیستی

تنوع زیستی به مجموعه ای از ذخایر ژنی گونه ای و اکوسیستمی اطلاق می شود . ذخایر زیستی کنونی  کره زمین حاصل صدها میلیون سال تاریخ تکامل است. در طی ادوار فرهنگهای انسانی زیادی ظاهر     شده اند و با شرایط محیطی سازگاری یافته اند و منابع زیستی متعددی را کشف و مدیریت و بهره برداری کرده اند. تنوع فرهنگی انسان نیز بخشی از تنوع زیستی است . همانند تنوع ژنی و گونه ای .

بعضی از جنبه های فرهنگی انسان راه حلهایی را برای حل مشکلات زیستی در مناطق خاصی تامین کرده است و بدین وسیله تنوع فرهنگی در سازگاری انسان با شرایط محیط در حال تغییر خود کمک کرده است. تنوع فرهنگی در تنوع زبان ، مذهب ، اعتقادات و سنت ها و بهره برداری از زمین ، هنر ، موسیقی ، ساختار اجتماعی ، نوع غذا و ... پدیدار است . تنوع فرهنگی باعث حفظ تنوع واریته های گیاهی و نژادهای دامی و زیستگاه ها می شود .

همانطور که ذکر شد تنوع زیستی به مجموعه ای از تنوع ژنی و گونه ای و اکوسیستم گفته می شود. تنوع زیستی ژنی به تنوع ژنها در داخل گونه ها اطلاق می شود و جمعیت های مشخصی از یک گونه را در بر می گیرد. تنوع گونه ای به غنای گونه ای یا تنوع گونه ها در یک منطقه اطلاق می شوند و در این مورد هرچه تعداد گونه ها بیشتر باشد غنای گونه ای بیشتر است. باید توجه داشت که هرچه درجه خویشاوندی گونه ها بیشتر باشد تنوع کمتر است . برای مثال گرچه گونه های زیادتری در خشکی های سطح زمین نسبت به آبها وجود دارد ولی چون گونه های خشکی ها به هم نزدیک ترند تنوع در اکوسیستم های آبی بیشتر است. تنوع اکوسیستمی به تنوع اکوسیستم های یک منطقه اطلاق می شود و چون تشخیص دقیق مرز اجتماعات و جوامع مشکل است اندازه گیری تنوع اکوسیستمی مشکل تر است.  

 

ادامه ....در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...