فرسایش بادی و ریزگردها یکی از مسائل مهم سالهای اخیر در کشور ما میباشد که خود بهعنوان یکی از عوامل بیابانزایی مطرح است. مقدار فرسایش بادی و حجم ریز گردها دارای ارتباط مستقیمی با سرعت آستانه فرسایش بادی میباشد. مقدار سرعت آستانه نیز تحت تأثیر عوامل مختلفی ازجمله ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک میباشد.
در این پژوهش بهمنظور بررسی اثر خصوصیات شیمیایی خاک در سرعت آستانه فرسایش بادی، ابتدا نقشه رخسارههای ژئومورفولوژی منطقه با استفاده از تصاویر ماهوارههای با قدرت تفکیک مکانی بالا و بازدیدهای میدانی تهیه شد. سپس اقدام به نمونهبرداری تصادفی در رخسارهها گردید. در محل نقطه با استفاده از دستگاه تونل باد قابلحمل، سرعت آستانه فرسایش بادی اندازی گیری و نمونه خاک آن نقطه نیز برداشت و به آزمایشگاه منتقل شد. پارامترهای اندازهگیری شده خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و کاربری اراضی بوده است. سپس اقدام به تحلیل رابطه سرعت آستانه فرسایش بادی با خصوصیات خاک با استفاده از نتایج دادهکاوی حاصل از نرم افزار WEKAو الگوریتم trees و نتایج آماری حاصل از SPSS گردید.
منبع : محمدرضا آزاد اسلامیه - دانشگاه اردکان - کارشناسی ارشد - 1396
نتایج دادهکاوی نشان داد که درصد تأثیر خصوصیات کاربری اراضی شامل تاغکاری، زراعت فعال و سنگفرش سطحی، به ترتیب 100، 40 و 50 درصد است و در کنار دیگر عوامل در سرعت آستانه فرسایش بادی تأثیر بهتری دارند. درصد تأثیر خصوصیات فیزیکی شامل درصد Sp، بافت خاک، درصد سنگریزه و رطوبت نیز به ترتیب 40، 90، 30 و 100 درصد است و در کنار عوامل دیگر، تأثیر بیشتری در سرعت آستانه فرسایش بادی دارند. درصد تأثیر خصوصیات شیمیایی شامل SAR، ماده آلی و کربن آلی به ترتیب 90، 100 و 100 درصد است و در میزان سرعت آستانه فرسایش بادی تأثیر بالایی دارند.
نتایج آماری خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مشخص کرد که افزایش پارامترهای درصد سنگریزه، رس، وزن مخصوص ظاهری، منیزیم، کلسیم و شوری بهتنهایی میتواند باعث افزایش سرعت آستانه فرسایش بادی شود.
یکی از پیامدهای پدیده بیابان زایی در مناطق خشک و نیمه خشک فرسایش بادی است. فرسایش بادی یک معضل اساسی در سر راه توسعه و عمران مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می شود. شناسایی فرآیند فرسایش بادی در اکوسیستم جهت مدیریت و کنترل آن ضروری است، مدیریت پوشش گیاهی به عنوان مهم- ترین رکن در برنامه های احیاء و حفاظت اکوسیستم ها است. در اکوسیستم های خشک و نیمه خشک گیاهان از مهم ترین عوامل کاهش دهنده سرعت باد و از عوامل رسوب گذاری ماسه بادی محسوب می شوند.
تجمع ماسه بادی ها در اطراف و داخل گیاهان موجب تشکیل پدیده ای به نام نبکا می گردد. بنابراین هدف اصلی این تحقیق ارزیابی خصوصیات رویشگاهی و وضعیت اکولوژیکی پوشش گیاهی تیپ کهورک-خارشتر و همچنین ارزیابی عملکرد گونه های کهورک-خارشتر در رسوب گذاری بادی در محدوده مطالعاتی شمال شهرستان کاشان به نام منطقه مشکات است که در قالب ارزیابی خصوصیات استقرار و عملکردی رویشگاه کهورک-خارشتر صورت گرفته است.
به منظور بررسی اهداف پژوهش سه دسته اطلاعات مورد اندازه گیری و استفاده قرار گرفت. اطلاعات مربوط به عرصه شامل بررسی خصوصیات فیزیکو شیمیایی خاک رویشگاه و خصوصیات ژئومورفیک آن است.
نتایج بررسی مقایسه خصوصیات ادافیکی شرایط استقرار تلماسه های گیاهی در منطقه مشکات حاکی از وجود اختلاف معنی دار بین عوامل هدایت الکتریکی، درصد سدیم تبادلی و درصد سیلت و عدم وجود اختلاف معنی داری در نسبت جذب سدیم، درصد مواد آلی خاک، درصد رس و درصد شن خاک است.
نتایج بررسی خصوصیات ژئومورفیک در استقرار گونه های گیاهی حاکی از وجود اختلاف معنی دار در شیب و جهت شیب منطقه و عدم وجود اختلاف معنی دار در ارتفاع منطقه است.
نتایج بررسی وضعیت اکولوژیکی پوشش های گیاهی در منطقه در سطح خطای کمتر از پنج درصد عدم اختلاف معنی دار در نمونه برداری صحرایی وضعیت پوشش بیابان نشان داد و عدم وجود اختلاف معنی دار در نمونه برداری صحرایی وضعیت فرسایش در عامل هایی پستی و بلندی و وضعیت باد منطقه نشان داد.
نتایج بررسی عملکرد رسوب گذاری بادی پوشش گیاهی در سطح خطای کمتر از پنج درصد اختلاف معنی دار در تراکم رسوبات بادی و عدم اختلاف معنی دار در حجم، میزان رسوبات و کارایی ترسیب نشان داد. به این ترتیب عملکرد پوشش گیاهی در تجمع رسوبات بادی در منطقه مشکات به میزان19750 تن در هکتار است.
مرضیه سادات قهاری - دانشگاه کاشان - 1396
واژه بیابان در فارسی به مناطق خشک و لخت گفته میشود و مترادف آن در زبان انگلیسی کلمه DESERT است که در لغتنامههای معتبر به معنی مناطق خشک و بدون پوشش و عاری از سکنه آمده است. منطقهای که کمبود آب، حیات را مختل نموده و بصورت رها شده در آمده است و یا جمعیت هر موجود زنده با تراکم بسیار کم ظاهر گردیده است.
بیابا شامل معیارهای توپوگرافی، فرسایش، هوازدگی، خاک و طبقه بندی به صورت مناطق مورفوژنتیک و یا مورفوکلیماتیک درقالب واحدهای ژئوسیستم، ژئوفاسیس قلمرو فرسایش بادی و قلمرو دشت سازی است.
آیا بیابان و صحرا یک معنا را می رسانند یا خیر دو منطقه متفاوت با ساختارها و مشخصات متفاوت هستند ؟؟؟
«در نوشتههای فارسی گاهی
دو کلمه بیابان و صحرا مترادف آمدهاند درحالیکه چنین نیست. صحرا کلمه عربی
به معنی خارج از شهر یاد شده است و بیابان به معنی جای بی آب و نبات و خشک میباشد
اصطلاح بیابان بهترین عنوان برای معرفی مناطق خشک است که ترجمه همان المفازه عربی
است به معنی جای بی آب که کلیه مشخصات DESERT و صحرای آفریقا را در بر دارد»
منبع داخل گیومه : مستوفی ، 1348
مدیریت مناطق بیابانی با اهداف زیر شکل میگیرد:
منبع :
بیرودیان، 1380
فرسایش بادی به عنوان یکی از شاخص های اصلی بیابانزایی محسوب می شود.اثرات انسانی شامل خاکورزی و برداشت از خاک برای ساخت وساز و نیز تخریب پوشش گیاهی باعث شده است که مسئله فرسایش به مسئله جدی تبدیل شود.در ایران با توجه به اینکه دوسوم مساحت آن را مناطق خشک و نیمه خشک فرا گرفته است باید مسئله فرسایش بادی را جدی گرفت.فرسایش بادی و عامل باد پدیده هایی هستند که در مناطقی با اقلیم خشک و نیمه خشک به شدت سبب دگرگونی محیط زیست، تغییر کیفیت آب و هوا، تهدید سلامت جامعه و سایر مسائل اقتصادی و اجتماعی میگردند.بافت خاک سطحی در میزان فرسایش پذیری خاک بسیار موثر است،
دانشگاه زابل
پایان نامه کارشناسی ارشد
پژوهش حامد شفیعی
به ادامه مطلب بروید !
بیابانزایی - Desertification به معنی تخریب سرزمین در مناطق خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب تحت تأثیر عوامل مختلف از جمله تغییرات آب و هوایی و فعالیتهای انسانی است.
بیابانزدایی (مقابله با بیابانزایی) - Combating Desertification
مجموع فعالیتهایی است که بخشی از برنامه توسعه جامع سرزمین در مناطق خشک، نیمهخشک و خشک نیمه مرطوب در راستای توسعه پایدار محسوب و هدف آن جلوگیری یا کاهش تخریب سرزمین، احیاء زمینهای تخریب شده و احیاء اراضی بیابانی شده است.چکیده :
هدف از این مطالعه بررسی و تهیه نقشه شدت بیابانزایی دررخساره های ژئومورفولوژی دراستان خوزستان می باشد. برای این منظور واحدهای کاری موجود در منطقه بعنوان نقشه پایه با استفاده از روش ژئومورفولوژی تهیه گردید. علاوه بر معیارهای اصلی مدل شامل؛ اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و مدیریت و سیاست دو معیار فرسایش آبی و فرسایش بادی نیز در ارزیابی بیابانزایی این منطقه استفاده شده است. در این راستا فرآیندهای عمده بیابان زایی شناسایی و قابلیتهای مدل مدالوس در ارائه یک مدل منطقهای ارزیابی گردید. شاخصهای مربوطه در واحدهای کاری؛ منطبق بر رخسارهها با تعیین بازه 1 تا 2 امتیاز دهی گردید و امتیاز هر معیار از محاسبه میانگین هندسی امتیازات شاخصها حاصل گردید. در نهایت امتیاز وضعیت بیابانزایی نیز با محاسبه میانگین هندسی امتیاز معیارهای تعیینشده، به دست آمد و کلاس بیابانزایی هر واحد کاری و به تبع آن کل منطقه مشخص گردید. نتایج نشان می دهد 53/7 % از کل منطقه در کلاس بسیار شدید بیابانزایی، 36/ 3% در کلاس شدید بیابانزایی و 8/9 % در کلاس متوسط از نظر شدت بیابانزایی قرار گرفتند، که منطبق با، اراضی پف کرده و کویری، سطوح تپه ماسهای، فرسایش آبراههای و مخروط افکنه، دشت ریگی و پادگانه آبرفتی می باشد. نتایج حاصل از ارزیابی شاخصها و معیارهای مختلف تاثیرگذاردر بیابان زایی نشان داده است که مدیریت و سیاست با متوسط امتیاز 176، پوشش گیاهی با متوسط امتیاز 8/166، فرسایش بادی با متوسط امتیاز 75/164، اقلیم با متوسط امتیاز 13/162، خاک با متوسط امتیاز 25/145 و فرسایش آبی با متوسط امتیاز 4/132 است. ضمناٌ میانگین وزنی ارزش کمی شدت بیابان زایی برای کل منطقه بر اساس شش معیار مورد بررسی 7/ 155 DS= است که کلاس حساسیت به بیابانزایی برای کل منطقه بحرانی نوع (C3) برآورد گردید.
واژههای کلیدی : بیابانزایی، رخساره های ژئومورفولوژی، خوزستان، مدل مدالوس، فرسایش،
متن کامل مقاله در ادامه مطالب
ارزیابی راهبردهای بیابان زدایی
با کاربرد مدل تحلیلی سلسله مراتبی فازی(FAHP)
مطالعه موردی منطقه خضرآباد یزد
محمد حسن صادقی روش
حسن خسروی
به منظور بالا رفتن بازدهی طرحهای کنترل، احیا و بازسازی اراضی تخریب یافته و جلوگیری از اتلاف سرمایه های محدود، همواره در طرح های بیابانزدایی، خلا روشی که بتواند معیارها و راهکارهای مختلف را در نظر بگیرد و از آن میان بر مبنای ساختاری سیستماتیک و دیدگاه گروهی، راهحلهای بهینه را ارایه دهد، مشهود بوده است. همواره مشاهده میشود که راهبردهای ارایه شده بر مبنای نظر کارشناس و به صورت بخشی و غیر سیستماتیک و غیر همه جانبه نگر بوده است و سابقهای در به کارگیری مدلهای نظاممند، از جمله مدلهای تصمیمگیری چند معیاره (MADM) در زمینه بیابانزدایی وجود ندارد. لذا در این پژوهش سعی شد از مدل سیستماتیک فرایند تحلیلی سلسله مراتبی فازی (FAHP)، به منظور ارایه راهکارهای بهینه در بیابانزدایی استفاده شود.
در این پژوهش از روش دلفی فازی(Delphi Fuzzy) و به طریقه مقایسات زوجی(Pire Wise) نظرات متخصصان نسبت به ارجحیت و اولویت معیارها و راهبردها، ارزیابی شد. سپس با تشکیل ماتریس تصمیم گیری فازی و از طریق مدل FAHP اولویت نهایی راهبردها به دست آمد. این مدل به منظور ارزیابی کارایی در ارایه راهبردهای بهینه، در منطقه خضرآباد یزد مورد استفاده قرار گرفت. بر مبنای نتایج حاصل، راهبرد تعدیل در برداشت از منابع آب زیرزمینی با میانگین وزنی93% به عنوان مهمترین راهبرد بیابانزدایی در منطقه تشخیص داده شد و سایر راهبردها نقش موثری در کنترل بیابانزایی در منطقه ندارند.
کلید واژه: روش مالبایر، خط لوله گاز، ارزیابی ریسک محیط زیستی، نمایه سازی، سامانه اطلاعات جغرافیایی
منبع: فصلنامه علوم و تکنلوژی محیط زیست، دوره 16، شماره 2، تابستان 1393، صفحه 87-99 .
برای مشاهده سایر مقالات زیست محیطی این وب اینجا کلیک نمایید .
مشاهده لیست همه مقالات زیست محیطی این وبلاګ از اینجا .
دانلود متن کامل مقاله (فایل PDF ) را در ادامه مطلب مشاهده خواهید کرد.