هدف از آموزش محیط زیست، توسعهٔ آگاهى و درک دانشجویان پذیرفته شده در این دوره به فرآیند و ارتباطات داخلى و در محیطهاى طبیعى و مصنوعى به صورتى که به ارزشها و نظریات، انگیزهها و تعهدات خود نسبت به حمایت و حفاظت از محیط زیست جامهٔ عمل بپوشانند و بتوانند اقداماتى براى حل مسائل محیط زیست و بهبود کیفیت زندگى به عمل آورند.
دانشجویان در این دوره اطلاعات کافى در زمینهٔ علوم پایه، دانش پایه دربارهٔ مسائل محیط زیست، مدیریت منابع طبیعی، مسائل آلودگىهاى محیط زیست، توسعه و اثرات آن بر محیط زیست کسب مىکنند.
طول دورهٔ کارشناسى محیط زیست به طور متوسط ۴ سال و حداکثر ۶ سال است و در مجموع حدود ۱۴۵ واحد درسى گذرانده مىشود.
فارغالتحصیلان این رشته، اطلاعات، علائق و آگاهىهاى خود نسبت به محیط زیست و مسائل آن در سطح جهان و به ویژه محیط زیست کشور را افزایش مىدهند. قدرت درک مفاهیم اساسى محیط زیست و محتواى علمى آنها را رشد و پرورش مىدهند و در تهیه و اجراء و نظارت طرحهاى پژوهشى کاربردى مربوط به محیط زیست مهارت لازم را کسب مىکنند.
این مقررات، گاهی جنبه فنی و تخصصی مربوط به رعایت استانداردها و دستورات زیست محیطی سازمانها و دستگاه¬های ذیربط را دارد و گاهی نیز مربوط به خسارت ناشی از فعالیت های ممنوعه علیه محیط زیست و نحوه جبران آن می باشد . برخی دیگر از مقررات نیز جنبه کیفری دارند و به نحوه تعقیب و مجازات مرتکبین جرائم و تخلفات زیست محیطی می پردازد.
تمامی این مقررات یک هدف مشترک دارند و آن پیشگیری و یا مقابله با آلودگی محیط زیست می¬باشد. کشورهای مختلف به منظور موفقیت هرچه بیشتر در جهت حمایت از محیط زیست و جلوگیری از انواع آلودگی ها و انهدام مظاهر محیط زیست، تلاش دارند با توجه به توسعه و پیشرفت صنعت و فناوری و اشکال جدید آلودگی و نیز تجربیاتی که در مراجع قانونی بدست می آورند، قوانین و مقررات مترقی و در عین حال موثر و مفید را تصویب و به مورد اجرا بگذارند . تحول و دگرگونی در قوانین زیست محیطی کشورها و اصلاح و تکمیل آن ها، به عنوان یکی از شاخص¬های پیشرفت کشورها در زمینه حمایت از محیط زیست تلقی می گردد.
کشور ما نیز به نوبه خود، علی رغم کاستی ها و اشکالات موجود در زمینه قوانین و مقررات زیست محیطی، در این مورد تلاش¬های قابل توجهی نموده و گامهای موثری برداشته است. به طور کلی قوانین و مقرراتی که در زمینه حفاظت محیط زیست وجود دارد به دو گروه شاخص محیط زیست طبیعی که شامل موضوعات مربوط به شکار و صید، مناطق چهارگانه، زیستگاه ها و گونه های گیاهی و جانوری ... می باشد و محیط زیست انسانی که بیشتر در خصوص مباحث مربوط به آلودگی ها و تخریب محیط زیست و لایه ازن خلاصه می گردد.
با یک نگاه اجمالی به قوانین و مقررات ایران به نظر می رسد مهمترین اشکالی که در این میان وجود دارد قدیمی بودن این قوانین می باشد چرا که جهان امروزی به سوی تغییر و تحول و صنعتی شدن پیش می رود و در این میان تحولات بسیار عظیمی در بخش صنعت و تکنولوژی اتفاق افتاده است که نیازمند روش ها و شیوه های نوینی جهت کاهش اثرات سوء آنها بر محیط زیست می باشد از طرفی دیگر افزایش روز به روز جمعیت باعث گردیده تا زمین قدرت خودپالایی خود را در برابر آلودگی های وارده از دست دهد در نتیجه نیازمند وضع قوانینی جدیدتر و متناسب با نوآوری و تحولات ایجاد شده باشد. در این میان نیاز به قوانین جدید زیست محیطی در بخشهای مربوط به آلودگی¬های اشعه، رادیو اکتیو، بو و... بیش از بیش احساس می گردد.
از سویی دیگر بسیاری از مجازات هایی که در قوانین در نظر گرفته شده اند قدیمی می¬باشند که با شرایط زمان وضع قانون، مناسب بوده است ولکین با توجه به رشد تورم و شرایط اقتصادی حاضر بسیارکم و ناچیز می باشد و از جنبه تادیبی کافی برای مجرمین بالاخص صاحبان واحدهای تولیدی آلاینده و یا افرادی که جهت تجارت گونه های نادر مبادرت به شکار می کنند با توجه به منفعت و سود حاصله از این کار قابل توجه نمی باشد، مانند مجازات نقدی که در مواد 11، 12 و 13 قانون شکار و صید در نظر گرفته شده است و یا مجازاتی که در ماده 29 قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا برای کارخانجات و یا کارگاههای متخلف در نظر گرفته شده است.
با توجه به بررسی های صورت گرفته در قوانین زیست محیطی
ایران از بدو ایجاد تا چند سال قبل این نتیجه حاصل گردیده است که جهت گیری
خاصی در بخش محیط زیست طبیعی (بخش شکار و صید ) وجود داشته است، در حالیکه
امروزه معضلات و مسائل محیط زیست در دیگر حوزه های آن بسیار حادتر و
اساسی تر به نظر می رسد . امروزه آلودگی هوا، آب و آلودگیهای هسته¬ای و
شیمیایی به صورت جدی محیط زیست را به خطر انداخته است . برای این گرایش خاص
و جهت گیری زیست محیطی یک بعدی حداقل دو توجیه و علت را می توان ذکر نمود .
اول اینکه نخستین سازمانی که در کشور ما به عنوان متولی امر محیط زیست
بوده و فعالیت می کرد، کانون شکار و صید بود در این صورت طبیعی است که جهت
گیری¬های زیست محیطی نیز در این راستا باشد. دوم اینکه مسائل و معضلات نوین
مربوط به محیط زیست و چاره جویی در این زمینه در کشور ما با تاخیر زیاد
مطرح و شروع شده است. به مضاف اینکه وظایف و حوزه قلمرو و دامنه موضوعات
مربوط به محیط زیست به تدریج گسترش یافته است و حتی هنوز نیز در زمینه هایی
از قبیل انهدام جنگل¬ها و مراتع، آلودگی¬ها هسته ای و رادیواکتیو و ...
سازمان حفاظت محیط زیست، نقش محوری و اساسی ندارد.
برخی از آلودگی های
مهم محیط زیست از سوی اشخاص حقوقی یعنی کارخانجات و کارگاهها صورت می
پذیرد. نظری بر قوانین کیفری زیست محیطی نشان می¬دهد در این زمینه، چاره
اندیشی کافی صورت نگرفته است . رشد روزافزون صنعت و تکنولوژی و گسترش انواع
آلودگی¬های زیست محیطی از سوی واحدهای صنعتی و تجاری، ایجاب می¬نماید که
در این زمینه برنامه ریزی و سیاست مناسبی اتخاذ گردد در مورد مجازات حبس
مدیر یا مسئول یک واحد آلوده کننده، شاید مجازات موثر و مناسبی نباشد . چرا
که اولاً هدف اینگونه واحدها کسب درآمد و سود بیشتر می باشد و با حبس
نمودن مدیر یا مسئول آن، واحد مربوطه از هدف خود دور نمی¬افتند و ثانیاً با
ادامه کار واحد آلوده کننده، همچنان آلودگی محیط زیست ادامه یافته و ما را
به مقصود خویش نمی رساند. لذا به نظر می رسد در مورد اشخاص حقوقی آلوده
کننده محیط زیست، حتی المقدور باید از مجازاهای نقدی و تعطیلی موقت و یا
دائم واحد آلوده کننده، استفاده کرد و این در صورتی موثر خواهد بود که
میزان جزای نقدی زیاد باشد و یا مدت تعطیلی واحد، خسارت مالی زیادی به آن
وارد نماید در غیر اینصورت واحد آلوده کننده ممکن است پرداخت جزای نقدی را
ترجیح داده وهمچان به آلوده سازی محیط زیست ادامه دهد.
خوشبختانه با
نگاهی اجمالی بر وضعیت قوانین زیست محیط در ایران از ابتدا تا کنون گویای
این مسئله است که هم مسئولین و مراجع تصمیم¬گیر مملکتی و هم مردم توجه
بیشتری نسبت به این امر نشان داده بطوریکه قوانین مربوط به محیط زیست از
چند تبصره در قانون برنامه اول توسعه به چند ماده قانونی در برنامه سوم و
نهایتاً به یک فصل در برنامه چهارم و پنجم توسعه یافته است و امید است که
این وضعیت همچنان روند رو به رشدی را در پیش داشته باشد.
امیررضا سوری، عضو هیات علمی موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی
عمید رضا مشایخی شاعر خوش ذوق طبیعت چهار پاره ای را در وصف حال محیطبان دنا سروده است که برای خوانندگان منتشر می کنیم.
فرهنگ سازی و آموزش مردم در جهت تبدیل زباله های خانگی با شیوه ها و مسائل مربوطه به کمپوست، کاهش زباله های تر در خانه ها (مبداء) و مزیت استفاده از کود حاصل از آن برای باغچه های منازل مسکونی حائزاهمیت است.
تاریخچه استفاده از کمپوست به قدمت پیدایش بشر روی کره زمین می رسد. همزمان با ظهور کشاورزی مکانیزه و تقاضا برای درخواست تولید محصول بیشتر و افزایش میزان ضایعات کشاورزی سبب شد تا محققین راه حل منطقی تبدیل این مواد به کمپوست را ارائه کنند.
نظرات شما باعث ذلگمری ماست
ادامه این بحث مقاله در ادامه مقاله
طبیعت بزرگترین دایره بسته زندگی است. همه اجزای طبیعت باهم در تعامل هستند و انسان هم جزیی از این نظام است، اما تنها جزیی است که با دگر اجزاى طبیعت، اغلب تقابل دارد.
دنیاى امروز، بحرانی ترین روزهاى خود را از نظر تخریب منابع طبیعى، افزایش آلاینده هاى محیطى، تغییرات آب و هوایى، اتمام ذخایر فسیلى، تولید انبوه زباله، و... می گذراند. خاطرم است در جایى خواندم که اگر زندگى زمین را از آغاز تا کنون به صورت عمر یک انسان 46 ساله در نظر بگیریم، دایناسورها در 45 سالگى آن می زیسته اند و ما در حال حاضر در سه دقیقه آخر. ولى تاثیر منفى این سه دقیقه پایانى بر روى کره زمین، از تمام عمرش گسترده تر بوده است.
صنعتى شدن در کنار تاثیرات مثبتى که از لحاظ تامین رفاه و آسایش براى بشر داشت، عادت به مصرف گرایى را نیز در او تشدید کرد. مصرف بیشتر توام شد با تخریب بیشتر طبیعت به صورت: نابودى منابع طبیعى، استفاده فزاینده از سوختهاى فسیلى، تولید بیشتر پسماند، فاضلاب، گازهاى گلخانه اى، و به تبع عوامل ذکر شده، تولید انواع و اقسام عوامل آلاینده آب، خاک، و هوا. علاوه بر تاثیرات نامطلوب ذکرشده، در مقیاسى بزر گتر شاهد گرم شدن کره زمین و تعییرات آب و هوایى آن هستیم.
تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش زمین همه جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد، ولی کشورهای در حال توسعه بیش از همه در معرض خطرات این دگرگونی قرار دارند. البته همه تغییرات آب و هوایی قابل پیش بینی نیستند اما، آنچه مسلم است روی میلیو نها انسان تاثیر خواهد داشت. طبق پیش بینى دانشمندان تا سال 2080 ، گرمایش زمین باعث کم آبى دویست میلیون نفر و دچار قحطى شدن 600 میلییون نفراز جمعیت کره زمین خواهد شد. همچنین، به دلیل گرم شدن زمین تا سال 2050 ، بیش از یک میلیون گونه گیاهى و جانورى در معرض خطر انقراض قرار خواهند گرفت.
مهمترین وظیفه همه کشورها در حال حاضر این است که با تلاش همگانی فرایند گرمایش زمین را کاهش دهند و وقت بیشتری را برای پیش بینی و پیشگیرى مخاطرات آن صرف کنند. حفظ منابع طبیعى موجود، توسعه فضاهاى سبز، .کاهش مصرف انرژى حاصل از سوختهاى فسیلى، استفاده از منابع انرژى تجدید پذیر، صرفه جویى در مصرف، بازیافت، و کاهش پسماند، تصفیه فاضلاب، و...از جمله اقداماتى هستند که در شرایط کنونی قابل انجام است. حفاظت از محیط زیست امرى نیست که بتوان در آن تعلل ورزید زیرا که برجان و سلامت ما، فرزندان ما، و دیگر موجودات این کره خاکى تاثیر گذار است. توسعه ى پایدار با مد نظر قرار دادن ملاحظات زیست محیطى باید در راس همه ى برنامه ریزی ها و سیاست گذاری هاى کلان در « محیط زیست در مقابل توسعه » مملکت لحاظ شود و از داشتن دیدگاه طر ح ریزى و اجراى برنام ههاى توسعه پرهیز گردد.
بر گرفته از نشریه تحقیقات پیشرفته زیست محیطی
شرکتی هلندی قصد دارد با استفاده از حجم بزرگی از زباله های پلاستیکی شناور بر روی اقیانوس آرام، بزرگترین جزیره شناور پلاستیکی جهان را در منطقه ای میان سن فرانسیسکو و هاوایی بنا کند
سد گلن کانیون بر رودخانهء کلورادوی آمریکا - عکس از نشنال جیوگرافیک
نوشته: آنه مینارد – نشنال جیوگرافیک آمریکا
با سدهایی که در دنیا ساخته میشوند ، شهرهایی هم هستند که بواسطهء آنها در سرزمینهای خشک پدیدار میشوند و رونق می گیرند . اما به چه قیمتی؟ گزارشهایی علمی که جدیدا” منشر شده اند نشان می دهند که این سدها هزینه ای گزاف را بر مردمی فقیر تحمیل می کنند . برایان نیچر مدیر برنامهء جهانی آب اشامیدنی تخمین می زند که در یک قرن گذشته ، چهل تا هشتاد میلیون نفر بطور مستقیم به دلیل ساخته شدن این سده ها ( و بر اثر به زیر آب رفتن خانه و کاشانه و زمینها و محل زندگی و معیشتشان ) آواره شده اند . اما جدای از آنها ، چه تعداد از مردمی که در پایین دست سدها زندگی می کنند نیز متحمل رنج و مرارت شده اند؟ مطالعات و سنجشهای آماری برنامهء جهانی آب شیرین این جمعیت را بالغ بر ۴۷۲ میلیون نفر تخمین می زند . برایان ریچر می گوید علاوه بر کشاورزان زمین از دست داده و ماهیگیران بی کار شده ای که سدها زندگی آنها را ساقط کرده اند ، سایر کسانی که در جوار رودخانه های مسدود شده و در پایین دست و بالا دست آن رودخانه ها زندگی می کنند نیز بعد از ساخته شدن این سدها و برهم خوردن روال طبیعی زندگی شان دیگر قادر به ماندن در سرزمین تاریخی خود نیستند چراکه نمی توانند خود را با شرایط جدید وفق بدهند و دچار فلاکت میشوند . برای مثال وقتی در سال ۱۹۷۹ سد ماگا در کشور آفریقایی کامرون ساخته شد ، خودبخود زمینهایی کشاورزی که هر ساله و بطور طبیعی با طغیان آبهای آن رود به زیر کشت می رفتند خشکیدند و با متوقف شدن جریان آن رودخانه در پشت سد ، ماهیگیران نیز بیکار شدند و ویژگی های طبیعی و جغرافیایی منطقه برهم خورد . بطوری که سالیانه دو میلیون و چهارصد هزار دلار به اقتصاد محلی آن منطقه زیان وارد شد و بتدریج فقری ناخواسته دامنگیر مردم آن کشور گردید . اتحادیهء جهانی محیط زیست وضعیت زندگی در اطراف هفت هزار سد دنیا را تا شعاعی ده کیلومتری بررسی کرده است . مردمی که در روستاها و مناطق عشایری و دهکده های بالا دست و پایین دست این سدها زندگی می کنند سرنوشت غم انگیزی داشته اند . هشتاد و پنج درصد از مردمی که ساخته شدن سد زندگی شان را به فلاکت کشانده است در قارهء آسیا زندگی می کنند .
ساختن سدهای جدید در جهان به حالت انفجار رسیده است . بطوریکه تعداد سدهای بزرگ ( با ارتفاع بالای ۱۵ متر ) از ۵۰۰۰ سد در سال ۱۹۵۰ به ۵۰۰۰۰ (پنجاه هزار) سد در سال جاری رسیده است . خوبی ها و مزایایی که ساخته شدن سدها در بر دارند بر کسی پوشیده نیست . شهرها پیشرفت خود را مدیون همین سدها هستند و از سیاتل آمریکا گرفته تا شهر شانگهای چین ، سدها تامین کنندهء آب و بخشی از انرژی برق مورد نیاز برای زندگی روزمره مردم و نیز استفاده در صنایع کشاورزی هستند . اما ساندرا پاستل مدیر برنامهء سیاست جهانی آب می گوید بهایی که برای ساخت و داشتن این سدها پرداخته میشود به مراتب بیشتر از از حاصلی است که از ساختن و داشتن آنها به دست می آید . به عبارتی دیگر، زیان سدها بیشتر از سود و فایدهء آنهاست . سدها نه تنها زندگی مردم محلی ، بلکه کل اقلیم زیست محیطی و جغرافیایی یک منطقه را ویران می کنند . یکی از کارشناسان سازمان ملل متحد می گوید : وقتی سدی ساخته میشود و به درستی از آن استفاده نمی شود و مدیریت لایقی هم ندارد ، نتیجه اش بستن جریان زندگی یک رودخانه است . درست مانند بستن راه تنفس بر یک بیمار . او به برای مثال به سد گلن اشاره می کند که چگونه مسیر طبیعی و تاریخی رودخانهء کلرادو را در منطقهء گراند کانیون آمریکا بر رودخانه بست و اقلیم مسیر طبیعی رودخانه را خشک و شوره زار کرد و چرخهء حیات را نیز در آنجا از بین برد . اخیرا” دولت آمریکا متوجه زیانهای فاجعه بار سدها شده است . این کشور برای چارهء کار ، راه بخشی از آب رودخانه را که پشت سد نگه می داشت و برای چرخاندن ژنراتورها و تولید برق از آن استفاده می کرد را باز نمود و با کاهش برق ، عملیات احیای محیط زیست مسیر این رودخانه را آغاز کرد ، و البته در عوض بهای برق را افزایش داد . اما نجات رودخانه های آمریکا در همین یک موضوع خلاصه نمی شود و عملیات مهمتری در جریان است که طی آن سدهایی بزرگ ویران شده و از سر راه رودخانه های آمریکا برداشته خواهند شد . برای مثال در مدت اخیر ، تنها دو سد بزرگ از روی رودخانهء پنوداسکات در ایالت ماین به این خاطر برداشته شدند تا محیط زیست و بخصوص زندگی ماهی ها در آن منطقه دوباره احیا شود و صنعت ماهی گیری نیز رونق بگیرد .
در نظر بسیاری از افراد و حتی محققان، محیط زیست ربطی به عوامل اجتماعی ندارد و مسائل مربوط به رفتار محیط زیستی را در حیطه روانشناسی تشخیص دادهاند. اما عدهای دیگر در نقطه مقابل این نظر قرار گرفتهاند و مسائل محیط زیست را در چرخه مسائل اجتماعی قرار میدهند. مسائل محیط زیستی، چندان تفاوتی با دیگر مسائل اجتماعی مانند: بزهکاری، بیخانمانی، جرایم جوانان و یا ایدز ندارد. آنچه مهّم است چگونگی پیدایش مسائل بر اثر کنش و واکنش عاملان اجتماعی و روابط قدرتی میان عاملان است.
محیط زیست را نمیتوان از سایر علوم و حوزههای علمی جدا دانست. مسائل محیطی بیشتر پیامد کنش یا رفتار اجتماعی انسان هستند. به عنوان مثال دانشمندان پذیرفتهاند که گرم شدن دمای زمین برآیند انتشار فزاینده کربن توسط انسانها، از طریق تولید و مصرف نیرو (سوخت مواد فسیلی، مانند: زغال، گاز و بنزین برای تولید برق) و شیوههای حمل و نقل با اتکا به این گونه سوختهای فسیلی است.
هم زمان در کنار توجه علمی یا نظری، بعد علمی بسیار مهمّی برای اندیشیدن درباره محیط زیست با توجه به ارتباط آن با جامعه و نظریهپردازی در این مورد وجود دارد. این بعد به حل و فصل افزایش کمیت و کیفیت آن مسائل محیطی میپردازد که تمام جامعههای روی کره زمین، چه در سطح ملی و چه در سطح جهانی با آنها روبهرو هستند. گرمتر شدن دمای زمین و تغییر آب و هوا، نابودی جنگلها، بیابانگستری، آلودگی، ازمیان رفتن انواع گونههای زیستی و کشمکش بر سر فایدهها و خطرهای مهندسی ژنتیک و زیست فنآوری، در زندگی ما اصطلاحاتی آشنا هستند.
تاریخچه جامعهشناسی محیط زیست
در ابتدا، جامعهشناسی به طور سنتی میان انسان و طبیعت تمایز قائل شده
بود و تحت تأثیر پیروان اندیشمندانی مانند داروین و دکارت قرار داشت.
بازتاب نظریه داروین به نام اصل انواع در سال 1859 موجب تغییراتی در مفهوم
طبیعت شد. در اندیشه او، طبیعت ساختاری برای بازنمایاندن وحدت الهی، آرامش و
خوشایند انسان نبود، از این رو، تصویری از طبیعت ارائه داد که وجه تنازعی
آن، چنگ و دندان خونین را در نظر داشت. هر موجودی برای بقای خود ناچار به
مبارزه به منظور افزایش نسبت هندسی خود بود. بر این اساس، هر یک از موجودات
در دورهای از زندگی، در چند فصل از سال و یا در فاصله چند نسل باید برای
بقاء، مبارزه کنند و صدمههای فراوانی متحمل شوند. داروین انسان را در نزاع
برای بقا در محیط میدید. دکارت نیز اعتقاد داشت که جهان طبیعی از
انسانها جدا است و ما فقط باید قوانین خود را بر آن تحمیل و قوانین آن را
نیز به منظور تصاحب و تسلط بر آن کشف کنیم.
در اواخر دهه 1960 و اوایل 1970، محیط زیست گرائی (Environmentalism) در عرصه علوم ظاهر شد. در میان دانشمندان علوم اجتماعی، اقتصاددانان و حقوقدانان از اولین افرادی بودند که با موضوعات محیط زیستی سروکار داشتند. رشته حقوق، به دلیل وضع قوانین و ضوابط محیط زیست و اقتصاددانان به دلیل ارتباط مسائل محیط زیستی ناشی از دست ساختههای انسان که در فعالیتهای فیزیکی جامعه صنعتی ریشه داشتند، با محیط زیست ارتباط پیدا کردند. همچنین مسائل ناشی از تولید و مصرف، تهیه و پردازش منابع طبیعی و مانند آنها، توجه اقتصاددانان را به خود جلب کرد. گرچه این مسائل به جامعهشناسی صنعتی هم مربوط میشود، اما شاخه دیگری از جامعهشناسی که در کنار آن بتواند واکنش محافظهکارانه نسبت به صنعتی شدن داشته باشد وجود نداشت.
در نیمه اول دهه 70، روانشناسان، تحقیق در مورد آگاهیهای محیط زیستی و گرایش افراد به مسائل محیط زیستی را آغاز کردند، اما در نیمه دوم دهه هفتاد به طور خاص بر دو حوزه تحقیق در مورد مسائل محیط زیستی متمرکز شدند: تحقیق تجربی بر روی جهتگیریهای ارزشی غیرمادی و تحقیق در مورد جنبشهای محیط زیستی معاصر که هیچ یک هنوز با عنوان جامعهشناسی محیط زیست ظاهر نشده بود. در آن زمان با وجود آنکه جنبش سبز، مهّمترین جنبش نوین اجتماعی بود، اما هنوز برای دانشگاهیان جذابیتی نداشت. حتی برخی از پژوهشگران جامعهشناس که به موضوعهای سبز، علاقه نشان میدادند، شاخه جدیدی را با عنوان محیط زیست ایجاد نکردند. جامعه شناسی در مقایسه با سایر رشتهها مانند فلسفه، اقتصاد، حقوق، علوم سیاسی، روانشناسی، تاریخ و علوم تربیتی نسبت به محیط زیست، تقریباً بیتفاوت مانده بود. با وجود آنکه، جامعهشناسی آکادمیک به موضوعهای اکولوژیکی، بیست سال قبل از سایر رشتهها توجه نشان داد، اما تا آشکار شدن مسئلهای مهّم در جوامع بشری توجه خود را به محیط زیست معطوف نکرد. در فاصله سالهای 1975 تا 1980 دو خط تحقیقی وابسته به محیط در جامعهشناسی وجود داشت. یکی از آنها، تحقیق تجربی در زمینه جهتیابی آموزشی ماتریالیسم به فراماتریالیسم و دیگری تحقیق جنبشهای اجتماعی بود، علیرغم این واقعیت که محیط زیستگرایی با تحریک فرهنگی سروکار دارد. تاریخدانان و کارشناسان آموزش و پرورش، زودتر از جامعهشناسان تشخیص دادند که جریانهایی در حال ظهور است. در اوایل دهه 1980 علم روانشناسی با پرداختن به موضوع آگاهی محیط زیستی و دیدگاههای شخصی به جریانهای محیط زیستی، وارد عرصه شد. قسمتی از مشکل این بود که مسائل محیط زیستی به عنوان یک موضوع حقیقی و اصلی جامعهشناسی در نظر گرفته نشده بود. جامعهشناسی موقعیتی دور از طبیعت، برای خود در نظر داشت. با آنکه نظریههایی مانند ساختگرایی، نئومارکسیست ، تئوری انتقادی وجود داشت تا در تحقیقهای محیط زیستی، جامعهشناسان را یاری دهد و گرایشهای متفاوت در مورد انسان و طبیعت را با هم مقایسه کند، اما استفاده از آنها با فاصله زمانی زیادی اتفاق افتاد. این تئوریها میتوانست نقطه آغاز تحقیق در مورد آگاهیهای محیط زیستی، شکلگیری فکر اکولوژیکی، پارادایمهای فرهنگی طبیعت و نقش انسانها و جامعه در درون طبیعت باشد.
گسترش سلسله مراتب اجتماعی در حین توسعه سرمایهداری و حضور دولت با داشتن ابزار کنترل و سلطه بر انسان و طبیعت موجب شد تا گرایشهای طبیعتگرایانه کنار گذاشته شوند. در واکنش به این گرایش، سازمانهای درگیر جنبشهای محیطی با اهداف مشترک و منافع متفاوت از هم شکل گرفتند. این هواداران شامل کلوپهای حفاظت از محیط زیست، اتحادیههای کارگری، فعالان سیاسی، دانشمندان، کشاورزان، گروههای مخالف نیروهای هستهای، سازمانهای مذهبی، گیاهخواران و تشکلهای دیگری بود که بعدها، اهداف و فعالیت و نحوه توسعه آنها مورد توجه جامعهشناسان قرار گرفت. فعالیت برخی از این تشکلها موجب شد تا به تدریج، قوانینی در سطح ملی و بینالمللی برای حفظ محیط زیست شکل گیرند. تحقیقات جامعهشناسی برای تشخیص اهمیت مشکلات محیط زیستی و فشارهای محیطی و تاریخچه توسعه سازمانی در درون انجمنهای جامعهشناسی، راه را برای ظهور تدریجی جامعهشناسی محیط زیست هموار کرد. جامعهشناسی محیط زیست در 1996 به صورت یک درس دانشگاهی ارائه شد. تا قبل از آن، شامل عنوانهای: جامعهشناسی بومشناسانه (Ecological Sociology )، تحقیق محیط زیستی در علوم اجتماعی (Socio-Science Environmental Research)، جامعهشناسی و بومشناسی (Sociology and Ecology) بود و پس از آن به عنوان یک رشته دانشگاهی (از جمله در کشور آلمان) مطرح شد.
مهّمترین توسعه این رشته، انتقال جامعهشناسی محیط به جامعهشناسی محیط زیستی است. اولی به مطالعه جریانهای محیط زیستی از درون جامعهشناسی کهن میپردازد اما دومی شامل روابط اجتماعی است. کارهای رالی دان لپ ((Riley Dunlap ، ویلیام کاتن ((William cotton و آلن اسچنبرگ ((Allen Schanberg در این رشته، بسیار مؤثر بودند. کارهای اخیر کاتن و دان لپ بر جامعهشناسی کلاسیک تأکید کرده است. این رشته بر این موضوع تأکید میکند که نهادهای اجتماعی و عملکردهای فرهنگی چگونه بر رفتار مستقل از ویژگیهای شخصی تأکید دارد. جامعهشناسان، عوامل اجتماعی، تصمیمهای سیاسی، و تولید اقتصادی و کنترل محیط زیستی را بررسی میکنند. اینکه چه کسانی مشکلات محیط زیستی را به وجود آوردند و یا حفظ ارزشهای متضاد با طبیعت، چه نتایجی به دنبال دارد، چگونگی تفاوت مشکلات محیط زیستی بین شهر و روستا، چه گروهی بیشتر از مشکلات محیط زیستی رنج میبرند و نقش دولت و جنبشهای محیط زیستی در حفظ طبیعت، مسائلی است که در جامعهشناسی محیط زیست، مطرح میشود. هرچند جامعهشناسان، سالها از طبیعت دور بودند و نظریههای آنها بیشتر براساس انسان محوری ارائه شده است، ولی چندین جامعهشناس در نظریههای خود به محیط زیست و ارتباط آن با انسان و جامعه پرداختهاند.
منابع:
بری، جان (1380)، محیط زیست و نظریه اجتماعی، حسن پویان و نیره توکلی، چاپ اول، زیبا
تولایی، نوین (1386)، جامعهشناسی محیط زیست، دانشگاه شهید بهشتی
-Catton, William R., Dunlap, Riley E. 1997 Environmental Sociology. Annual Review of sociology
- Thompson, S. C, Barton, M.A. 1994. Ecocentric and anthropocentric attitudes. Journal of Environmental Psychology
- Socolow, Robert, Andrews, Clinton, Berkhout, Frans, Thomas,
Valerie,1994. Industrial Ecology and Global Change. Cambridge/Mass:
University Press