..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..
..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

منابع طبیعی-بیابان زدایی-محیط زیست

تالاب هامون از آبادی تا نابودی، عدم مطالعات علمی و شاهکار عظیم م

تالاب هامون از آبادی تا نابودی، عدم مطالعات علمی و شاهکار عظیم مدیران محیط زیست کشور


ابتدا کلیاتی در مورد تالاب ها ذکر مینمایم :


کشور ایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و زمین شناختی فلات ایران از تعداد و تنوع بسیار بالای اکوسیستم های تالابی برخوردار است به طوری که از ۳۹ محیط تالابی تعریف نشده به جز یک مورد ، مابقی در ایران یافت می شود . بالغ بر ۲۷۰ تالاب در کشور ما وجود دارد که ۸۰ مورد آنها از وسعتی درخور توجه برخوردار هستند که می توانند در سطح بین المللی نیز مطرح باشند اما تنها ۲۲ تالاب کشور در سایت رامسر به عنوان مهمترین تالاب های بین المللی به ثبت رسیده است که به رغم اهمیت بالای این ۲۲ منطقه در سطح جهان و قرار گرفتن اکثر این مناطق در فهرست مناطق چهارگانه و تحت الحفظ سازمان حفاظت محیط زیست، هیچیک از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست . ۷ تالاب از سوی دبیرخانه کنوانسیون رامسر در فهرست مونتروی کنوانسیون به عنوان تالاب های در معرض تهدید و تخریب ثبت شده ، در حالی که تعداد واقعی تالاب های در شرف نابودی کشور رقمی بیش از این است .


حال به معرفی و مشخصات این تالاب بین المللی (تالاب هامون) می پردازم :


حوزه هامون هیرمند، دارای وسعت 34273 کیلومتر مربع است که 5/74% سطح حوزه آب ریز در سطح استان است.رودخانه هیرمند و چاه نیمه، منبع اصلی تامین آب دشت سیستان و در حقیقت شاهرگ حیاتی منطقه سیستان است که از کوه های هندوکش و ارتفاعات بابایغما در چهل کیلومتری غرب کابل، در افغانستان، سرچشمه می گیرد و پس از طی مسافت 1050 کیلومتر، وارد خاک ایران می شود.این رودخانه در مرز جریات پیدا می کند و پس از انشعاب شاخه های شیردل و نیاتک از آن، وارد خاک افغانستان می شود، شاخه دیگر در ناحیه جنوب شرقی خاک سیستان پس از انشعاب از طریق سد کوهک در جهت شرقی غربی، مستقیماً وارد خاک این منطقه می گردد و در محل سد زهک دو شاخه اصلی، در همان جهت ادامه مسیر می دهد.سد سیستان و پل نهر آب بر این شاخه ]که از طریق چاه نیمه تامین می شود.[ تعبیه شده است.این رودخانه، نهایتا در محل لورگ باغ وارد دریاچه هامون می گردد.


نام دریاچه هامون در اوستا (کانس اویا) آمده و در پهلوی (کیانسی) ور در کتب فارسی (کانفسه) آمده است.در یشت نوزدهم که نام زامیادیشت معروف است (بند66) آمده است که مرکزیت دین زرتشت، سرزمینهای پیرامون دریاچه کیانسیه است و گاهی با کلمه (آپ) امیخته و بصورت (کیانسی آپ) آمده است. هامون اسمی است که بعدها به این دریاچه داده شد. سابقه تاریخی این دریاچه نشان می دهد که در ایران قدیم از لحاظ مذهبی دارای تقدس بوده، چنانکه استاد پورداوود می گوید: شرافت هامون در این است که در آینده سه پسر از پشت پیغمبر(زرتشت) از کنار آن ظهور خواهندکرد که هر یک به فاصله هزار سال از همدیگر پا به عرصه وجود خواهندگذاشت. بدین ترتیب بنا به تفصیل کتب تاریخی، فروهرها برای نگهداری نسل آینده زرتشت به دریاچه کیانسی(هامون) گماشته شده اند.

بنابر روایات مذهبی زرتشتیان، عالم از بدو خلقت روح تا پایان به دوازده دوره هزارساله تقسیم می شود که دهمین هزاره(هزاره هوشیدر) سپس (هزاره هوشیدرماه) و در آخر (هزاره سوشیانت) است.

گذشته از کتب پهلوی، به تکرار در خود اوستا(کانس اویا) یا دریاچه هامون محل ظهور سوشیانت خوانده شده و در فقره های 92-96 زامیادیشت آمده که سوشیانت پیک اهورامزدا پسر (ویست تئوروئیری) بدان هنگام که از آب کیانسی بدرآید، گرزی پیروزمند در دست دارد.

در فقره 66 زامیادیشت چنین آمده است: فر کیانی، از آن کسی است که شهریاری وی از آنجایی که رود هیرمند، دریاچه کیانسیه(هامون) را تشکیل می دهد، برخاسته است. آنجایی که کوه اوشیدم جای دارد و از گرداگرد آن آب بسیار از کوهها سازیر شده است.

بسیاری از محققان معتقدند که کوه اوشیدم یا اوشیدر در سیستان است و جایی که رود هیرمند، دریاچه هامون را تشکیل داده همانا کوه خواجه است. زیرا دردشت سیستان غیر از کوه خواجه، هیچ پشته سنگی دیگری وجود ندارد تا هیرمند بر پیرامون آن بریزد. بنابراین کوه خواجه از روزگاران گذشته و از عهد بززگی وسرافرازی ایران، پرستشگاه پاک دینان و مسکن پارسیان و جایگاه عبادت بزرگان دین مزدیسنا بوده و امروز نیز نزد مردم مسلمان سیستان از قداست خاصی برخوردار است. به عبارتی جشنهای نوروزی کوه خواجه که بسیاری به آنها اشاره دارند، شاید ریشه ای در زمان باستان داشته باشد، از زمانی که معتقدان زرتشتی به انتظار ظهور سوشیانت درآن جمع می شده اند و تا به امروز نیز باقی مانده است. در زمانی نه چندان در آیین بعضی از مردم سیستان که در آبادی های کنار دریاچه هامون خانه داشتند، این بود که شبی که فردایش نوروز بود، دختر زیبایی را بر اشتری آذین شده سوار می کردند و به کنار دریاچه می بردند. در آنجا گروه مردان دور از اجتماع زنان و دختران به کناری می رفتند و به شادی و ساز و آواز می پرداختند و زنان دختر زیبا را که اوشیدر نام نهاده بودند، برهنه داخل آب می نمودند و تا نیمه شب به رقص و ترانه خوانی و شور و نشاط می پرداختند. پس از آن دختر را به همان آیین به خانه باز میگرداندند. این رسم بی گمان اشارتی به باورهای زرتشتیان دارد که ذکر می شود.

در مورد تولد سوشیانت، موعود منتظر زرتشتیان، گفته شده است که در آخر دوازدهمین هزاره، دوشیزه ای از خاندان بهروز در دیاچه هامون خود را می شوید و آبستن می شود، از او سوشیانت، آخرین آفریده اهورامزدا، روی به جهان خواهد نمود و چون به سن سی سالگی رسید امانت رسالت مزدیسنا به وی واگذار می شود. در آن روز خورشید در وسط آسمان بی حرکت می ماند و بدین وسیله ظهور سوشیانت به جهانیان بشارت داده خواهدشد.



مراتع دریاچه هامون


مراتع حاشیه دریاچه هامون که پس از عقب نشینی آب مورد استفاده دامداران سیستان قرار می گیرند، متأثر از ترسالی ها و خشک سالی ها بوده ، بطوری که در زمان ترسالی سطح نسبتا وسیعی را به خود اختصاص داده و از گونه های مرغوب علوفه ای پوشیده می شوند، در حالی که در خشک سالی ها اثری از گونه های مرغوب نمانده و اگر هم در مناطقی این گونه ها مشاهده می شود، در اثر فشار چرا، به شدت تخریب می شوند.

جدول ، لیست مراتع هامون و مشخصات آن ها را در زمان ترسالی نشان می دهد .




نیزارهای دریاچه هامون

آنچه در قالب نیزار شناخته می شود، در واقع ترکیبی از چند گونه گیاهی از قبیل، نی، لوئی، قمیش ، هزارنی و جگن می باشد، که به خاطر تراکم بیشتر نی نسبت به سایر گونه ها به نیزار معروف شده است .

 لوئی جهت ساختن حصیر، پرده و یا قایق های سنتی ( توتن) به کار می رود و گونه های قمیش، هزار نی و جگن به همراه گونه های بونی، مرغ و خارشتر بیشتر مورد چرای گوسفندان عشایر قرار می گیرد. نیزارهای هامون منبع غنی و در دسترس جهت تغذیه گاوها بوده است . به طوری که یک رأس گاو به وزن 300 کیلوگرم به 60 % پروتئین قابل هضم در قبال 500 گرم افزایش وزن روزانه 02/0 درصد فسفر و 04/0 درصد کلسیم در جیره غذایی روزانه نیازمند است و نی به تنهایی می تواند، نیمی از پروتئین قابل هضم مورد نیاز و تمامی احتیاج دام به فسفر و کلسیم را تأمین نماید . این منابع بسیار غنی در طول تاریخ هامون، چندین بار در معرض تخریب واقع شده اند که به مهمترین آن در ذیل اشاره می شود.



و اما ....




شاهکاری از جنس مدیران ایرانی !!



دریاچه هامون به عنوان هفتمین تالاب بین المللی جهان و بزرگ ترین دریاچه آب شیرین کشور تقریباً برای همیشه از روی نقشه جغرافیایی پاک شد . دریاچه ای که تا کمتر از دو دهه قبل هر ساله پذیرای بیش از یک میلیون پرنده مهاجر بود . با نابودی هامون ۱۵ هزار صیاد بیکار شدند و زنانی که با بهره گیری از نی های دریاچه به تولید صنایع دستی اشتغال داشتند منبع درآمد خود را از دست دادند . دامداران سیستانی با ۱۲۰ هزار رأس گاوی که تا دیروز در ۷۰ هزار هکتار از اراضی دریاچه چرا می کردند مهاجرت کردند و ۸۰۰ روستا تحت تاثیر هجوم شن های روان دریاچه قرار گرفته است. دریاچه ای که سالانه ۱۲ هزار تن ماهی از آن صید می شد امروز یک بستر خشک و تفتیده است. شاید اگر مطالعه دقیقی صورت می گرفت مشخص می شد که نابودی هامون بزرگ ترین پدیده پناهندگی و آوارگان زیست محیطی در کشور را رقم زده است . خشکسالی های سال های اخیر و عدم پایبندی افغان ها به رای کمیسیون دلتا ( کمیسیون دلتا متشکل بود از کارشناسان سه کشور کانادا، آمریکا و شیلی که روی رودخانه هیرمند کار کارشناسی انجام دادند ) و قرارداد ۱۳۵۱ دولت ایران و افغانستان مبنی بر آزادسازی ۲۶ متر مکعب آب در هر ثانیه در رودخانه هیرمند و ضعف روابط دیپلماتیک دولت ایران در حل این معضل ، جملگی باعث شد تا امروز هامون چشم انتظار قطره ای از آب هیرمند باشد.

(برای مشاهده  و اطلاعات بیشتر در مورد معظل آب هامون و هیرمند اینجا کلیک نمائید.)



تاریخچه و علل تخریب نیزارها


بررسی تاریخچه هامون نشان می دهد که تا سال 1359 سطح نیزارها به حدی افزایش می یابد که موجب نگرانی اهالی و مسئولین می شود. به منظور کاهش نیزار، احداث کارخانه فیبر، نئوپان و کارتن سازی در اطراف تالاب مطرح می شود که با مخالفت اداره کل محیط زیست استان سیستان و بلوچستان ، این طرح اجرا نمی گردد . با آغاز دهه شصت، روز به روز سطح نیزارها کاهش می یابد که در ابتدا محسوس نیست، اما در سالهای پایانی این دهه یعنی 69-1368 مساحت نیزارها به حداقل ممکن ( کمتر از یکصد هکتار) تقریبا هزار برابر کمتر از سطح طبیعی می رسد.


جدول : تغییر مساحت نیزار های هامون طی سالهای 1372-1351




همانطور که مشاهده می شود سطح نیزارها و پوشش گیاهی هامون ها از سال 1351 به بعد سیر نزولی داشته است که این تغییرات در مورد هامون پوزک کمتر از هامون صابری و هیرمند بوده است. تغییرات در مورد هر سه هامون در طی 20 ساله اخیر در جدول آمده است :


 جدول :تغییر مساحت نیزارهای به تفکیک سه هامون طی سالهای 1372-1351





کاهش سطح نیزارها تدریجی و تقریبا در کوتاه مدت غیر محسوس بوده، ولی در سال 1368 به اوج خود رسیده تراکم نیزارها رو به کاهش و نابودی گذاشت . در نتیجه دریاچه هامون تقریبا از چرخه اقتصادی سیستان ( خصوصا در امر دامداری ) خارج گردید و تمامی گاوداران تختک نشین هامون که بالغ بر 20 هزار واحد دامی را بطور مستقیم تشکیل می دادند همگی متواری شده و در پی تأمین علوفه از این روستا به آن روستا و در نهایت اکثر آن ها در حاشیه شهرها سکنی گزیدند .

از بین رفتن نیزارها یک مسأله حاد و پیچیده اجتماعی محسوب می شد که به عنوان مهمترین معضل منطقه شناخته شد. از اینرو مسئولین منطقه ای و کارشناسان صاحب نظر دانشگاهی در سطح کشور، به طور مستمر و با جدیت این مسأله را پیگیری نمدند . نتایج جلسات متعدد چهار فرضیه را به عنوان عوامل تخریب مطرح نمود که عبارتند از :


خشکسالی


جمع آوری و سوزاندن ریزوم ها توسط حاشیه نشینان به منظور تأمین سوخت و برداشت بیش از حد نی برای تعلیف دام ها


افزایش رسوب توسط رودخانه هیرمند و مدفون شدن ریزوم های نی


تغذیه ماهی های رها شده به دریاچه از نی (عامل اصلی)

جهت تعیین عامل اصلی تخریب نیزارها، آزمایشات و مطالعات میدانی توسط کارشناسان خبره انجام گردید. نتایج این بررسی ها نشان داد که

علت اصلی از بین رفتن نیزارها معرفی ماهی آمور یا کپور علف خوار در آغاز دهه شصت بوده است.هدف ازمعرفی ماهی آمور و دیگر ماهیان غیر بومی به تالاب ، از سویی بالا بردن میزان صید و افزایش درآمد صیادان ذکر شده و از سوی دیگر کنترل تراکم نیزارها بوده است. 



در نتیجه صید ماهی که قبلا ماهیتی معیشتی داشته و فعالیتی جنبی بود به فعالیت اقتصادی و در آمدزا تبدیل گشته و موجب رونق این فعالیت در منطقه شد و نتایج حاصله از این کار بسیار رضایت بخش بود. به طوری که پس از افزایش گونه های پرورشی همچون کپور معمولی، فیتوفاگ، آمور و سرگنده میزان برداشت سالانه آبزیان از 250 تن در اوایل دهه 60 به 751 تن در اواخر این دهه افزایش یافت که البته این افزایش 500 تنی در مقابل کل خسارات وارده به تالاب و عواقب آن بسیار ناچیز است ( نوری، 1373) .

به دلیل عدم مطالعه همه جانبه اثرات معرفی ماهی آمور، سازگاری و رشد سریع این گونه به دلیل فراوانی غذای آن در تالاب و بالا بودن میزان رها شده ماهی نسبت به میران صید شده آن ( به دلیل صید سنتی، گستردگی سطح تالاب و کم بودن عمق آب که مانع حرکت قایق است)، موجب عدم کنترل تراکم جمعیت ماهی آمور شد و طیف گسترده ای از این ماهی از نظر وزنی، سنی و تراکم که روند تخریب را سرعت می بخشیدند، در تالاب افزایش یافت و موجبات تخریب مهمترین عامل حیات دامداران و عشایر سیستان یعنی نیزارها را فراهم نمود، همچنین جمعیت پرندگان از 470000 قطعه در اوائل دهه 60 به 49198 قطعه در اواخر این دهه به دلیل از بین رفتن پناه و غذا شدیدا کاهش یافت .



دیدگاه من :

جای بسی تاسفه که بدون هیچ کار کارشناسی میان یه گونه جدید رو به مقدار خیلی زیاد از تالاب انزلی میارن به این تالاب که منجر به از بین رفتن پوشش گیاهی غالب تالاب که منبع اصلی دامداری اهالی منطقه بوده که با نابودی منبع تغذیه دام هاشون که باعث تلف شدن هزاران راس دام هاشون میشه و خودشون هم به دلیل نداشتن درآمد به حاشیه نشینی و مهاجرت به شهرها روی میارن که از پدیده های شوم جوامع هست. (هزاران آوراره زیست محیطی با این نابودی به وجود اومد).


شما هم میتونید دیدگاه خودتون رو (در قسمت بیان دیدگاه) بیان کنیدتا به آخر این مطلب اضافه بشه.



شبه جزیره میانکاله در استان مازندران

شبه جزیره میان‌ کاله شبه جزیره‌ ای است در منتهی الیه جنوب شرقی دریای خزر ، در دوازده کیلومتری شمال شهر بهشهر واقع در استان مازندران ایران . مساحت آن بیش از شصت ‌و هشت هزار هکتار و ارتفاع آن بین ۱۵ تا ۲۸ متر کمتر از سطح دریای آزاد است .

این شبه جزیره ، خلیج گرگان را از دریای خزر جدا می‌ کند . زمین ‌های شبه جزیره بوته ‌زار بلند هستند و از قدیم مرتع گاوداران بوده ‌است .

در نوک خاوری این شبه جزیره روستای آشوراده قرار دارد که دارای تأسیسات شیلاتی است . آشوراده در فاصله کم و در روبروی بندر ترکمن ( بندر شاه سابق ) واقع شده‌ است . این شبه جزیره از شمال به دریای خزر ، از شرق به آشوراده ، از جنوب به خلیج گرگان و از غرب به بندر جدید امیرآباد محصور است .

از روستاهای طول این شبه جزیره عبارت‌اند از : آشوراده ، میان‌قلعه ، قزل شمالی ، قزل‌ مهدی و قواسطل .
نام میان‌کاله دگرگون ‌شده نام میان‌ قلعه ‌است .

تالاب
تالاب میانکاله بخشی از این شبه جزیره ‌است و در سوی باختر آشوراده قرار دارد . این تالاب اولین تالاب بین ‌المللی ثبت شده در فهرست تالاب ‌های کنوانسیون رامسر است . در این تالاب که ۱۰۰ هزار هکتار مساحت دارد ۴۰ گونه پرنده زندگی می ‌کنند .

زمین ‌های آن مجموعه ‌ای از شن زارهای ساحلی ، اراضی باتلاقی ، آبگیر ها ، مرداب جنگلی با پوشش درختچه‌ های گز ، جنگل انارستان ، بوته‌ های تمشک و زمین ‌های پست و گره ‌افتاده هستند .

زندگی و گیاهی و جانوری
گونه‌ های گیاهی و جانوری تالاب و شبه جزیره :

گونه ‌های گیاهی :
انار ترش وحشی ، تمشک ، سازیل ، ازگیل ، داغداغان ، سیاه ‌تلو ، سپیدار ، علف شور ، جگن و علف هفت‌بند ،
گونه ‌های جانوری :
گرگ ، شغال ، روباره ، جوجه تیغی ، گربه وحشی ، خوک و خوک دریای خزر ، پرندگان فلامینگو ، دراج ( بومی ) ، شاهین ، بحری و زنگوله ‌بال ( مهاجر عبوری ) ، ورود پانصد هزار پرنده از سیبری ، ماهی ‌ها ( کپور ، کفال ، کلمه ، ماهی سفید ، سوف ، ماش و کاراس )
گونه‌ های جانوری کمیاب و در خطر انقراض میان‌ کاله عبارت ‌اند از : قوی فریاد کش ، پلیکان پاخاکستری ، فلامینگو ، اردک سرسفید ، عروس ‌غاز ، غاز پازرد ، طاووسک ، چنگر و مرگونس سفید . این جانوران در فهرست ممنوعیت تجارت جهانی پرندگان در معرض خطر قرار گرفته‌ اند .
میان ‌کاله از مکان‌ های مناسب برای پرنده‌ نگری است .
این منطقه از جمله ذخایر بیوسفر ۹ گانه ایران است . که بخاطر ویژگی های خود در هشتمین برنامه انسان و کره مسکون سازمان ملل متحد به ثبت رسیده و در شبکه ذخیره گاهای جهانی جای گرفته و منطقه از هر گونه فعالیت غیر مرتبط انسانی باید حفاظت شود .
اسب یکی از چهار پایان بومی منطقه که بصورت وحشی در میانکاله به چشم می خورد .

میانکاله به دلیل برخورداری از تنوع اکوسیستمی یکی از مکان‌ های مهم ‌برای تخم ریزی ، رشد آبزیان و نیز مکانی مناسب برای زادآوری ، مهاجرت و زمستان گذرانی پرندگان مهاجر در خاورمیانه و غرب آسیا است .

اردک سر سبز
مشخصات :
این پرنده ، 57 سانتیمتر طول دارد و از اردک های نسبتاً روی اب چر است . پرنده نر ، به واسطه سرِ سبز براق و منقار روشن مایل به قهوه ای ، به آسانی از پرنده ماده و سایر اردک ها ، تمیز داده می شود . بدن ، خاکستری رنگ و سینه قهوه ای بلوطی است . پرنده ماده ، به طور کامل ، قهوه ای مایل به خاکستری لکه لکه ای است اما زیر تنه نر سفید است و طوق سفید رنگی در گردنش دیده می شود . آینه بالی ، در هر دو جنس ،بنفش با حاشیه سفید است . در فصل تولید مثل ، پرنده نر به ماده شباهت می یابد ، با این تفاوت ، که منقارش سبز مایل به زرد است . این پرنده ، ناگهانی و به طور عمودی از سطح آب به پرواز در می آید .
صدا :
این پرنده ، عمدتاً ساکت است ، اما پرنده نر ، صدای آرامی دارد که از بینی شنیده می شود و هنگام نمایش های جنسی صدای ضعیف و و کشیده صوت مانند ی شبیه به به گوش می رسد . صدای پرنده ماده شبیه ((غار غار )) شنیده می شود .
زیستگاه :
این پرنده ، عمدتاً در مناطق تالابی ، نیزارها ، سواحل دریا و مصب ها به سر برده و روی زمین ، لابلای علف ها یا در میان درختان آشیانه می سازد . در ایران ، زمستان ها ، به وفور دیده می شود ، اما به تعداد اندک ، تولید مثل می کند .
حفاظت :
به سبب علاقه بیش از حد شکارچیان به شکار سر سبز ، به واسطه گوشت مطبوعش ، باید با جدیت از شکار بی رویه این پرنده جلوگیری به عمل آید .
پراکندگی در میانکاله :
این پرنده در زمستان به تعداد خیلی زیاد به همراه اردک سر هنایی ،اردک تاجدار در میانکاله و تالاب لپوی زاغمرز و پرورش ماهی های اطراف میانکاله دیده می شود .
تهدیدها درمنطقه :
تالاب بین المللی لپوی زاغمرز یکی از تالاب های است که این پرنده در زمستان به صورت خیلی زیاد در آن دیده می شود . این تالاب که از سال 1358 به عنوان تالاب بین المللی در فهرست کنوانسیون بین المللی رامسر ثبت شده در حال حاضر بواسطه دخالت خیلی زیاد بشر بشدت در معرض نابودی قرار گرفته است .