..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..
..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

منابع طبیعی-بیابان زدایی-محیط زیست

مفاهیم متناقض در مورد تالاب ها

در تفکر عام هر جا که کمی آب جمع شده ورفت و آمد به سهولت در آن صورت نپذیرد باتلاق یا مرداب گفته میشود در حالیکه تالاب دارای تعریف علمی بوده و ارزشهای بسیاری دارد. کلمه تالاب از نظر لغوی معادلWetland (زمینهای خیس) بکار برده میشود و از دو کلمه تال و آب تشکیل شده است. کلمه تال در زبان هندی به معنی آبگیر است ولی چگونگی وارد شدنش به زبان فارسی و قرار گرفتن آن در کنار آب به طور دقیق مشخص نیست. در فرهنگ دهخدا کلمه کول یا کولاب معادل تالاب بکار رفته است، یا تال را نوعی نبات پیچیده جنگلی (دار دوست) گفته اند(ثابتی 1355)، ولی تال به معنای رشته نیز میباشد و چون تالاب معمولاً به صورت رشتهرودها و نهرهای بهم پیوسته میباشد، بکارگیری آن همراه با آب میتواند معادلWetland باشد که همان زمین های خیس است. بهرحال برای تالاب تعریفهای مختلفی صورت گرفته است که از بین آنها تعریف بیان شده توسط کنوانسیون رامسر در جهان پذیرفته شده است.

تالاب‌ها دارای سیمای بسیار متفاوتی در طبیعت بوده و وجود آب ساکن، خاک هیدرومورف و گیاهان تطابق یافته و یا مقاوم به خاک‌های غرقابی، از مهم‌ترین ویژگی‌های آنهاست. با این وجود با توجه به شرایط هیدرولوژیکی بسیار متفاوتی که دارند و از سراب حوضه‌ها شروع شده و تا آب‌های عمیق ادامه دارند و همچنین با توجه به ابعاد متفاوت، موقعیت‌های جغرافیایی مختلف و اثر انسان روی آن‌ها، نمی‌توان بطور دقیق آنها را تعریف نمود. بنابراین نخستین سئوالی که مطرح می‌گردد آنست که: تالاب چیست؟


تعریف تالاب از این رو مشکل است که بیش از آن که به مسائل علمی توجه شود مسائل سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. هنگامی که در یک تالاب بزرگ، بهره‌برداران مختلفی وجود دارند که به آن، از منظر اقتصادی می‌نگرند و زمانی که جوامع بشری متوجه ارزش‌های والای تالاب‌ها شدند سعی در تعیین محدوده آن و مناطق اثرگذار روی آن (حوضه آبخیز) نمودند و آن را وارد قوانین و مقررات کشوری کردند تا از نابودی آن جلوگیری شود.

در قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم میلادی هنگامی که زهکشی تالاب‌ها و تبدیل آن‌ها به کاربری‌های دیگر امری عادی بود تعریف تالاب اهمیت چندانی نداشت چون برای آن ارزشی قائل نبودند ولی از دهه 1970 به بعد که اهمیت تالاب‌ها در سطح جهان مطرح شد، نیاز به داشتن تعریف دقیق از تالاب‌ها نیز احساس گردید تا بتوان مشخص نمود که چه مناطقی را می‌توان تالاب نامید. این نتیجه بدست آمد که تعریف تالاب بسیار با اهمیت تر از تعریف هر اکوسیستم دیگری می‌باشد و سیاست دولت‌ها در برخورد با مسئله مدیریت تالاب‌ها، بستگی به این تعاریف خواهد داشت.

یک باتلاق شور ساحلی(مانند تالاب شادگان در خوزستان) با پدیده های ظاهری ناشی از جذر و مد آب و یا یک دریاچه کم عمق با پوشش گیاهی ویژه در اطراف آن(مانند دریاچه پریشان) تصاویر مشخصی از تالاب‌ها را ارائه می‌دهند و در تشخیص انها اشتباهی صورت نخواهد گرفت، درحالیکه در موارد دیگر اشکال تالاب براحتی قابل تفکیک و تمیز نیستند، مثل چمنزارهای مرطوب یا پیت لندها (تالاب گندمان در چهارمحال و بختیاری).

تمامی این تالاب‌ها در بعضی ویژگی‌ها مشترک می‌باشند. تمامی آنها دارای آب کم عمق بوده و یا خاک اشباع از آب دارند، در تمامی آنها مواد آلی گیاهی تجمع یافته و به آهستگی تجزیه می‌شوند و همگی دارای گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری بوده که با شرایط غرقابی تطابق دارند. از این رو برای تعریف تالاب‌ها می‌توان گفت که تالاب‌ها اغلب دارای سه ویژگی زیر می‌باشند:

- دارای آب در سطح و یا در منطقه ریشه دوانی هستند.

- دارای خاک ویژه و متفاوت از خاک مناطق اطراف می‌باشند(خاک‌های هیدرومورف)

- دارای گیاهان آبدوست (هیدروفیت) بوده که خود را با شرایط غرقابی تطبیق داده‌اند و برعکس، در آنها گیاهان حساس به غرقاب شدن دیده نمی‌شود.

با وجود این، نمی‌توان تنها با ترکیب سه عامل بالا، نسبت به تعریف تالاب‌ها اقدام نمود زیرا ویژگی‌های دیگری نیز وجود دارند که عبارتند از:

- هر چند آب در تالاب‌ها حداقل در بخشی از سال وجود دارد ولی عمق و مدت آن از تالابی به تالاب دیگر و از سالی به سال دیگر بسیار متفاوت است. بعضی از تالاب‌ها(مانند تالاب انزلی) همواره دارای آب بوده درحالیکه در بعضی‌ دیگر(مانند کفه‌های نمکی در مناطق بیابانی و یا تالابهای هامون در سیستان) تنها مدت کوتاهی در سطح و یا حتی در زیر سطح آبگیری می‌شود. همچنین با توجه به تغییرات سطح آب از فصلی به فصل دیگر و از سالی به سال دیگر، تعیین محدوده تالاب‌ها نمی‌تواند تنها بر اساس آب موجود در آن تعیین شود.

- تالاب‌ها اغلب حد فاصل بین آب‌های عمیق و سراب حوضه‌ها می‌باشند و در نتیجه برخوردار از هر دو سیستم هستند. این موقعیت اکوتونی باعث شده تا بعضی از دانشمندان برای آن هویت جداگانه‌ای قائل نباشند و آن را جزو یکی از سیستم‌های خشکی و یا آب‌های عمیق بدانند هر چند بسیاری از دانشمندان ویژگی‌هایی را برای تالاب‌ها بیان می‌کنند که نه در سیستم خشکی و نه در سیستم آب‌های عمیق نمی‌توان سراغ داشت.

از لحاظ تغذیه آب، تالابها به چهار دسته تقسیم می شوند. چنانکه در شکل(2) نشان داده شده تالاب ها از نظر منبع تغذیه آب به صورت زیر طبقه بندی می شوند:

1- تالاب عمدتا تحت تاثیر آبهای سطحی است.

2- تالاب عمدتا تحت تاثیر آب زیرزمینی است.

3- تالاب تحت تاثیر جزر و مد است.

4- تالابهای جنگلی مناطق بارانی


- گونه‌های موجود در تالاب شامل گیاهان، جانوران، میکروب‌ها و طیف و دامنه‌ای از موجودات تطابق یافته با شرایط مرطوب یا خشک بطور اختیاری(faculative)، تا آنهایی که تنها در شرایط مرطوب بطور اجباری (obligate) زندگی می‌کنند را دارا می‌باشند و در نتیجه استفاده از آنها به عنوان شاخص‌های تالاب (Wetland indicators) مشکل است.

بطورکلی در یک سایت تالابی نسبتا“ دست نخورده، می توان گیاهان را مهم ترین عامل برای تشخیص مرز تالاب به حساب آورد. اگر این گیاهان از نوع گیاهان پرستار تالابی باشند احتمال این که منطقه تالابی باشد بسیار است.

گیاهان پرستار نقش تغذیه کننده و پناهگاه جانوران تالاب را بازی میکنند و بطور کلی در سه حالت زیر دیده می شوند:

- گیاهان آبزی مانند نی ، لویی ، جگن و بوته برنج

- گیاهان کنار آبزی مانند حرا و چندل

- گیاهان سطح آب مانند لاله تالابی

اگر بیش از 50 درصد گیاهان منطقه ای از نوع گیاهان پرستار تالابی طبیعی و یا کاشته شده باشند ، آنگاه آن منطقه با معیارهای تالاب مطابقت دارد.

- تالاب‌ها دارای اندازه‌های مختلف بوده که از یک سطح مرطوب و چمنزار مرتعی چند هکتاری و یا دریاچه‌های کم عمق حدود یک هکتار شروع و به چند صد هزار هکتار می‌رسد. هر چند این طیف وسیع مساحت منحصر به تالاب‌ها نیست ولی مسئله مقیاس همواره برای بحث حفاظت از آنها مطرح می‌باشد و وارد جنبه‌های حقوقی می‌گردد. تالاب‌ها می‌توانند در اندازه بزرگ، به تدریج نابود شوند و یا در اندازه کوچک در یک زمان کوتاه نابود گردند. اما آیا باید تخریب را به‌طور تجمعی و در طول زمان (Cumulative loss) در نظر گرفت و یا حساس به تخریب‌های آنی ولی در مقیاس کوچک بود؟

- موقعیت تالاب‌ها می‌تواند خیلی گسترده باشد به‌طوری که از تالاب‌های داخلی(inland wetlands) تا تالاب‌های ساحلی(coastal wetlands) و مناطق شهری و غیرشهری پراکنده می‌باشند. با وجود آنکه اکوسیستم‌های زیادی مانند جنگل‌ها و یا دریاچه‌ها چنین ساختار و عملکردی دارند، ولی تفاوت اساسی بین انواع تالاب‌ها مانند باتلاق‌های شور ساحلی، چاله‌های ماندابی داخلی و مناطق پوشیده از جنگل وجود دارد. در مناطق غیرشهری، تالاب‌ها در ارتباط با اراضی کشاورزی، مرتعی و جنگلی بوده؛ درحالیکه در مناطق شهری، تالاب‌ها در معرض اثرات شدید فاضلاب‌های ورودی به آنها و تغییرات هیدرولوژیکی می‌‌باشند.

- وضعیت تالاب(Wetland condition) یا درجه‌ای که تالاب تحت تأثیر عوامل انسانی قرار دارد از یک منطقه به منطقه‌ای دیگر و از یک تالاب به تالابی دیگر متفاوت است. بسیاری از تالاب‌ها می‌توانند به آسانی زهکشی شده و توسط دخالت انسان به اراضی خشک تبدیل گردند. همچنین تغییر وضعیت هیدرولوژیکی و افزایش رواناب در سراب حوضه‌های آبخیز ناشی از تخریب پوشش گیاهی و خاک و یا آبیاری زیاد می‌تواند باعث توسعه تالاب‌ها در مناطقی گردد که پیش از آن جزو اراضی خشک محسوب می‌شدند. آبیاری بیش از اندازه در دشت مغان در شمال استان اردبیل و تغییر وضعیت هیدرولوژی (altered hydrology) نمونه بارزی از این موضوع است.

در این زمینه تعیین محدوده و حریم تالابها نقش مهمی دارد. حریم اکولوژیکی تالاب مطابق شکل(3) شامل مرز تالاب باضافه زیستگاههای بلافصل حاشیه ای و مرتبط با آن می باشد. برای تعیین حریم اکولوژیکی تالاب علاوه بر مطالعات پوشش گیاهی و خاک که در تعیین مرز تالاب کاربرد دارد ، بررسی زیستگاهها و قلمرو حیوانات نیز صورت میگیرد.


شکل(3): حریم اکولوژیکی تالاب شامل مرز و زیستگاههای بلافصل تالاب می گردد.



از آنجا که تالاب‌ها می‌توانند به سادگی تغییر یابند اغلب مشکل خواهد بود بتوان آنها را پس از تخریب و تغییر شکل شناسایی نمود. در این مورد برای نمونه می‌توان تالاب‌هایی را نام برد که سال‌هاست زیر کشت قرار دارند (تالابهای دشت مغان در اردبیل و جلگه رودخانه های دز و کرخه و کارون در خوزستان نمونه‌ای از اینگونه تالابهای دگرگون شده در سال‌های اخیر هستند).

بر اساس تعریف R.L.Smith ، «تالاب‌ها نیمه‌ راه جهانی بین اکوسیستم‌های خشکی و آبی بوده و نمایشگاهی از ویژگی‌های هر یک از آنها می‌باشند». به عبارتی دیگر، تالاب‌ها بخشی از مسیر ممتد بین سراب حوضه‌ها و آب‌های عمیق را تشکیل می‌دهند.

مشاهده می‌شود که در بسیاری از تعاریف، حد بالا و پایین تالاب‌ها بطور کلی مشخص می‌باشد. مشکل اصلی در تعریف محدوده خود تالاب بروز می‌کند که دارای شرایط مرطوب‌ تر و یا خشک تر می‌باشند. به عبارتی دیگر از محدوده مرطوب تا کجا باید بالاتر رفت که دیگر آنرا محیط تالابی ندانیم و از سوی دیگر در محیط‌های دریایی و دریاچه‌های بزرگ، چقدر می‌توان جلو رفت تا بگوییم که محیط تالابی را ترک نموده‌ایم. آیا یک توده شناور گیاهی می‌تواند محدوده تالاب را تعیین کند؟

احتمال سیل‌گیری و غرقاب شدن، متغیری است که باعث تعاریف ضد و نقیضی از تالاب‌ها شده است. در بعضی از طبقه‌بندی‌ها، جنگل‌های پهن برگ دشتی را که بطور فصلی غرقاب می‌شوند جزو تالاب‌ها می‌دانند درحالیکه در سایر طبقه‌بندی‌ها، این نوع جنگل‌ها از فهرست تالاب‌ها حذف شده‌اند چون سطح آنها در مدت زیادی از سال، خشک می‌باشد. با این وجود لازم است تعریف مشخصی از تالاب صورت گیرد تا بتواند نیازهای دانشمندان، برنامه‌ریزان و مدیران را برطرف نماید.

دانشمندان علم تالاب مایل هستند تعریف قابل انعطاف و دقیقی را داشته باشند که طبقه‌بندی و نحوه دخالت و تحقیقات را امکان‌پذیر نماید. از سوی دیگر، مدیران و برنامه‌ریزان تالاب‌ها، که با مسائل حقوقی و تدوین مقررات روبرو می‌باشند تا از نابودی و تغییر آنها جلوگیری نمایند، نیاز به تعاریف روشن با محدوده‌های دقیق قانونی دارند. با توجه به نیازهای متفاوت این دو گروه، تعاریف مختلفی نیز برای تالاب ارائه شده است.

در زیر، انواع تعاریف ارائه شده در مورد تالاب‌ها بیان می‌گردند:
- تعریف تالاب در بخش‌نامه شماره 39 (circular 39) آمریکا

یکی از تعاریف قدیمی واژه تالاب که هنوز نیز توسط هر دو گروه دانشمندان و مدیران مورد استفاده قرار دارد تعریف ارائه شده توسط سازمان شیلات و حیات وحش آمریکا(Fish and wildlife service، 1956) می‌باشد که به نام بخش‌نامه شماره 39 معروف شده است:

«واژه‌ تالاب به مناطق پستی اطلاق می‌شود که توسط آب کم عمق دائمی و یا موقتی پوشیده شده و شامل (marshes)، (swamps)، (bogs)، (wet meadows)، (potholes)، (sloughs)، (river- Overflow lands) می‌باشند.

دریاچه‌های کمعمق(shallow lakes) و آبگیرها(ponds) که معمولاً مملو از گیاهان می‌باشند سیمای واضحی از تالاب‌ها بوده و در تعریف گنجانده شده‌اند ولی این تعریف آب‌های دایمی رودخانه‌ها، مخازن‌ سدها و دریاچه‌های عمیق را در بر نمی‌گیرد. همچنین مناطقی که بسیار موقتی از آب پوشانده شدهاند و اثر بسیار کم و یا بدون اثر بر توسعه گیاهان در رابطه با رطوبت خاک هستند جزو تالاب‌ها محسوب نشده‌اند.»

بخشنامه شماره 39 اولاً تالاب‌ها را مناطقی می‌داند که از نظر زیستگاههای پرندگان آبی(waterfowl habitats) بسیار مهم می‌باشند و ثانیاً 20 نوع تالابی را که در آن زمان برای طبقه‌بندی تالاب‌ها بکار رفته در بر می‌گیرد. بنابراین، تعریف فوق تنها بخشی از نیازهای دانشمندان و مدیران را تأمین می‌نماید.
- تعریف سازمان شیلات و حیات وحش آمریکا در سال 1979

پس از چند سال استفاده از تعریف بخشنامه 39 و بازنگری‌های لازم در آن، سازمان شیلات و حیات وحش آمریکا در سال 1979 در گزارش مربوط به طبقه‌بندی تالاب‌ها و زیستگاه‌های آب‌های عمیق در آمریکا، تعریف زیر را برای تالاب ارائه نمود:

«تالاب‌ها اراضی بینابینی (lands transitional) بین سیستم‌های خشکی و آبی بوده که در آنها سفره آب معمولاً روی سطح زمین و یا نزدیک به آن بوده و یا اراضی پوشیده از آب کم عمقی می‌باشند. تالاب‌ها می‌بایست یک یا چند مشخصه از مشخصه‌های سه گانه زیر را دارا باشند:

- ، زمین باید شرایط زیست را حداقل بطور فصلی برای گیاهان عمدتاً آب‌دوست(hydrophytes)، فراهم نماید.

- کف تالاب بطور عمده از خاک‌های غرقابی و بدون زهکشی پوشیده شده باشد.

- کف تالاب پوشیده از آب کم عمق در پاره‌ای مواقع در فصل رویش گیاهی در هر سال می‌باشد.

تعریف ارائه شده اگر چه طیف وسیعی از نیازهای دانشمندان را تأمین می‌کند ولی از نظر مدیریتی و حقوقی، دارای مشکلاتی می‌باشد.
- تعریف کانادایی‌ها از تالاب:

در کانادا مناطق وسیعی از تورب‌زارها و مناطق ماندابی وجود دارد و نیاز اساسی به تعریف تالاب وجود داشته است. Zoltai در 1979 با همکاری کارشناسان مختلف، تالاب را به صورت زیر تعریف نمود:

«تالاب‌ها اراضی هستند که‌ بطور عمده‌ای دارای خاک‌های مرطوب و سطح سفره آب در نزدیکی و یا بالاتر از سطح زمین بوده و یا زمین به مدت کافی مرطوب بوده تا شرایط لازم برای بوجود آمدن وضعیت آبی (aquatic) که شامل خاک‌های هیدریک، پوششگیاهی هیدروفیت و انواع مختلف فعالیت‌های بیولوژیکی می‌باشد را فراهم نماید.»
- تعریف کنوانسیون رامسر:

اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) در کنوانسیون بین‌المللی تالاب‌ها که به کنوانسیون رامسر معروف است و اولین اجلاس آن در سال 1971 در رامسر تشکیل شد تعریف زیر را برای تالاب ارائه نموده است:

تالاب به مناطق مردابی، آب مانده اراضی سیاه خیس باتلاقی، برکه ها، که مصنوعی یا طبیعی، بطور دائم یا موقت دارای آب ساکن یا جاری، با مزه آب شیرین، شور و لب شور بوده و هم چنین مناطق ساحلی دریاها که هنگام جذر، ارتفاع آب بیشتر از 6 متر نباشد، تالاب گفته می شود.

تالاب ها بهترین و مهم ترین مخازن ژن گیاهی و جانوری روی زمین می باشند که تعاریف مختلفی برای آنها بکار رفته است. دوگان (1994) عقیده دارد که امروزه نزدیک به 50 تعریف از تالاب وجود دارد که این تعاریف را به دو دسته تعاریف گسترده و باز و تعاریف محدود و بسته می توان گروهبندی کرد. تعریفی که در سال 1349 در کنوانسیون رامسر مورد قبول قرار گرفت و کاربرد آن بخاطر مؤثر بودن تعریف، مورد قبول همه کشورها و سازمانهای مرتبط با تالابها است و در زمره تعاریف باز قرار دارد و به این صورت تعریف شده است :

" Wetlands are area of marsh , fen, peatland or water , whether natural or artificial , permanent or temporary , with water that is static or flowing , fresh , brackish or salt , including areas of marine water the depth of which at low tide does not exceed six meters. “



" مناطق مردابی، آبگیرها، توربزارها، آبهایی که به صورت طبیعی، مصنوعی، دائم یا موقت با آب ساکن یا جاری، شیرین، لب شور یا شور، همچنین آن دسته از آبهای دریایی که عمق آب از 6 متر تجاوز نکند را تالاب می گویند. "

این تعریف کفه‌های صخره‌ای، بسترهای علفی دریایی در مناطق ساحلی، کفه‌های گلی، مانگروها، مصب‌ها، رودخانه‌ها، آب‌های شیرین، باتلاق‌های جنگلی و مشجر، دریاچه‌ها، مرداب‌ها و دریاچه‌های شور را در برمی‌گیرد.

مفاهیم زیر در سومین همایش کشورهای عضو کنوانسیون رامسر در رژینای کانادا در سال 1987 از تعریف فوق استخراج و مورد پذیرش قرار گرفته است:

- استفاده خردمندانه از تالاب‌ها عبارت ا‌ست از بهره‌برداری پایدار از آنها برای نوع بشر به شیوه‌ای که خصوصیات طبیعی اکوسیستم برای همیشه حفظ و تضمین گردد.

- بهره‌برداری پایدار از تالاب‌ها عبارت‌ است از استفاده‌ انسان به گونه‌ای که حداکثر فواید مستمر برای نسل حاضر بدون کاهش پتانسیل منابع برای برآورد نیازهای مادی و معنوی نسل آتی تأمین گردد.

- خصوصیات طبیعی اکوسیستم عبارت است از خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی اجزاء تشکیل‌دهنده اکوسیستم نظیر خاک، آب، گیاهان، جانوران، عناصر غذایی و روابط متقابل بین آن‌ها.

کاربری تالاب‌ها و اراضی پیرامون آنها بسیار متفاوت است تفرج و توریسم در 41 درصد، صید و شکار در 40 درصد از مناطق ثبت شده رامسر از جمله رایجترین کاربری‌ها هستند. در اراضی پیرامونی، تالاب‌ها عمدتاً برای کشاورزی مورد استفاده قرار می‌گیرد و در 56 درصد از سایت‌ها کشاورزی یک فعالیت عمده محسوب می‌شود.

در کشورهای جنوب بیشتر کاربری‌ها بر حفاظت تفوق دارند، درحالیکه در کشورهای شمال حفاظت نسبت به بقیه کاربری‌ها برتری نشان می‌دهد و در هر یک از کشورها نوعی از کاربری‌ها غالب است.

در سایت‌های رامسر در آفریقا، استفاده از فرآورده‌های طبیعی از جمله پنج کاربری مهم، در اروپای شرقی جنگل‌داری و در امریکای لاتین اسکان به عنوان عمده‌ترین کاربری‌ها گزارش شده‌اند.

پیامدهای کاربریها بسیار متفاوت بوده ولی اغلب منجر به تغییر ویژگی‌های اکولوژیکی تالاب‌ها می‌گردند. پیامدهای کشاورزی و آلودگی از مهم‌ترین و ملموس‌ترین عوامل تغییر دهنده تالاب‌ها محسوب می‌شوند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد