..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..
..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

منابع طبیعی-بیابان زدایی-محیط زیست

بسیاری از مشکلات کنونی محیط زیست کشور پیامد سیاست‌گذاری های کلان اشتباه است

معضلات آشکار پیامد تصمیمات پنهان
مهندس حشمت اله کوثری: بسیاری از مشکلات کنونی محیط زیست کشور پیامد سیاست‌گذاری های کلان اشتباه است، در حالی که فعالین حفاظت از طبیعت معمولا به تصمیمات سطوح پایین توجه می کنند.

بدون شک در سال های اخیر توجه عموم مردم به مسئله حفاظت از محیط زیست در کشور افزایش یافته است. این موضوع را به وضوح می توان در فضای رسانه‌ های موجود مشاهده کرد. علاوه بر این همزمان با استقبال عمومی از مسئله حفظ محیط زیست بر تعداد کارشناسان آن نیز افزوده شده است. اما به همان میزانی که تلاش برای حفاظت از طبیعت در ایران افزایش یافته تخریب و نابودی آن نیز با رشد همراه بوده است. بنابراین به نظر می‌رسد که بخشی از فرآیند حفاظت از طبیعت ایران دارای مشکل اساسی باشد.


عدم موفقیت در حفظ طبیعت ارزشمند ایران می تواند از دو موضوع متفاوت نشأت گرفته باشد. یا دوستداران محیط زیست ایران شناختی درست از معضلات محیط زیستی ندارند، یا راه درمان آن را به درستی در پیش نگرفته اند. به زعم نگارنده هر دو مورد صحیح است.


معضلاتی که معمولاً در رسانه ها به عنوان عامل تخریب محیط زیست عنوان می‌شود مسائلی جزئی هستند. مانند پاکتراشی یکسری درخت یا تصادف خودروها با وحوش. در ناگوار بودن این اخبار برای محیط زیست هیچ شکی نیست اما به ندرت بیماری اصلی محیط زیست ایران مورد تحلیل قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر اتفاق‌های نامطلوبی که روزانه در صدر اخبار محیط زیستی عنوان می شوند خود معلول اتفاق‌هایی ریشه ای تر هستند.

در مجموع مهمترین مشکل مدیریت محیط زیست در ایران، نبود دید جامع نزد مسئولان در قالب برنامه ریزی مدون است. سیاست‌گذاری های غلط در حوزه توسعه، که تنها با در نظر گرفتن بازده‌های اقتصادی کوتاه مدت تدوین می‌شود اولین و مهمترین صدمه ایست که به محیط زیست ایران وارد می‌شود.


سیاست‌گذاری نادرست در حوزه برنامه‌ریزی فضایی، دقیقاً در جایی که برای آینده منابع اکولوژیک کشور تصمیم گیری می‌شود، بیماری مزمنی است که گریبان محیط زیست ایران را گرفته و البته از دید بسیاری از فعالان این حوزه دور مانده است. در مراحل بعد از تصویب و تایید سیاست‌ها که نوبت به عملی سازی آن‌ها می رسد، از آنجایی که تناسب و پتانسیل طبیعت برای توسعه در نظر گرفته نشده است، بهره کشی بیش از ظرفیت منجر به تخریب محیط می‌گردد. متاسفانه این مرحله زمانی است که فعالان محیط زیست با مشاهده فرسایش خاک و یا نابودی منابع آب پی به مشکل برده و فریاد فغان بر می‌آورند، درست زمانی که برای توقف پروژه های عمرانی دیر شده است.


مثال بارز عدم شناخت صحیح از معضلات محیط زیست کشور، سیاست غلط در توسعه کشاورزی و مدیریت منابع آب منطقه آذربایجان است. هنگامی که بدون توجه به موجودی آب منطقه کشت محصولات نیازمند آب فراوان در دستور کار قرار گرفت، و سپس سدهای متعدد برای تامین این حجم آب احداث شد. حال پس از بیست سال این تصمیم غلط منجر به خشک شدن دریاچه ارومیه شده است. این درحالی است که اکثر کارشناسان حوزه منابع طبیعی ساخت سدهای متعدد و یا تغییر اقلیم را مسئول خشکی دریاچه ارومیه می‌دانند.

و اما در مورد راه حل. طرحی جامع برای مدیریت یکپارچه منابع طبیعی کشور با همکاری همه ی ارگان های مرتبط تنها راه نجات محیط زیست است. سیاست گذاری بر اساس مولفه های توسعه پایدار باید جایگزین سیاست گذاری بر پایه منافع سازمان های متعدد شود. از طرف دیگر انرژی فعالین و دوستداران محیط زیست بیشتر معتوف به اصلاح سیاست های کلان شود تا لغو تصمیمات خرد دستگاه ها.

از آنجایی که محیط زیست دانشی بین رشته ای است، نمی‌توان برای حفظ آن خارج از برنامه ریزی‌های منطقه ای و بین بخشی تصمیم درستی گرفت. نتیجه اینکه که تنها هنگامی که در برنامه‌ریزی‌ ملی و منطقه ای کشور که در قالب سند آمایش، طرح چشم انداز و طرح های جامع و تفصیلی صورت می‌پذیرد جایگاه واقعی حفاظت از منابع طبیعی در نظر گرفته شود می‌توان به حفظ این میراث ارزشمند امیدوار بود.


منبع: www.iren.ir  ایرن