..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..
..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

منابع طبیعی-بیابان زدایی-محیط زیست

چارچوبی یکپارچه برای انتخاب مناطق حساس ساحلی-دریایی در مدیریت محیط زیستی خلیج فارس و دریای عمان

چارچوبی یکپارچه برای انتخاب مناطق حساس ساحلی-دریایی
در
مدیریت محیط زیستی خلیج فارس و دریای عمان

دکتر عبدالرسول سلمان ماهینی


چکیده:

خلیج فارس و دریای عمان از پراهمیت ترین بدنه های آبی جهان هستند. منابع طبیعی تجدید ناشوندهنظیر نفت و گاز و کانی ها و منابع تجدید شونده و وابستگی کشورهای جهان به این گذرگاه اهمیت این منطقه را صد چندان نموده است. در کنار این ویژگی ها و استفاده ناموزون و خارج از توان از این بدنه های آبی و توسعه سریع کشورهای حاشیه آن ها، جای تعجب نیست که این محیط های آبی بسیار ارزشمند دستخوش تغییرات منفی و آلودگی عمده قرار گرفته اند. برای مقابله با این تهدید ها، معمولا انتخاب مناطق حساس ساحلی-آبی توصیه می شود و برای مدیریت و انتخاب لکه های حفاظتی آب ها و سواحل نیز می توان به روش هایی نظیر شناسایی مناطق به ویژه حساس دریایی متعلق به سازمان IMO و روش نمایه حساسیت محیط زیستی متعلق به سازمان NOAA و روش نوین CEMECS اشاره نمود. به هر حال، این روش های پلی گون-محور مبتنی بر ارزیابی خاص زیستگاه و یا شناسایی اکوسیستم های آبی نیستند و از این رو، از یکپارچگی یا انعطاف لازم در مقایسه با روش های پیکسل-محور برخوردار نمی باشند. همچنین، تغییرات سواحل و کاربری های آن ها به شکل صریح در این روش ها دیده نشده است.
برای انتخاب و مدیریت یکپارچه مناطق حساس ساحلی و دریایی پیشنهاد می شود از ترکیب سه دسته داده، شامل داده های نواحی حساس ساحلی، داده های طبقه بندی اکوسیستم های آبی و داده های ارزیابی زیستگاه آبزیان مهم دریایی استفاده گردد. همچنین، لازم است این سه دسته در بستر تغییرات طبیعی و انسان ساخت در خشکی ها و آب های خلیج فارس و دریای عمان مورد بررسی و ادغام قرار گیرند. تصاویر ماهواره ای مختلف امروزه اطلاعات لازم جهت ارزیابی و شناسایی نواحی حساس ساحلی و نیز تغییرات کاربری و پوشش سواحل را فراهم می آورند. بررسی و شناسایی اکوسیستم های آبی، اگرچه در مقیاس کوچک برای آب های جهان انجام شده است، اما برای مناطقی نظیر خلیج فارس و دریای عمان کفایت نمی کند و لازم است مفاهیمی نظیر بوم نواحی و بیوم های آبی در این خصوص مطرح و مورد پژوهش قرارگیرند. برای دستیابی به این نین طبقه بندی، خوشبختانه امروزه تصاویر نسبتا دراز مدت ماهواره ای موجود است که به کمک آن ها می توان دمای آب ها، کدورت، جهت جریان آب، سرعت جریان آب، گرداب ها، باد و مسیر آن، ارتفاع غیر طبیعی امواج و سایر ویژگی های آب ها همراه با تراکم کلروفیل آ را بدست آورد و در طبقه بندی اکوسیستمی استفاده نمود. از آن جا که هر گونه طبقه بندی از این دست می تواند با نقائصی همراه باشد، پیشنهاد می شود از ارزیابی زیستگاه آبزیان دریایی مهم به یکی از روش های مدل سازی معمول بهره گرفته شود. خوشبختانه اطلاعات حضور بسیاری از این آبزیان توسط موسسه های شیلاتی ثبت شده و موجود است که می تواند مبنایی برای ارزیابی زیستگاه آنان محسوب شود. سرانجام، به کمک روش های هوشمند رایانه ای می توان از ترکیب سه دسته اطلاعات یاد شده و به صورت ابزار پشتبیان تصمیم گیری با حضور همه گروه ها و کشورهای ذینفع لکه های حساس خلیج فارس و دریای عمان را انتخاب نمود و با اشتراک مساعی کشورهای حاشیه به مدیریت فعال آن ها پرداخت. در این مقاله امکان پذیری اتخاذ یک چنین رهیافت یکپارچه ای مورد بررسی قرار می گیرد.

کلید واژه: مدیریت یکپارچه، مناطق حساس ساحلی، طبقه بندی اکوسیستم های دریایی، ارزیابی زیستگاه ماهیان، هوش مصنوعی، خلیج فارس و دریای عمان

منبع: اولین همایش بین المللی محیط زیست و ژئوپلیتیک خلیج فارس