..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..
..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

منابع طبیعی-بیابان زدایی-محیط زیست

پهنه بندی آلودگی به فلزات سنگین در خاک های منطقه همدان



پهنه بندی آلودگی به فلزات سنگین در خاک های منطقه همدان
الهه موسوی

چکیده


خاک سپهر یک مرکز تجمع مهم برای آلاینده ها است و آلاینده های منتشره، شامل منابع مختلفی مثل گازهای خروجی از وسایل نقلیه، پسماندهای صنعتی،رسوب گرد و غبار و مواد معلق در اتمسفر، احتراق زغال سنگ و رسوب دیگر آلاینده هامی باشد. مهمترین آلاینده های خاک شامل فلزات سنگین،بارشهای اسیدی و مواد آلی می باشند که از این میان فلزات سنگین به واسطه طبیعت غیر قابل تجزیه،سمیت زیاد،اثرات تجمعی و سرطان زایی مورد توجه می باشند. لذا بررسی توزیع غلظت عناصر سنگین جهت پایش آلودگی خاک و حفظ کیفیت محیط زیست ضروری است.


این تحقیق با هدف تهیه نقشه توزیع مکانی غلظت فلزات سنگین مس، کروم،آرسنیک و آنتیموان و محاسبه غلظت زمینه ژئوشیمیایی و فاکتور آلودگی انجام شد. با استفاده از روش نمونه‌برداری سیستماتیک تصادفی طبقه بندی شده 286 نمونه خاک سطحی (20-0 سانتیمتری) از منطقه ای به وسعت19547 کیلومتر مربع جمع آوری گردید و غلظت کل عناصر، خصوصیات خاک شامل pH، ماده آلی، در صد رس، سیلت و شن در آنها اندازه‌گیری شد. برای پهنه بندی غلظت فلزات سنگین از تکنیک های زمین آمار و GIS و روش‌ های کریجینگ، معکوس وزنی فاصله و توابع شعاع پایه استفاده گردید، سپس نتایج حاصل از این روش ها با استفاده از تکنیک جک نایف و شاخص های میانگین مطلق خطای تخمین، جذر میانگین مربعات خطای تخمین و شاخص تطابق مقایسه شدند و روش کریجینگ برای تهیه نقشه های توزیع فلزات سنگین انتخاب شد. نقشه پهنه بندی غلظت فلزات آنتیموان، مس و کروم با استفاده از روش کریجینگ معمولی و مدل نمایی و فلز آرسنیک با استفاده از روش کریجینگ معمولی و مدل کروی، تهیه شد. همچنین برای تهیه نقشه‌های احتمال افزایش غلظت فلزات از غلظت مبنا، ساختار مکانی متغیرها و اعتبار واریوگرام مربوط به هر کدام از فلزات سنگین بررسی شده و در نهایت بهترین مدل و مناسبترین روش پهنه بندی انتخاب شد. غلظت زمینه ژئوشیمیایی با استفاده از میانه داده های فلزات سنگین و شاخص توزیع زمین شیمیایی، به تفکیک سنگ بسترهای مختلف محاسبه شد. سپس با استفاده از نتایج شاخص توزیع زمین شیمیایی ، فاکتور آلودگی و شاخص زمین انباشتگی فلزات برای تعیین میزان آلودگی بدست آمد. 


تجزیه و تحلیل نقشه پهنه بندی فلزات سنگین مورد مطالعه با توجه به نقشه کاربری اراضی و ساختار زمین شناسی   نشان داد که عناصر آرسنیک، آنتیموان، مس و کروم منشأ زمین شناسی دارند. در عین حال فاکتور آلودگی عناصر آرسنیک، مس و کروم، فعالیت های کشاورزی را عامل تجمع بیشتر این عناصر در اراضی کشاورزی معرفی می کند. بررسی نقشه پهنه بندی غلظت فلزات سنگین و نقشه زمین شناسی نشان داد که طبقات سنگ بستر ماسه سنگ، سنگ آهک، شیل و آذرین و دگرگونی عامل اصلی بالا بودن غلظت فلزات سنگین خاک در منطقه مطالعاتی می باشد.

توزیع مکانی کادمیوم، روی و وانادیوم در خاک سطحی و تجمع آنها در تعدادی از محصولات زراعی استان همدان

چکیده پایان نامه کارشناسی ارشد
آلودگی های زیست محیطی

توزیع مکانی کادمیوم، روی و وانادیوم
 در خاک سطحی و تجمع آنها در تعدادی از محصولات زراعی
استان همدان
امین گلشاهی
چکیده :نگرانی جهانی در رابطه با سمیت فلزات سنگین در محیط زیست وجود دارد. آلودگی خاک به عناصر سنگین می ­تواند به طور مستقیم و غیرمستقیم بر سلامتی موجودات زنده اثر گذارد. با افزایش غلظت فلزات در خاک، احتمال ورود آن­ها به گیاهان نیز افزایش می  یابد. در نتیجه، تجمع آن­ها به خصوص در محصولات کشاورزی برای سلامتی انسان مخاطره ­آمیز خواهد بود.

هدف از این مطالعه، تعیین توزیع مکانی کادمیوم، روی و وانادیوم در خاک سطحی استان همدان، ارزیابی وضعیت آلودگی این فلزات در خاک و تعدادی از محصولات کشاورزی و بررسی ریسک ناشی از عناصر سنگین موجود در گیاهان مصرفی کشت شده در اراضی کشاورزی می  باشد.

بدین منظور با استفاده از روش نمونه­ برداری سیستماتیک تصادفی، نمونه ­های خاک سطحی (cm 20ـ0) برداشت گردید و غلظت عناصر سنگین و برخی از پارامترهای خاک از جمله pH، EC، درصد ماده آلی و درصد شن، درصد سیلت و درصد رس تمامی نمونه­ ها آنالیز شد. با استفاده از تصاویر ماهواره­ای نقاط نمونه ­برداری خاک واقع بر روی اراضی کشاورزی تعیین گردید و نمونه­ های گیاهان سیب زمینی (غده)، گندم، جو و ذرت (بذر) و یونجه (اندام هوایی) برداشت شد.

دقت روش­های کریجینگ با مدل­های مختلف با استفاده از خطای قدرمطلق میانگین و خطای بایاس میانگین مقایسه شد و روشی که دارای بالاترین میزان دقت بود برای تهیه نقشه فلزات سنگین خاک مورد استفاده قرار گرفت. غلظت زمینه برای کادمیوم و وانادیوم با استفاده از پارامتر میانه و برای فلز روی با استفاده از شاخص توزیع زمین شیمیایی محاسبه شد و وضعیت آلودگی خاک با استفاده از شاخص بار زمین شیمیایی تعیین گردید. فاکتور انتقال فلزات سنگین از خاک به گیاه نیز برای تعیین میزان انباشتگی آن­ها در گیاهان زراعی محاسبه شد. پتانسیل ریسک سلامتی در ارتباط با عناصر سنگین محصولات زراعی (گندم و سیب زمینی) نیز با استفاده از شاخص ریسک سلامتی، ارزیابی گردید.

نتایج نشان داد که غلظت عناصر مورد مطالعه در خاک استان همدان در دامنه طبیعی قرار دارد و کمتر از حداکثر غلظت مجاز با توجه به سمیت آن­ها برای گیاه می  باشد. میزان کادمیوم، روی و وانادیوم گیاهان نیز پایین­تر از حد سمیت آن­ها در گیاهان است. برای پهنه­ بندی فلزات سنگین خاک، کریجینگ گسسته با مدل نمایی برای کادمیوم و وانادیوم و کریجینگ ساده با مدل گوسی برای فلز روی، دارای بالاترین میزان دقت در بین روش­های کریجینگ بودند. روی  هم­گذاری توزیع مکانی فلزات سنگین خاک با نقشه­ های زمین شناسی و کاربری اراضی نشان داد که کادمیوم منشأ زمین شناسی و کشاورزی دارد. برای فلز روی علاوه بر ماده مادری خاک، فعالیت­های کشاورزی در غنی شدن خاک منطقه به این عنصر نقش به  سزایی داشته است. برای وانادیوم عامل اصلی که غلظت این عنصر را کنترل می­کند، زمین شناسی منطقه می­باشد. براساس شاخص بار زمین شیمیایی به جز تعداد 10 نمونه خاک که از نظر کادمیوم آلوده و بر روی اراضی کشاورزی واقع بودند، آلودگی خاک به فلزات سنگین وجود ندارد. بالاترین مقدار فاکتور انتقال نیز مربوط به کادمیوم در گیاه سیب زمینی می­ باشد.

منبع : دانشګاه صنعتی اصفهان-دانشکده منابع طبیعی-ګروه محیط زیست

استاد راهنما : دکتر نورالله میرغفاری



حذف کروم ازمحلول های آبی بااستفاده اززیتوده جلبک سبز سندسموس کوادریکوادا

چکیده پایان نامه کارشناسی ارشد

آلودگی های زیست محیطی


حذف کروم ازمحلول های آبی بااستفاده اززیتوده جلبک سبز سندسموس کوادریکوادا

(Scenedesmus quadricauda)


رقیه شکری خوبستانی


چکیده


افزایش سریع جمعیت جهان و صنعتی شدن نقش بسیار مهمی در آلودگی اکوسیستم­ های آبی و خشکی توسط فلزات سنگین دارند. در بین فلزات سنگین، آلودگی فلز کروم در سال­های اخیر به دلیل اثرات مضر بر موجودات زنده و اکوسیستم بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. کروم شش و سه ظرفیتی دو شکل پایدار از کروم در طبیعت می ­باشند که عموماً در پساب صنایعی مانند آبکاری، دباغی چرم، رنگ و نگهداری چوب، آلیاژ و فلزکاری، شیشه، پارچه و نساجی، فیلم و عکاسی یافت می­شوند. روش­های مختلفی مانند ترسیب شیمیایی، تبادل یونی، فیلتراسیون غشایی، اسمز معکوس و جذب برای حذف فلزات سنگین مورد استفاده قرار می­گیرد. در سال­های اخیر، فرآیند جذب زیستی به عنوان روش موثر و اقتصادی برای حذف یون­ های فلزی مورد توجه قرار گرفته است.


جذب زیستی روشی است که از مواد طبیعی با منشأ زیستی مختلف از جمله باکتری­ ها، قارچ ­ها، جلبک­ ها، پسماند ­های کشاورزی و صنعتی به عنوان جاذب­ زیستی استفاده می­ شود.


در این مطالعه، از زیتوده خشک ریز جلبک سبز سندسموس کوادریکوادا (Scenedesmus quadricauda)، برای جذب کروم سه و شش ظرفیتی از محلول­های آبی و پساب صنعتی به دو روش تعادلی و ستونی استفاده شد. برخی از ویژگی­های فیزیکی، شیمیایی و مورفولوژی جاذب به کمک آنالیز عنصری، طیف ­سنجی مادون قرمز و میکروسکوپ الکترونی روبشی تعیین شدند. پارامتر­های مختلف موثر بر میزان جذب مانند زمان تعادل، pH، غلظت اولیه محلول فلزی و میزان جاذب مورد بررسی قرار گرفت.


نتایج نشان داد زمان تعادل برای کروم سه و شش ظرفیتی 120 دقیقه می­باشد. بررسی سینتیک جذب نیز نشان­ دهنده برازش بهتر سینتیک شبه مرتبه دوم برای جذب یون­های فلزی مذکورتوسط زیتوده جلبک بود. حداکثر جذب فلز کروم (III) در6 =pH   و برای کروم (VI)در 1= pH به دست آمد.


بررسی­ داده­ ها با هم­ دماهای جذب نشان داد که فرآیند جذب کروم (III) توسط جاذب با مدل لانگمویر و مدل ردلیچ – پترسون نسبت به مدل فروندلیچ برازش بهتری دارد. جذب کروم (VI) با جاذب از مدل ردلیچ – پترسون و فروندلیچ تبعیت بیشتری داشت. حداکثر جذب پیشنهادی مدل لانگمویر برای کروم (III) و (VI)، 47/58 و51/46 میلی گرم بر گرم بود. با افزایش مقدار جاذب از 2/0 به 10 گرم در لیتردر غلظت 100 میلی گرم در لیتر، درصد جذب برای کروم (III) از 03/30 به 40/96 درصد و برای کروم (VI) از 67/7 به 12/64 درصد افزایش پیدا کرد. جاذب کارایی جذب 30 درصد (3/63 میلی­گرم بر گرم) یون­های محلول کروم (III) و 13 درصد (5/25 میلی­گرم بر گرم) یون­های محلول کروم (VI)داشت.


نتایج آزمایشات ستونی نشان داد که احیاء جاذب با اسید نیتریک و NaOH امکان­پذیر می­باشد. احیاء جاذب برای کروم (III) قابلیت احیاء بالایی بیش از 85 درصد با اسید نیتریک 1/0 مولار نشان داد اما برای کروم (VI) به کار­گیری باز به عنوان محلول شویشی نسبت به اسید کارایی بالاتری را در وا­جذب نشان داد.


منبع : دانشګاه صنعتی اصفهان-دانشکده منابع طبیعی-ګروه محیط زیست

استاد راهنما : دکتر نورالله میرغفاری


ارزیابی آلودگی صوتی شهر اصفهان


چکیده پایان نامه کارشناسی ارشد

آلودگی های زیست محیطی

ارزیابی آلودگی صوتی شهر اصفهان

سپیده دانش

چکیده

آلودگی­ صوتی­ یکی­ از­ مهم­ترین مشکلات­ زیست­ محیطی درکلان شهرها است که­ در ­ابعاد­ مختلف­ روانی و جسمی، سلامتی انسان را به­ مخاطره­ می­اندازد.
هدف از انجام این تحقیق، ارزیابی تغییرات زمانی و مکانی آلودگی صوتی در منطقه مرکزی شهر اصفهان وتهیه نقشه پهنه بندی آلودگی صوتی در این مناطق می­باشد. در این مطالعه، 10 ایستگاه با کاربری­های مسکونی، تجاری، مسکونی - تجاری و تاریخی - تفریحی انتخاب و پارامترهای صوتی آنها در دو نوبت از شبانه روز (10صبح و 17 بعدازظهر)در طی سه فصل زمستان، بهار و تابستان به وسیله دستگاه صوت سنج بروئل و کجایر مدل 2230 اندازه ­گیری شد.

بیشترین آلودگی صوتی متعلق به ایستگاه واقع در خیابان عبدالرزاق به میزان 5/76 دسی­بل و کمترین آن متعلق به پارک هشت بهشت به میزان 5/54 دسی­بل بود. در این تحقیق بطور میانگین بیشترین آلودگی صوتی متعلق به کاربری مسکونی - تجاری(مخلوط)   با تراز معادل صوت6/71   دسی­بل بود. در اکثر ایستگاه­ها نیز ترازمعادل صدای بعدازظهر فراتر از صبح بود.

در کاربری تجاری و مسکونی- تجاری اختلاف معنادار بین تراز معادل صدا در صبح و بعدازظهر فصل زمستان و در کاربری تاریخی- تفریحی اختلاف معناداری بین صبح و بعدازظهر تابستان دیده شد همچنین در کاربری تاریخی- تفریحی   اختلاف معناداری بین میانگین تراز معادل صدا در صبح همه فصل ها و همچنین بعدازظهر زمستان و تابستان   و در کاربری تجاری اختلاف معنادار بین صبح زمستان و تابستان دیده شد.

آزمون همبستگی نیز نشان دهنده تاثیر اتوبوس ها و موتور سیکلت ها در ایجاد آلودگی صوتی در مناطق مسکونی و وسایل نقلیه سواری   درمناطق تجاری و مسکونی- تجاری است. آزمون همبستگی دیگر نیز نشان دهنده تاثیر پوشش گیاهی خوب در کاهش آ لودگی صوتی بود. برای این ایستگاه­ ها در هریک از فصل­های اندازه ­گیری، نقشه پهنه بندی آلودگی صوتی تهیه شد که این نقشه ها بیانگر کمتربودن آلودگی صوتی در فصل زمستان نسبت به فصل بهار و تابستان بود. هم­چنین در سه ایستگاه (فلکه احمدآباد، میدان نقش جهان و خیابان عبدالرزاق) اندازه­ گیری­ها در طی سه روز از هفته (شنبه، سه شنبه و جمعه) در ساعات متفاوت روز و در طی همین فصول انجام گردید.

نتایج نشان دهنده وجود تفاوت معنادار بین تراز معادل صدا در روزهای مختلف هفته در ایستگاه­های واقع در فلکه احمدآباد و خیابان عبدالرزاق در هر سه فصل و در میدان نقش جهان تنها در فصل زمستان بود. همچنین در پارک هشت بهشت تغییرات آلودگی صوتی در مکان های متفاوت این پارک مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج نشان داد مکان­های مختلف این پارک که در فاصله متفاوتی از خیابان­های اصلی قرار دارند و از پوشش­های گیاهی متفاوتی برخوردارند دارای مقادیرآلودگی صوتی متفاوتی هستند بیشترین تراز معادل صدای ثبت شده مربوط به نقطه ای در مجاورت خیابان چهارباغ به میزان 8/68 دسی­بل و کمترین آن مربوط به نقطه ای در وسط پارک به میزان 3/61 دسی بل بود .در کل نتایج این تحقیق نشان داد که تقریباً در تمام ایستگاه­ها تراز معادل صدا از حد مجاز تعیین شده توسط سازمان محیط زیست کشور بیشتر است و آلودگی صوتی   یکی از   آلودگی­های زیست محیطی در بخش مرکزی شهر اصفهان   است.

منبع : دانشګاه صنعتی اصفهان-دانشکده منابع طبیعی-ګروه محیط زیست

استاد راهنما : دکتر نورالله میرغفاری


بررسی کمی، کیفی و مدیریت پسماندهای شهرک صنعتی جی اصفهان

چکیده پایان نامه کارشناسی ارشد

آلودگی های زیست محیطی


بررسی کمی، کیفی و مدیریت پسماندهای شهرک صنعتی جی اصفهان


هیام آل کثیری


چکیده


امروزه با تمرکز صنایع در مراکز صنعتی و توسعه فعالیتهای صنعتی، پسماندهای مختلفی تولید می­شوند. تولید و دفع غیراصولی پسماندهای صنعتی بروز آلودگی های آب و خاک را به همراه خواهد داشت. مدیریت پسماندهای صنعتی یکی از شیوه های بسیار مناسب برای ایجاد تعامل و پیوند بین صنعت و محیط­ زیست و کاهش اثرات سوء فعالیتهای صنعتی بر محیط ­زیست می­باشد که چنین مدیریتی با استفاده از روشهای مختلف از جمله پیشگیری از آلودگی یا کمینه­ سازی پسماندها در مبداء تولید، بازیافت و استفاده مجدد قابل اعمال است.

هدف اصلی این مطالعه بررسی نوع و میزان پسماند تولیدی، وضعیت فعلی مدیریت پسماندها و ارائه راهکارهای عملی برای بهینه­سازی مدیریت پسماندها در شهرک صنعتی جی اصفهان می­ باشد.

روش مطالعه و جمع ­آوری اطلاعات بر اساس بازدیدهای میدانی، تکمیل پرسشنامه و تجزیه تحلیل اطلاعات بدست آمده می­ باشد.

شهرک صنعتی جی اصفهان به عنوان یکی ازشهرک­های صنعتی قدیمی استان اصفهان، دارای 309 هکتار مساحت و 596 واحد صنعتی که شامل 528 واحد صنعتی فعال و 68 واحد صنعتی غیر فعال می باشد. فراوانی صنایع شهرک به ترتیب فلزی 24%، نساجی 22%، غذایی 15%، شیمیایی 16%، چوب و سلولزی 7%، برق و الکترونیک 6%، خدماتی و کانی­های غیرفلزی هرکدام 5% می­باشد. با مراجعه به 310 واحد صنعتی از مجموع کل واحدهای صنعتی فعال شهرک صنعتی جی نسبت به تکمیل پرسشنامه­ها از طریق مصاحبه با مسئولین واحدهای صنعتی اقدام شده و ضمن بازدید، فرآیند تولید، مواد ورودی و خروجی شناسایی و اطلاعات لازم جمع ­آوری گردید.

میزان تولید پسماندهای صنعتی (خطرناک و غیرخطرناک) و شبه خانگی بر حسب کیلوگرم در ماه محاسبه شد. با محاسبه نرخ تولید پسماند صنعتی به ازای واحد تولید محصول، میزان پسماند صنعتی تولید شده در واحدهای صنعتی که مورد بازدید قرار نگرفته ­اند تخمین زده شد. در این شهرک، در مجموع 2/2398 تن در ماه پسماند صنعتی تولید می­شود. پسماندهای صنعتی شامل 19% پسماند خطرناک، 17% ضایعات فلزی،12% پسماندهای آلی،12% ضایعات الیاف و منسوجات نساجی، 11% پلاستیک، 9%ضایعات کاغذ، 9% پسماندهای شیمیایی، 6% ضایعات و نخاله­های معدنی، 3% شیشه، 1% ضایعات لاستیک، 1% چوب،2/0% ضایعات الیاف سلولزی و 03/0% ضایعات فوم می­باشد. سهم پسماندهای صنعتی تولیدی در هر یک از گروههای صنعتی شامل صنایع فلزی 31%، غذایی 17%، شیمیایی و نساجی هر کدام 16%، چوب و سلولزی 9%، کانی­های غیرفلزی 8%، برق و الکترونیک 3% و خدماتی 04/0% می­باشند. نگهداری پسماندهای تولید شده در واحدهای صنعتی به صورت 81% تلنبار شده، 9% در کیسه و گونی، 9% در ظروف بدون ­درب و 1% در مخازن انجام می­شود. پسماندها در 58% موارد ماهیانه، 6% هفته­ ای، 30% متناوب، 2% روزانه، 2% سالیانه، 1% هر 6 ماه . 1% ماهیانه دوبار انجام می­شود. 


منبع : دانشګاه صنعتی اصفهان-دانشکده منابع طبیعی-ګروه محیط زیست

استاد راهنما : دکتر نورالله میرغفاری



بررسی میزان جیوه در سواحل جنوبی دریای خزر (استان مازندران)

چکیده پایان نامه کارشناسی ارشد
آلودگی های زیست محیطی


بررسی میزان جیوه در سواحل جنوبی دریای خزر

با استفاده از دو شاخص زیستی

ماهی کفالِ طلایی (Liza auratus)
ماهی سفید دریای خزر (Rutilus frisii kutum)

پژوهش : سید مهدی-حسینی

چکیده

جیوه سمی ترین عنصر سنگین در اکوسیستم های آبی است که به دو طریق طبیعی و صنعتی وارد محیط زیست می شود و در نهایت در رسوبات اکوسیستم آبی ته نشین و به متیل جیوه تبدیل می­شود. به دلیل وابستگی بالای متیل جیوه به گروه های سولفیدریل پروتئین، این فلز به سرعت از طریق زنجیره ­ی غذایی انتقال می­ یابد و در موجودات انباشته می ­شود. سمیت بالای جیوه و افزایش غلظت این فلز در محیط زیست، لزوم پایش مکانی و زمانی جیوه را ایجاب می­کند.
زیست­ بوم و زندگی ماهی کفال (Liza auratus) و ماهی سفید دریای خزر(Rutillusfrisiikutum) و نوع تغذیه آنها به صورتی است که عناصر سنگین در بافت های آنها تجمع می ­یابد که این نه تنها بر سلامتی ماهی، بلکه بر سلامتی انسان به عنوان عمده ترین مصرف کننده موثر می باشد. به منظور آگاهی از میزان آلودگی و غلظت جیوه در در رسوبات و همچنین تجمع آن در عضله و کبد ماهی کفال و ماهی سفید ، 12 ایستگاه در سواحل مرکزی خزر جنوبی (استان مازندران) تعیین و نمونه­ برداری از رسوبات و ماهیان آن انجام گردید.
نتایج بدست آمده نشان­ داد که در رسوبات، میانگین غلظت جیوه در تمامی ایستگاهها کمتر از حد استاندارد تعیین شده (15/0 میکروگرم جیوه در گرم) بود که بیانگر سطح پایین آلودگی به جیوه در سواحل استان مازندران است. میانگین غلظت کل جیوه­ در عضله و کبد ماهی سفید بترتیب 112/0 و 123/0 میکروگرم بر گرم وزن تر (382/0 و 395/0 میکروگرم بر گرم وزن خشک) و میزان آن در ماهی کفال طلایی به ترتیب 137/0 و 162/0 میکروگرم بر گرم وزن تر (432/0 و 473/0 میکروگرم بر گرم وزن خشک) بدست آمد.
بین دو گونه از لحاظ غلظت جیوه تفاوت معنی دار در سطح احتمال 5 درصد وجود داشت. تفاوت در غلظت جیوه­ ی مشاهده شده در دو گونه ­ی مورد بررسی را احتمالاً می­ توان به دلیل تفاوت در نیازهای اکولوژیکی، الگوی تغذیه، متابولیسم و همچنین تفاوت در آشیان اکولوژیک بین دو ماهی مربوط دانست. در هر دو گونه، غلظت جیوه پایینتر از حد استاندارد تعیین شده توسط سازمان­های USEPA ، WHO، FAO و FDA که بترتیب3/0، 5/0، 5/0 و 1 میکروگرم بر گرم وزن تر ماهی را اعلام داشتند، بود. همچنین مقایسه­ بین ماهیان ایستگاههای مختلف نشان داد که بطور کلی، ماهیان سواحل غربی استان مازندران نسبت به سواحل شرقی آن دارای میزان جیوه­ ی بالاتری­ اند.
برای ارزیابی آسیب­ های ناشی از مصرف این ماهی­ ها بر سلامتی انسان، میزان مصرف مجاز ، جذب روزانه­ ی جیوه توسط انسان و همچنین شاخص HQ (نسبت خطر) بررسی گردید. یافته های این بررسی نشان داد که شاخص HQ برای ماهی سفید و کفال طلایی بترتیب حدود4/0 و 5/0 می­باشد. برای حفظ سلامتی بهتر است میزان مصرف ماهی کفال طلایی و سفید دریای خزر بترتیب 51 و 62 گرم در روز (میزان مجاز مصرف) باشد. همچنین جذب روزانه­ و هفتگی جیوه با توجه به میزان سرانه­ی مصرف هر ایرانی که توسط FAO اعلام شده است، پایینتر از مقادیر راهنمای (PTWI وPTDI) ارائه شده توسط WHO، USEPA و JECFA   بوده است. بنابراین، در شرایط موجود مصرف گونه های ماهی بررسی شده، خطری جدی برای سلامتی مصرف کننده­گان آن را باعث نخواهد شد.


منبع : دانشګاه صنعتی اصفهان-دانشکده منابع طبیعی-ګروه محیط زیست

استاد راهنما : دکتر نورالله میرغفاری



بررسی کمی وکیفی تولید پسماندهای صنعتی در شهرک های صنعتی ایران

چکیده پایان نامه کارشناسی ارشد
آلودگی های زیست محیطی

بررسی کمی وکیفی تولید پسماندهای صنعتی در شهرک های صنعتی ایران

سعید بگان
مدیریت پسماندهای صنعتی یکی از شیوه های بسیار مناسب برای ایجاد تعامل و پیوند بین صنعت و محیط ­زیست و کاهش اثرات سوء فعالیتهای صنعتی بر محیط ­زیست می­باشد که چنین مدیریتی با استفاده از روشهای مختلف از جمله پیشگیری از آلودگی یا کمینه­ سازی پسماندها در مبداء تولید، بازیافت و استفاده مجدد قابل اعمال است.
هدف اصلی این مطالعه تعیین نرخ تولید پسماندهای صنعتی   برای گروهها و زیرگروه های صنعتی در شهرک های صنعتی ایران می­باشد. روش مطالعه بر اساس اطلاعات موجود در شهرکها، بازدید میدانی، تکمیل پرسشنامه و تجزیه تحلیل اطلاعات بدست آمده می­باشد.
اطلاعات لازم از 1273 واحد از صنایع مختلف جمع­ آوری گردید. میزان تولید پسماندهای صنعتی به ازای واحد مساحت (هکتار) و واحد تولید محصول برحسب تن در ماه محاسبه شد. مساحت کل واحد های مطالعه شده بالغ بر 414 هکتار است. در بین صنایع به ترتیب صنایع فلزی 32%، غذایی 17%، صنایع کانی غیرفلزی 15% ، سلولزی 13%، شیمیایی 12%، نساجی 8%، برق و الکترونیک 3% از کل مساحت را به خود اختصاص داده اند.
در صنایع برق و الکترونیک میانگین نرخ تولید پسماند بر حسب مساحت و تولید محصول به ترتیب 98/2 و06/0 تن در ماه است. درزیرگروههای این گروه مقدار نرخ پسماند تولیدی به ترتیب در زیرگروه دستگاه الکتریکی بیشترین   و در زیرگروه مولد برق دارای کمترین مقدار است.
صنایع کانی­های غیرفلزی در مجموع   مساحتی در حدود 26/50 هکتار را به خود اختصاص داده­اند. میانگین نرخ تولید پسماند بر حسب مساحت و تولید محصول به ترتیب78/27 و18./0تن در ماه است.   بیشترین میزان پسماند در این گروه به زیرگروه سنگ ساختمان تعلق دارد. میانگین نرخ تولید پسماند در گروه سلولزی بر حسب مساحت 56/11تن در ماه به ازای هر هکتار و بر حسب تولید16/0 تن به ازای هر تن محصول می باشد.در این گروه نرخ   تولید پسماند زیرگروه کاغذ دارای بیشترین مقدار است و نرخ تولید پسماند زیرگروه تولید مواد بهداشتی دارای کمترین نرخ   می باشد. در صنایع شیمیایی میانگین نرخ تولید پسماند بر حسب مساحت و تولید محصول به ترتیب 4/1 و08/0 تن در ماه است.   بیشترین مقدار نرخ تولید پسماند به زیر گروه روغن و گریس اختصاص دارد. در گروه فلزی نرخ تولید پسماند به ازای مساحت و تولید   7/11 ،09/0 تن می باشد. بیشترین تعداد واحد در زیر گروه ریخته گری بوده و همچنین بیشترین مقدار تولید پسماند به زیر گروه قطعات فلزی اختصاص دارد. بیشترین مقدار میانگین نرخ بر حسب مساحت در زیر گروه ریخته گری و کمترین مقدار آن در زیر گروه متفرقه وجود داشته است.در گروه مواد غذایی میزان نرخ تولید پسماند به ازا مساحت و تولید محصول به ترتیب 27/6، 03/0 تن در ماه می باشد. در این گروه بیشترین مقدار پسماند متعلق به ضایعات فساد پذیر می باشد. درگروه نساجی نرخ تولید پسماند به ازا مساحت و تولید محصول به ترتیب   27/26و 07/0 تن در ماه می باشد. در این گروه، زیرگروه فرش دارای بیشترین نرخ تولید پسماند   بر حسب مساحت می باشد اما نرخ تولید   پسماند بر حسب محصول تولیدی در زیرگروه بافندگی دارای بیشترین مقدار می باشد.

منبع : دانشګاه صنعتی اصفهان-دانشکده منابع طبیعی-ګروه محیط زیست

استاد راهنما : دکتر نورالله میرغفاری

بررسی اثر پساب کارخانه ذوب آهن اصفهان روی برخی خصوصیات خاکهای تحت کشت چند گونه درختی

آلودګی های زیست محیطی

بررسی اثر پساب کارخانه ذوب آهن اصفهان

روی برخی خصوصیات خاکهای تحت کشت چند گونه درختی


مهدی-کدخدائی


چکیده :


جمع آوری و استفاده مجدد از پسآب و فاضلاب در کشاورزی، منابع طبیعی و فضای سبز یکی از راههای حفظ منابع آبی و محیط زیست می­باشد. عواقب زیان بار و مسمومیت­های انسان و خاک در استفاده مجدد از پسآب از جمله فلزات سنگین موجود در آن از موارد مهمی است که باید مد نظر قرار گیرد.

هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر پسآب کارخانه ذوب آهن اصفهان روی برخی از خصوصیات خاکهای تحت کشت چند گونه درختی می­باشد. این مطالعه با بکارگیری 5 تیمار آبیاری (آب چاه , 25% آب + 75% پسآب , 50% آب + 50% پسآب , 75% آب + 25% پسآب و پسآب خالص) ، 4 گونه (کاج ، سرو، توت و اکالیپتوس) و 3 عمق(مواد آلی و CEC فقط در عمق 0 تا 10 سانتیمتری ، عناصرZn ، N? ، Cu ، Pb ، Cd ، Cl و HCO3 در دو عمق 0تا 10 و 10 تا 30 سانتیمتری و پارامترهایNa ، k ، Mg + Ca ، ECe SAR و pH در 3 عمق 0 تا 10، 10 تا 30 و 30 تا 60 سانتیمتر) با 3 تکرار درغالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی بصورت اسپلیت فاکتوریل برای 3 عمق و2  عمق و نیز بصورت اسپلیت پلات برای 1 عمق صورت گرفت.

نتایج نشان داد که بین تیمارهای مورد مطالعه از لحاظ عناصر سنگین اختلاف معنی ­داری وجود دارد به طوری که بیشترین آن مربوط به تیمار پسآب خالص و کمترین آن مربوط به تیمار شاهد (آّب چاه) می­باشد. مقایسه بین غلظت عناصر سنگین موجود در خاک قبل و بعد از اعمال تیمارهای آزمایشی نشان داد که استفاده از پساب کارخانه ذوب آهن باعث افزایش عناصر سنگین در خاک می­شود. البته غلظت تمامی عناصر بعد از استفاده از پسآب به جز کادمیوم در حد محدوده مجاز قرار دارند و این هم به دلیل بالا بودن کادمیوم اولیه موجود در خاک قبل از انجام آزمایش می­باشد. بین تیمارهای مورد مطالعه از لحاظ ECe، SAR و pH نیز اختلاف معنی­ داری مشاهده شد به طوری که تیمار شاهد (آب چاه) بالاترین و تیمار پسآب کمترین میزان ECe و SAR را به خود اختصاص دادند. بین خاک­های تحت کشت گونه توت ازلحاظ میزان   Zn و Pb به طور معنی­ داری بیش از میزان این عناصر در خاکهای تحت کشت سایر گونه های مورد مطالعه بود. درعمق0 تا 10 سانتیمتری میزان غلظت عناصر Zn، Cu و Cd به طور معنی­ داری بیش از عمق 10 تا 30 سانتیمتری مشاهده گردید. همچنین بین عمق­های مختلف نیز از لحاظ Cl، ECe و SAR اختلاف معنی­داری وجود دارد به طوری که میزان ECe   و Cl در عمق سطحی بیشترین مقدار و با افزایش عمق از میزان آنها کاسته شد. با افزایش میزان پساب، میزان مواد آلی نیز افزایش یافت به نحوی که تیمار آبیاری با پساب بیشترین میزان مواد آلی را به خود اختصاص داده بود.

به طور کلی می­توان نتیجه­ گیری کرد استفاده از پسآب به دلیل کاهش میزان شوری و نیز افزایش مواد آلی نسبت به تیمار شاهد باعث بهبود خاک برای استفاده گیاهان می­گردد. با در نظر داشتن غلظت عناصر سنگین   و شوریی می­توان جهت کاهش اثرات سمیت پسآبها بهترین نسبت آب و پسآب را برای کاشت گیاهان انتخاب کرد که با توجه به شرایط موجود و نتایج این مطالعه تیمار 3 (نسبت 1:1 از آب و پسآب) بهترین تیمار جهت آبیاری می­باشد.


منبع : دانشګاه صنعتی اصفهان-دانشکده منابع طبیعی-ګروه محیط زیست

استاد راهنما : دکتر نورالله میرغفاری


سایر پایان نامه های موجود در این وب (دانشکده منابع طبیعی دانشګاه صنعنی اصفهان)

کاربرد GIS و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در مکان یابی محل دفن پسماندهای شهری

آلودګی های زیست محیطی
کاربرد GIS و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در مکان یابی محل دفن پسماندهای شهری
مطالعه موردی : شهرستان نجف آباد


افسانه افضلی


چکیده :


افزایش جمعیت، توسعه صنعت و رشد کمی و کیفی کالاهای مصرفی موجب افزایش میزان پسماندهای تولیدی شده است. در دهه­های اخیر با پیشرفت فناوری مدیریت جامع مواد زاید جامد شهری، از روش­هایی   نظیر بازیافت، تیمار بیولوژیکی، تیمار حرارتی و دفن بهداشتی استفاده شده است.اگر ترکیبی از فناوری­ها   و سیاست­های کاهش تولید مواد زاید استفاده شود، وجود مکان مناسب برای دفن بهداشتی در سیستم مدیریت مواد زاید جامد ضروری است. دفن در زمین به عنوان معمول­ترین روش دفع پسماندهای شهری در اغلب مناطق دنیا محسوب می شود.

انتخاب محل مناسب جهت دفن مواد زاید جامد می­تواند از اثرات نامطلوب اکولوژیکی و اجتماعی- اقتصادی جلوگیری کند. مکان­یابی محل دفن نیازمند تجزیه و تحلیل داده­های مکانی، قوانین و معیارهای قابل قبول است. در این ارتباط، سامانه اطلاعات جغرافیایی و روش ارزیابی چند معیاره می­توانند به عنوان ابزاری کارامد برای مدیریت و به­کارگیری لایه­ های اطلاعاتی مختلف در مرحله مکان­یابی مورد استفاده قرار گیرند. محل فعلی دفن پسماندهای شهری نجف­آباد به دلیل توسعه شهر و مجاورت با دانشگاه آزاد با محدودیت­هایی مواجه شده است.

هدف از این پژوهش تعیین مکان مناسب دفن مواد زاید شهری شهرستان نجف­آباد با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی است. بدین منظور سه دسته معیارهای فیزیکی، زیست­ محیطی و اجتماعی - اقتصادی برای مکان‌یابی محل دفن مورد ارزیابی قرار گرفتند. هرکدام از این معیارها تحت عنوان لایه­ های اطلاعاتی مختلف مانند نقشه­ های شیب، منابع آب سطحی و زیر زمینی، کاربری اراضی، مناطق مسکونی، اراضی کشاورزی، خطوط انتقال نیرو و آب، چاه­ها و چشمه­ ها، گسل­ها، نفوذپذیری آب، منطقه حفاظت­ شده قمیشلو، صنایع، دشت­های سیلابی، فاصله از شهر و مراکز تولید، راه­های ارتباطی و قابلیت­ دید از جاده­ها و مناطق مسکونی تهیه شدند. سپس این لایه ­ها با استفاده از دو روش استادندارد­سازی از طریق منطق بولین و فازی مورد بررسی قرار گرفتند. وزن­ دهی لایه­ های اطلاعاتی به دست آمده از روش استانداردسازی فازی با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفت. روی­ هم­گذاری نقشه­ های حاصل از منطق بولین نشان داد که کل این منطقه برای استقرار محل دفن نامناسب می­باشد. با روی­ هم­گذاری نقشه­ های حاصل از منطق فازی تنها دو منطقه با در نظر گرفتن حداقل مساحت مورد نیاز محل دفن برای 20 سال با مساحت­های 56 و 248 هکتار مناسب تشخیص داده شدند. با این وجود، این دو محل نیز به دلیل نزدیکی به شهرستان تیران، از تناسب لازم برای د­ر نظر گرفتن محل دفن پسماندهای شهری نجف آباد برخوردار نیستند. بنابراین، به نظر می­رسد که به دلیل محدودیت­های زیاد در نجف­آباد، امکان استقرار محل دفن مشترک پسماندهای شهری شهرهای مجاور مورد بررسی قرار گیرد.


منبع : دانشګاه صنعتی اصفهان-دانشکده منابع طبیعی-ګروه محیط زیست

استاد راهنما : دکتر نورالله میرغفاری


سایر پایان نامه های موجود در این وب (دانشکده منابع طبیعی دانشګاه صنعنی اصفهان)



کاربرد مدل WASP در شبیه سازی غلظت سرب و کادمیم در رودخانه ی زاینده رود

آلودګی های زیست محیطی
کاربرد مدل WASP در شبیه سازی غلظت سرب و کادمیم در رودخانه ی زاینده رود

روح الله محبتی

چکیده :


امروزه رویکرد مدیریت و پایش جامع منابع آب جایگزین مفاهیم سال­های گذشته که عمدتاً بر مبنای بررسی­های روزمره و سنجش لحظه­ای کیفیت آب بوده، گردیده است. در این زمینه، مدل­ها یکی از ابزارهای مدیریتی هستند که در دسترس مدیران و تصمیم­گیران قرار گرفته­ اند.


با توجه به اینکه مدل­ها پس از اجرا می­توانند در طرح­واره­های متفاوتی اجرا شوند، می­توان از آنها برای کاهش هزینه­های اقتصادی ناشی از تصمیم­گیری­ها و پروژه­های بزرگ استفاده کرد. رودخانه­ی زاینده رود شاهرگ حیاتی استان اصفهان در مرکز ایران است و منبع بسیار مهمی برای تأمین آب شرب، کشاورزی و صنعتی به شمار می­رود. لذا بررسی کیفیت آب این رودخانه یکی از موارد مهم در مدیریت آب این رودخانه به شمار می­رود.   در این مطالعه، از مدل WASP برای شبیه­سازی غلظت فلزات سنگین سرب و کادمیم در آب رودخانه­ی زاینده­رود استفاده شده است.


بدین منظور از آب و رسوبات رودخانه در سه دوره با فاصله­ی دو ماهه و از 10 ایستگاه در طول رودخانه و نیز دو زهکش نمونه­برداری به عمل آمد و غلظت فلزات مذکور در آن­ها آنالیز گردید. میانگین غلظت کل سرب و کادمیم در آب رودخانه به ترتیب 015/0 و 083/0 میلی­گرم در لیتر بوده است. میانگین غلظت سرب در آب رودخانه زاینده رود کمتر از مقدار استاندارد تعیین شده برای آب آبیاری (1 میلی­گرم در لیتر) بوده است. اما در مورد کادمیم، میزان میانگین حتی بالاتر از استاندارد آب آبیاری (05/0 میلی­گرم بر لیتر) است. غلظت فلزات سنگین سرب و کادمیم در رسوبات بستر رودخانه نیز برابر با 5/39 و 16/9 میلی­گرم در کیلوگرم بود که غلظت هر دو فلز در رسوبات بالاتر از میانگین پوسته­ی زمین است که می­تواند نشان­دهنده­ی وجود منابع آلاینده­ی با منشأ انسانی در منطقه باشد.


شاخص مولر نشان داده است که رسوبات رودخانه از نظر سرب و کادمیم آلوده بوده و اقدامات مدیریتی جهت کاهش غلظت فلزات سنگین در آب و رسوبات رودخانه ضروری است. نتایج مربوط به دقت مدل نشان دهنده­ی خطای کمتر از 9 درصد در شبیه­سازی مقدار دبی و نیز خطای کمتر از 02/0 برای شبیه­سازی غلظت کادمیم است که دقت قابل قبولی به شمار می­رود. در مورد سرب، خطای مدل کمتر از 9 درصد است اما مدل نتوانسته شبیه سازی روند و غلظت سرب را به خوبی انجام دهد. این مسئله احتمالا به کم بودن مقدار سرب و نیز رفتار سرب در محیط­های آبی مربوط است. لذا مدل برای شبیه­سازی غلظت سرب نیاز به داده­های بیشتری دارد. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که کنترل زهکش­ها نقش موثری درکاهش غلظت فلزات سنگین در رودخانه­ی زاینده­رود دارد. بر اساس نتایج به دست آمده مدل WASP علی­رغم کمبود داده­های موجود، دقت بسیار خوبی در شبیه­سازی سیستم رودخانه­ی زاینده رود داشته است و می­توان آن را به عنوان یک مدل مناسب برای شبیه­سازی غلظت فلزات سنگین در رودخانه پیشنهاد کرد.


منبع : دانشګاه صنعتی اصفهان-دانشکده منابع طبیعی-ګروه محیط زیست

استاد راهنما : نورالله میرغفاری


سایر پایان نامه های موجود در این وب (دانشکده منابع طبیعی دانشګاه صنعنی اصفهان)




کاربرد پوسته برنج در حذف هیدروکربن های نفتی از محیط آبی


آلودګی های زیست محیطی


کاربرد پوسته برنج در حذف هیدروکربن های نفتی از محیط آبی

زهرا سادات رضوی دینانی



چکیده :


یکی از معضلات زیست محیطی جدی که می تواند خسارت های   اقتصادی و اکولوژیکی غیر قابل جبرانی به محیط زیست وارد سازد آلودگی نفتی است. روش های مختلفی برای پاکسازی محیط های   آبی آلوده به نفت استفاده می شود که این روش ها در سه دسته کلی فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی دسته بندی می شوند. هرکدام از این روش ها مزایا و محدودیت هایی دارند. اخیراً کاربرد مواد جاذب برای حذف انواع آلاینده ها به خصوص ترکیبات نفتی و مشتقات آن از محیط های آبی بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. در بسیاری از کشورها از جمله ایران پوسته برنج به عنوان یک ماده زاید کشاورزی محسوب می شود که در اغلب موارد سوزانده می شود و باعث آلودگی هوا می­گردد.


در این مطالعه، پوسته برنج خام و تیمار شده حرارتی به عنوان جاذب برای حذف سه نوع ترکیب نفتی از محیط آبی شامل نفت خام، روغن موتور و روغن موتورمصرف شده با ویسکوزیته متفاوت مورد استفاده قرار گرفته است. پوسته های برنج در دو محیط خنثی و در حضور اکسیژن در دمای 600 به مدت 1 ساعت مورد تیمار حرارتی   قرار گرفتند. میزان جذب ترکیبات نفتی به روش وزنی تعیین گردید. برخی خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و مرفولوژی جاذب ها به کمک آنالیز عنصری (CHNSO)، آنالیز حرارتی(TGA)، طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه(FT-IR) ومیکروسکوپ الکترونی روبشی(SEM) تعیین گردید. اثر پارامترهای مختلف شامل pH، زمان تماس، دانه بندی، غلظت اولیه ترکیب نفتی و میزان جاذب بر میزان جذب بررسی شد. نتایج نشان داد سرعت جذب هر سه ترکیب نفتی سریع بوده و از معادله سینتیک شبه مرتبه دوم تبعیت کرد.


تغییر در میزان pH محلول نفتی از 1 تا 10 اثری بر میزان جذب ترکیبات نفتی نداشت. با کاهش اندازه ذره پوسته برنج خام، درصد جذب کاهش یافت، اما دانه بندی جاذب های تیمار شده به جز برای جذب روغن موتور مصرف شده بر سایر ترکیبات نفتی اثر نداشت. جاذب خام و خاکستر پوسته برنج ظرفیت مشخصی برای جذب ترکیبات نفتی نشان دادند و بعد از جذب مشخصی از ترکیب نفتی، جذب ثابت ماند و حتی افزایش میزان جاذب در غلظت مشخص، تاثیرقابل ملاحظه ای در عملکرد جذب آنها نداشت. اما جاذب پیرولیز شده ظرفیت بالایی برای جذب ترکیبات نفتی از خود نشان داد زیرا برای حذف کامل روغن موتور، روغن موتور مصرف شده و نفت خام از محیط آبی به ترتیب 2، 3 و6-5 برابر ترکیب نفتی، جاذب پیرولیز شده نیاز بود. جذب نفت خام و روغن موتور مصرف شده توسط جاذب خام و خاکستر پوسته برنج با مدل فروندلیچ و برای جاذب پیرولیز شده با مدل لانگمویر برازش بهتری داشت. اما جذب روغن موتور توسط جاذب خام و پیرولیز شده از مدل لانگمویر و جذب آن توسط خاکستر پوسته برنج از مدل فروندلیچ تبعیت کرد. مقدارqmax برای جاذب پیرولیز شده به ترتیب برای روغن موتور، روغن موتور مصرف شده ونفت خام 2000، 1250 و 1000 میلی گرم بر گرم به دست آمد. جاذب حرارت داده شده در محیط ازت عملکرد بالاتری نسبت به جاذب حرارت داده شده در حضور هوا در جذب هر سه ترکیب نفتی داشت. به طور کلی استفاده از پوسته برنج به عنوان جاذب علاوه بر اینکه باعث حذف آلاینده های   محیطی می­گردد به کاهش آلودگی های ناشی از سوزاندن و دفع مواد زاید کشاورزی نیز کمک خواهد کرد.

 

منبع : دانشګاه صنعتی اصفهان-دانشکده منابع طبیعی-ګروه محیط زیست

استاد راهنما : دکتر نورالله میرغفاری


سایر پایان نامه های موجود در این وب (دانشکده منابع طبیعی دانشګاه صنعنی اصفهان)



تحلیل سری زمانی روند تغییرات کیفیت آب در حوضه زاینده رود

آلودګی های زیست محیطی
تحلیل سری زمانی روند تغییرات کیفیت آب در حوضه زاینده رود
سمیه رئیسی

چکیده:


منابع آب شیرین در جهان محدود بوده و توزیع آنها ناهمگن می‌باشد و از سوی دیگر با گسترش صنایع، احداث سدها و... کیفیت همین منابع محدود نیز رو به کاهش است. بنابراین پایش کیفیت آب، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. برای بررسی تغییرات کیفیت آب، روشهای مختلفی وجود دارد (آزمونهای آماری، رگرسیون و سری های زمانی، روشهای چند متغیره و...). در این مطالعه به منظور بررسی کیفیت آب رودخانه زاینده‌رود، سری زمانی ماهانه پارامترهای کیفیت آب شامل یون بی کربنات،   یون کلر، یون سولفات، نسبت جذب سدیم، هدایت الکتریکی و   H بکارگرفته شد. به این منظور، رهیافت ارائه شده توسط باکس و جنکنیز به منظور مدلسازی در نظرگرفته شد که شامل سه مرحله تشخیص مدل، تخمین پارامترها و کنترل پارامترهای تخمین زده شده میباشد.


برای کلیه پارامترها   در ایستگاه‌های شش‌گانه هیدرومتری مدل‌های ARIMA، ARMA،MA ، AR، مدل‌های ضربی یا فصلی بدست آمد. البته یون سولفات در ایستگاه قلعه شاهرخ، یون بی کربنات در ایستگاه اسکندری، هدایت الکتریکی در ایستگاه پل‌کله، pH در ایستگاه پل چوم و   هدایت الکتریکی و   نسبت جذب سدیم در ایستگاه ورزنه مدل نشدند.


پس از مدلسازی، دادهای کیفیت آب مربوط به pH، یون بیکربنات و یون کلراز شهریورماه 1384 تا شهریور ماه 1386 پیش‌بینی شدند و درصد خطا محاسبه گردید که برای pH پایین‌ترین درصد خطا بدست آمد. علاوه بر مدلسازی، همبستگی‌ دبی با سایر پارامترها نیز محاسبه گردید و مشخص شد که دبی با همه پارامترها به جز pH در ایستگاه اسکندری همبستگی منفی دارد. همچنین متوسط 20 ساله دبی نشان داد که ایستگاه قلعه شاهرخ بالاترین و ایستگاه ورزنه پایین ترین متوسط دبی را دارا می باشند.


منبع : دانشګاه صنعتی اصفهان-دانشکده منابع طبیعی-ګروه محیط زیست

استاد راهنما : دکتر نورالله میرغفاری


سایر پایان نامه های موجود در این وب (دانشکده منابع طبیعی دانشګاه صنعنی اصفهان)




بررسی کیفیت باران در اصفهان بزرگ


آلودګی های زیست محیطی


بررسی کیفیت باران در اصفهان بزرگ


الهه غلامعلیان


چکیده:


محیط زیست مجموعه ای است بسیار عظیم و در هم پیچیده از عوامل گوناگونی که بر اثر یک روند و تکامل تدریجی موجودات زنده و اجزای سازنده سطح زمین بوجود آمده است و بنابر این بر فعالیت های انسان تأثیر گذاشته و از آن متأثر می شود. اتمسفر پرتحرک ترین سیال این محیط به عنوان محیط پذیرنده ضایعات استفاده شده است. اخیراً آگاهی از مسئله آلودگی توجه زیادی را به خواص شیمیایی آب باران ، به خصوص کاتیون ها و آنیون های اصلی و فلزات سنگین که آلاینده های بسیار مهمی بعد از آلاینده های آلی هستند، جلب کرده است که این ها باعث   ایجاد باران اسیدی به خصوص در کشورهای صنعتی می شوند. سطح آلودگی ها در مناطق صنعتی و شهری می تواند از طریق شیمی آب باران تعیین شود. امروزه، شیمی آب باران به عنوان یک شاخص برای کنترل محدوده آلودگی در بیشتر کشورها مورد توجه قرار گرفته است. ترکیب عوامل اصلی باران به محتوای اتمسفر و انواع ذرات موجود در هوا بر می گردد. نمونه برداری آب باران و آنالیز آن تکنیک مفیدی را برای مطالعه ترکیب شیمیایی آب باران، درک انواع منابع سهیم در شیمی آب باران، و درک انتشار منطقه ای و محلی آلاینده ها و تاثیرات بالقوه آن ها بر روی اکوسیستم ها به واسطه فرایند ته نشست فراهم می سازد.

در این پژوهش، به منظور بررسی شیمی آب باران شهرستان اصفهان شش ایستگاه در جهات مختلف انتخاب شد و نمونه برداری آب باران در این ایستگاه ها به مدت دو سال از مهر ماه 1386 تا اردیبهشت 1388 در فصل بارش صورت گرفت. نتایج حاصل از آنالیز شیمیایی آب باران نشان داد که pH منطقه مورد مطالعه با میانگین 34/7 ، قلیایی است که به نظر می رسد خاک محلی و ذرات گرد و غبار در مسیر حرکت ابرهای باران زا در این امر موثرند. از میان شش ایستگاه، ایستگاه زرین شهر بیشترین pH   را   به خود اختصاص داد که این می تواند به دلیل داشتن بیشترین میزان یون بیکربنات باشد. همچنین با توجه به این که این ایستگاه در جنوب غرب شهرستان اصفهان و محل ورود توده باران زا به منطقه اصفهان است که هنوز تحت تاثیر عوامل اسیدی باران قرارنگرفته است. کمترینpH مربوط به ایستگاه های سمت شمال اصفهان، ایستگاه دانشگاه صنعتی و رباط دوم بود که این احتمالاً به دلیل تاثیر صنایع بزرگی همچون پالایشگاه اصفهان و نیروگاه که از منابع آلاینده مهم محسوب  می شوند، می باشد. غلظت ترکیبات در آب باران از ترتیب   پتاسیم< منیزیم <   آمونیوم< نیترات < کلسیم < سولفات< سدیم<   کلر < بیکربنات پیروی می کند. یون های کلر و بیکربنات آنیون های غالب منطقه   و سدیم کاتیون غالب منطقه بود. سهم ترکیبات اسیدی در منطقه کمتر از ترکیبات قلیایی بود که به نظر می رسد آب و هوای خشک منطقه مورد مطالعه و وجود گرد و غبار ناشی از خاک در اتمسفر و انتقال این ذرات از نواحی خشک مجاور آن، دلیل بالا بودن میزان یون های قلیایی می باشد. با توجه به غلظت یون های کلر، سولفات و نیترات می توان گفت که اسید کلریدریک، اسید سولفوریک و اسید نیتریک به ترتیب به عنوان عوامل اسیدی آب باران در منطقه می باشند.



منبع : دانشګاه صنعتی اصفهان-دانشکده منابع طبیعی-ګروه محیط زیست

استاد راهنما : دکتر نورالله میرغفاری


سایر پایان نامه های موجود در این وب (دانشکده منابع طبیعی دانشګاه صنعنی اصفهان)



حذف فسفات از محلول های آبی به وسیله بنتونیت و هیدروژل

آلودګی های زیست محیطی


حذف فسفات از محلول های آبی به وسیله بنتونیت و هیدروژل


صغری یعقوبی رهنی


چکیده :

حذف و بازیابی فسفر از فاضلاب به دلیل اثرات اقتصادی و زیست­محیطی ناشی از یوتریفیکاسیون و کمبود منابع فسفر حائز اهمیت است. روش­های شیمیایی، بیولوژی و فیزیکی مختلفی برای حذف فسفات از فاضلاب وجود دارد. در سال­های اخیر به دلیل وضع استانداردهای سخت زیست محیطی و مزایای روش­های جذبی، توجه ویژه­ای به کاربرد فرایندهای جذبی در حذف فسفات از فاضلاب­ها معطوف شده است. جذب یک فرایند دوستدار محیط زیست، ساده، عملی و اقتصادی برای حذف فسفات از فاضلاب است که امکان بازیافت و استفاده مجدد فسفر که یکی از منابع محدود است، را فراهم می­کند. چالش اصلی در فرایندهای جذبی حذف فسفات از فاضلاب، دستیابی به جاذب­های مناسب و ارزان قیمیت است. رس­ها از مواد معدنی ارزان و در دسترس هستند که به دلیل خصوصیات منحصر به فردشان به عنوان جاذب در تصفیه فاضلاب مورد بررسی قرار گرفته­اند. در این مطالعه، از بنتونیت و هیدروژل® که یک ماده تجاری تهیه شده از بنتونیت می‌باشد برای حذف فسفات از محیط‌های آبی به روش تعادلی و ستونی استفاده شد و پارامترهای مختلف موثر بر میزان جذب از جمله زمان تعادل، pH، غلظت اولیه فسفات و میزان جاذب مورد بررسی قرار گرفت. هم­چنین تاثیر اصلاح سطوح کلوئیدی جاذب­ها بر رفتار جذبی آنها مطالعه گردید. برخی از ویژگی­های جاذب­ها به کمک فلورسانس اشعه ایکس (XRF)، پراش پرتو ایکس (XRD)، طیف­سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه (FTIR) و میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) تعیین شدند. بنتونیت و هیدروژل خام تمایل خیلی کمی برای جذب فسفات از محلول داشتند که این به­دلیل وجود بار منفی روی سطح رس­هاست که از جذب الکترواستاتیک فسفات روی سطح رس­ها جلوگیری می­کند و هم­چنین گروه­های سیلوکسان نسبتاً پایدار روی رس­ها تمایلی به جذب فسفات از طریق مکانیسم تبادل لیگاند ندارند.

واژگان کلیدی: فسفات، جذب، بنتونیت، هیدروژل، پل­دار کردن، همدمای جذبی

منبع : دانشګاه صنعتی اصفهان-دانشکده منابع طبیعی-ګروه محیط زیست

استاد راهنما : دکتر نورالله میرغفاری


سایر پایان نامه های موجود در این وب (دانشکده منابع طبیعی دانشګاه صنعنی اصفهان)




کاربرد کمپوست به عنوان جاذب زیستی برای جذب فلزات سنگین و تصفیه شیرابه پسماندهای شهری

آلودګی های زیست محیطی



کاربرد کمپوست به عنوان جاذب زیستی برای جذب فلزات سنگین و تصفیه شیرابه پسماندهای شهری


رقیه رضایی


چکیده:


شیرابه زباله­ های شهری حاوی مقادیر زیادی مواد آلی و ترکیباتی مانند نیتروژن- آمونیاکی، فلزات سنگین، مواد آلی کلردار و نمک­های معدنی می­باشند. نفوذ شیرابه­ های تصفیه نشده به آب­های زیرزمینی یا آب­های سطحی، باعث آلودگی منابع آب می­شود. روش­های مختلف تصفیه شیرابه شامل تصفیه بیولوژیکی (فرایندهای هوازی و بی­ هوازی) و تصفیه فیزیکی- شیمیایی (اکسیداسیون شیمیایی، جذب سطحی، ترسیب شیمیایی، انعقاد، شناورسازی- لخته­سازی و هوازدایی) به منظور کاهش بار آلودگی شیرابه بکار برده می­شوند. از طرفی امروزه فلزات سنگین نیز به دلیل خاصیت تجمع­ پذیری در اکوسیستم­های آبی و سمیت بالا، یکی از مهمترین و خطرناک­ترین آلاینده­های زیست­ محیطی محسوب می­گردند. در سال­های اخیر، فرآیند جذب سطحی به علت بازدهی بالا و هزینه نسبتا کم توجه زیادی را در زمینه تصفیه فلزات سنگین و آلاینده­ها به خود معطوف کرده است. در این میان جاذب ­های ارزان ­قیمت بدلیل سادگی تکنیک استفاده، عدم نیاز به فرآیندهای فراوری و اصلاح پیچیده، انتخابی عمل کردن، دوستدار محیط­زیست بودن و کارائی جذب سطحی بالا جهت جذب آلاینده­ها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این مطالعه، جذب فلزات سنگین مس و کروم و کاهش بار آلی شیرابه با استفاده از جاذب‌ تهیه شده از کمپوست زباله‌های شهری بصورت خام و تیمار شده در °C300 و °C600   بود. آزمایشات جذب به دو روش ناپیوسته و ستونی طراحی شد و پارامترهای موثر بر میزان جذب از جمله زمان تعادل، pH، غلظت اولیه فلزات، مقدار جاذب و دانه­بندی آن مورد بررسی قرار گرفت. برخی خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و مورفولوژی جاذب­ها به کمک روش­های آنالیز ترموگراویمتری، طیف سنجی مادون قرمز با تبدیل فوریه، میکروسکوپ الکترونی روبشی، آنالیز عنصری و آنالیزهای آزمایشگاهی تعیین شدند. مطالعات سینتیک جذب نشان­دهنده سرعت زیاد فرآیند جذب بود بطوریکه زمان تعادل در جذب فلز مس بعد از زمان­های 30 و 15 دقیقه به ترتیب برای جاذب­های خام و TC300؛ و جاذب TC600 اتفاق افتاد. در رابطه با فلز کروم نیز زمان تعادل در 60 دقیقه صورت گرفت. برازش داده‌ها با مدل­های سینتیکی­ شبه مرتبه اول و شبه مرتبه دوم نشان داد که مدل شبه مرتبه دوم برای هر دو فلز در هر سه جاذب برازش بهتری را داشت. با افزایش pH از 2 تا 6، درصد جذب مس در سطح احتمال 5% هیچ تفاوت معنی­داری نداشت. در جذب کروم بررسی اثر pH محلول نشان داد که pH بهینه برای جذب این فلز 3=pH می­باشد. هم­دماهای جذب سطحی برازش­ شده نشان دادند که جذب به وسیله هر سه جاذب در مس با مدل لانگمویر و ردلیچ- پترسون و کروم با مدل­های فروندلیچ و ردلیچ- پترسون تطابق بیشتری دارد. حداکثر جذب 50 و 13 میلی­گرم در گرم به ترتیب برای فلزات مس و کروم از معادله لانگمویر پیش­بینی شد. با افزایش مقدار جاذب خام وکاهش دانه­بندی آن نیز درصد جذب مس افزایش یافت. حداکثر درصد جذب فلزات مس و کروم به ترتیب 100 و 99 درصد برای کمپوست تیمار شده در °C600 بدست آمد. واجذب مس توسط اسید کلریدریک و اسید نیتریک یکسان بود و غلظت 5/0 مولار اسید نیتریک به منظور بررسی کارایی جاذب پس از عبور اسید در جذب مس در طی دو چرخه عبور محلول مس انتخاب گردید. نتایج این مرحله از آزمایشات نشان داد که ستون تقریبا 70 درصد کارایی جذب یون­های مس را دارد. نتایج اولیه حذف بار آلی شیرابه نشان داد که جاذب­ها کارایی جذب بار آلی (30%) را دارند. بررسی مقدار جاذب بهینه برای کاهش COD از شیرابه توسط کمپوست تیمار شده در °C600 نیز نشان داد که با افزایش مقدار جاذب، درصد جذب افزایش یافت. دستیابی به راندمان بیشتر کاهش COD شیرابه توسط این جاذب با افزایش مقدار جاذب ممکن به نظر می‌رسد که با توجه به ارزان ­قیمت بودن و دسترسی آسان آن، این امر قابل توجیه می‌باشد. از طرف دیگر، جذب COD از پساب شهری توسط جاذب خام و تیمار شده نیز نشان داد که با پایین بودن غلظت COD اولیه، درصد حذف با کمپوست خام و تیمار شده در°C600   به ترتیب به 2/41 و8/58 درصد افزایش یافت.



منبع : دانشګاه صنعتی اصفهان-دانشکده منابع طبیعی-ګروه محیط زیست

استاد راهنما : دکتر نورالله میرغفاری


سایر پایان نامه های موجود در این وب (دانشکده منابع طبیعی دانشګاه صنعنی اصفهان)