..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..
..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

منابع طبیعی-بیابان زدایی-محیط زیست

ساخت بتون جدید به منظور جذب آلودگی هوا

پژوهشگران در هلند بتون جدیدی ساخته اند که می تواند آلودگی هوا را جذب و هوا را تصفیه می کند.


بتون جدید ساخته شده در هلند که آزمایش های مختلف بر آن انجام شده است، می تواند حدود چهل و پنج درصد از دی اکسید کربن خطرناک منتشر شده از خودروها را جذب کند. براساس این گزارش؛ شهرهای مدرن در اینده می توانند از بتون موسوم به بتون سبز برای ساخت و ساز استفاده کنند. این بتون توانایی جذب نیتروژن تولید شده توسط خودروها را نیز داراست. گاز دی اکسید نیتروژن که به بارش باران های اسیدی منجر می شود، برای سلامت افراد بسیار خطرناک است.دانشمندان ژاپنی نیز از حدود دوازده سال پیش تحقیقاتی درباره ساخت بتونی با قابلیت های مشابه را شروع کرده بودند

7 تالاب در فهرست سایتهای تخریب شده ایران

متخصصان محیط زیست ارزش اکولوژیک تالابها را 10 برابر جنگلها و دویست برابر زمینهای زراعی برآورد می کنند این در حالی است که از 33 تالاب ثبت شده ایران در فهرست کنوانسیون جهانی رامسر هفت سایت به دلیل تنشهای شدید اکولوژیک سر از لیست مونترو درآورده اند.


تالاب‌ها و دریاچه‌های ایران مانند ارومیه، انزلی، گاوخونی، پریشان، هامون، چغاخور، شادگان، طشک، گندمان، هورالعظیم و... یا خشک شده اند و یا با بحران کم آبی مواجه‌اند. در واقع وضعیت تالاب‌های ایران در حالی موجب نگرانی بسیاری از حامیان محیط‌زیست کشور شده که در آستانه برگزاری چهلمین سال شکل گیری کنوانسیون رامسر در همین شهر، تعدادی از تالابهای ایران در حال خارج شدن از لیست کنوانسیون و تعدادی در حال ورود به این لیست هستند.33 تالاب در لیست کنوانسیون رامسرکارشناس امور تالابهای معاونت محیط طبیعی سازمان محیط زیست در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: 33 تالاب در لیست کنوانسیون رامسر با 22 عنوان ثبت شده اند به طوری که گاهی سه تالاب با یک عنوان ثبت شده که می توان به تالابهای اقماری یادگارلو، درگه سنگی و حسنلو در حاشیه دریاچه ارومیه اشاره کرد.ایران به عنوان بنیانگذار کنوانسیون رامسر از میان 158 کشورهای عضو، کشور نوزدهم به سبب ثبت تعداد سایتها است که در این فهرست بیشترین تالابهای ثبت شده به ترتیب متعلق به انگلیس، مکزیک و استرالیا است. از سوی دیگر اما ایران بعد از یونان بیشترین تالاب در معرض تغیرات شدید اکولوژیک را برای خروج از لیست کنوانسیون دارد.


منبع : پژوهشکده محیط زیست جهاد دانشگاهی

امنیت جهانــی و محیط زیست

قرن بیستم و خصوصا" نیمه دوم آن قرنی سرشار از تحولات سریع و بی سابقه در محیط زیست جهان بود. اثرگذاری انسان بر طبیعت اطرافش به جایی رسیده که دارای ماهیت و اهمیت جهانی شده و متاسفانه این تاثیرات از سرعت سرسام آوری نیز برخوردار گردیده است.دیگر تقریبا" هیچ زیستگاه یا اکوسیستم طبیعی در سطح زمین وجود ندارد که لااقل اندکی دستخوش تغییر نگردیده باشد.اما تحولات زیست محیطی زاییده فعالیتهای بشری، اگرچه از دیر باز آغاز گردیده است اما هیچگاه باندازه چند سال گذشته مورد توجه نبوده و قبلا" به هیچ عنوان نگرانیهای مجامع بشری در این رابطه این قدر با بدبینی عجین نشده بود.

با توجه به قدرت تفکر و تعقل انسان،چنین انتظار میرفت که بشر هر روز بیش از گذشته به قدرتی تبدیل شود که بتواند معیارهای ارزشمند محیط زیست را حفاظت و بهبود بخشد اما بالعکس به نظر می رسد که انسان بطور روزافزون به نیرویی مقتدر تبدیل میشود که مایه ایجاد آشفتگی در بستر حیات خود و قطع ریشه های هستی اش میگردد.

این برداشت غیرقابل انکار به جایی رسیده که این فرض که زمین در حال بهبود است بیش از پیش نیازمند دفاع و توجیه است، در حالی که این فرض که کره زمین بطور خطرناکی در حال از بین رفتن است ، به هیچ یک از این دو رفتار نیازی ندارد!

در هر حال امروزه اغلب مسایل و مشکلات و تنگناهای زیست محیطی دیگر بعنوان یک موضوع محلی و یا حتی ملی بشمار نمی آیند و با توجه به وابستگی متقابل و غیر قابل تفکیک محیط زیست با مباحث کلان انسانی از جمله اقتصاد ، فرهنگ ، توسعه ، سیاست و بویژه نوع خاص آن یعنی ژئوپلتیک ، اخلاق ، فلسفه وعرفان و بسیاری دیگر از جنبه های مادی و معنوی حیات انسانها ،در واقع هر مشکل زیست محیطی در هر اندازه وحتی محدود در داخل مرزهای قراردادی یک کشور مشکلی برای کل جهان ونوع بشر بشمار می آید.

در این مقاله سعی شده تا با تأکید بر ارتباط محیط زیست با مسایل ژئوپلتیک و نیز اقتصاد و فقر،گوشه ای از اهمیت آن را بیان و نیز توجه هرچه بیشتر سیاستمداران،عقلا و تصمیم سازان اجتماعی و فرهنگی کشور را به این مسئله اساسی جهان امروز معطوف نماید.

● ژئوپلتیک 
ژئوپلتیک،مطالعه روابط و کشمکش های بین المللی از دیدگاه جغرافیایی است.بر اساس این تعریف،موقعیت ، مسافت و چگونگی توزیع منابع انسانی و طبیعی تأثیرات قابل توجهی بر روابط بین المللی دارند.

جغرافیا دارای دو زیرشاخه اصلی است،جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی.جغرافی طبیعی موقعیت و توزیع جنبه های مختلف سیستمهای طبیعی زمین مثل آب و هوا،پوشش گیاهی مناطق مختلف و اقلیمها، علل پیدایش عوارض سطح زمین و شناخت روابط فیزیکی بین آنها را مورد توجه قرار میدهد و جغرافیای انسانی روابط بین جوامع انسانی ،فرهنگها و تمدنها و گستردگی آنها را در کانون توجه خود دارد.ژئوپلتیک، زیر مجموعه ای از جغرافیای انسانی است.
یک ژئوپلتیست،دانش اجتماعی ،اقتصادی،سیاسی ،فرهنگی و نیز نیروهای زیست محیطی را بعنوان شکل دهنده فعالیت بشر در نقاط مختلف جهان در تحلیل های خود مورد استفاده قرار میدهد.

امروزه بخش قابل ملاحظه ای از روابط بین الملل حول محور محیط زیست صورت می گیرد.اگر بدانیم که استفاده روزافزون از منابع زیستی و به تبع آن تخریب سیاره زمین پدیده هایی هستند که اثرات آنها بندرت در درون مرزهای قراردادی یک کشور محدود میگردند،آشکارا به این نتیجه می رسیم که موضوعات زیست محیطی می توانند دقیقا" از موضع ژئوپلتیک مورد بررسی واقع شوند.
اما محیط زیست دقیقا" چیست ؟بنا به یک تعریف ساده محیط زیست عبارت است از همه عناصر جاندار یا بی جان طبیعتی که پیرامون انسان را فرا گرفته و همه آنها با یکدیگر دارای ارتباطی متقابل می باشند.دانشمندان در قرن نوزدهم واژه زیستکره را برای تعریف محیط زیست زمین و ارتباط بین ارگانیزمها و عناصر بی جان آن بکار گرفتند.

در سطحی محدودتر،زی بومها یا اکوسیستمها،به محدوده های وسیعی از سطح زمین اطلاق میگردند که در برگیرنده گونه های خاص گیاهی و جانوری و تأثیرات متقابل همه عوامل درونی این مجموعه بر یکدیگرند.

به لحاظ نظری ،انطباق مرزهای قراردادی سیاسی کشورها بر مرزهای اکوسیستمی موجود در جهان امری محال یا لااقل بسیار مشکل است.بعنوان مثال،پرندگان مهاجری که در فصول سرد سال از سیبری به ایران و یا دیگر کشورهای واقع در عرض های پایین تر جغرافیایی مهاجرت و مجددا" باشروع گرما به زیستگاههای اولیه خود باز میگردند و یا غازهای وحشی که در دوران جنگ سرد بین آمریکا و شوروی سابق بدون توجه به مسایل و کشمکش های سیاسی موجود،بین این دو کشور مهاجرت میکردند.

بر این اساس،دیدگاه محیط زیست در بحث ژئوپلتیک،به درگیریهای بین المللی و روابطی اشاره دارد که در سطح جهانی با تأثیر بر زیستکره یا سطوح منطقه ای ،بین دو یا چند کشور بروز میکند.
منابع طبیعی سیار یا اصطلاحا" منابع ناپایدار،بدلیل برخورداری از نیروی بالفعل خود برای عبور از مرزهای کشورها،موضوع اصلی درگیریهای ژئوپلتیکی بشمار می روند.ذخایر ماهیها،حوضچه های نفتی زیر زمینی مشترک، رودهای مرزی و دریاها،جانوران وحشی مهاجر و موارد مشابه از این گروه منابع بشمار می آیند که سعی در بهره گیری بیشتر از آنها توسط دولتهای همجوار در بسیاری از نقاط جهان موجب بروز تنش های سیاسی و حتی جنگ گردیده و میگردد.

اما روش صحیح استفاده از یک عنصر یا منبع طبیعی چیست ؟ آیا استفاده از منابع تا حد تهی سازی کامل قابل قبول است ؟ آیا اصولا" دولتها می توانند در داخل مرزهای خود ،مستقلا" تصمیم به بهره برداری هر چه بیشتر از منابع طبیعی به هر ترتیب که می خواهند بنمایند؟پاسخ مثبت به این سؤالات برای بسیاری از منابع همچون حیات وحش،جنگلها،معادن اورانیوم و منابع آبی و حتی هوا یقینا" موجب بروز تنش های اصولی گردیده و چالش انگیز است.

● مفهوم منابع طبیعی کاربردی در ژئوپلتیک  
امروزه دولتهای صنعتی و غربی، مصرف کننده عمده منابع زیستی جهان بشمار می آیند.اما در سالهای آینده ،دولتهای در حال توسعه بدلیل رشد جمعیت و برخورداری از شتاب در رشد صنعتی و اقتصادی و بواسطه آن افزایش سطح استفاده از مواد،نقش فزاینده ای را در تأثیر بر اکوسیستمهای کره زمین ایفا خواهند نمود و البته زمین نیز با کاهش روزافزون منابع مواجه خواهد گردید.

بلی ،منابع طبیعی ذاتا" کمیاب هستند؛ یعنی در کمیت و موقعیت دارای محدودیت می باشند وبا این منطق و الگوی پیش رو در رشد اقتصادی و بهره برداری از منابع،درگیریهای ژئوپلتیکی و جنگ بر سر منابع بشدت افزایش خواهد یافت و البته طرف برنده آن است که منابع بیشتری را ذخیره و یا در اختیار داشته باشد.به عنوان مثال،گسترش سریع مستعمرات کشورانگلیس در واقع پس از شروع انقلاب صنعتی در اروپا و بدنبال آن تهی شدن این قاره از منابع اولیه طبیعی مورد نیاز صنایع این کشور آغاز گردید. 

▪ منابع طبیعی به دو دسته طبقه بندی میشوند
۱) منابع تجدید شونده، که با بکارگری شیوه های مدیریتی صحیح میتوان در یک چارچوب زمانی تعریف شده و بگونه ای خردمندانه بصورت مستمر از آنها بهره برداری نمود مثل ماهیها،حیوانات وحشی،جنگل،آب شیرین، هوا و ... 
۲) منابع غیر قابل تجدید، که از ذخایر ثابتی در جهان برخوردار بوده و در یک محدوده زمانی مشخص به پایان می رسند نظیر سوختهای فسیلی و ذغال سنگ و مواد معدنی. 

همانطور که در تعریف بند اول یعنی منابع تجدید شونده گفته شد ،مدیریت اصولی و بهره برداری خردمندانه اصل اساسی پایداری و ایجاد قابلیت تجدید در این منابع است و بدون توجه به این دو اصل،این منابع نیز در اثر بهره برداری بی رویه و یا عدم بکارگیری مدیریت و روشهای اصولی در جایگزینی بموقع آنها و در واقع عدم ایجاد فرصت احیاء و تجدید برای آنها،ناپایا و غیر قابل تجدید خواهند بود!همچنین آب و هوا و خاک چنانچه تا حد عدم امکان بازیابی آلوده شوند،آنگاه جزء منابع غیر قابل تجدید بشمار می آیند.طبق مطالعات سازمان ملل در سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ حدود ۸۹ میلیون هکتار از خاک کره زمین بدلیل عدم استفاده صحیح آنقدر خسارت دیده که دیگر قابل احیاء نیست و ذخایر آب آشامیدنی نیز آنقدر کاهش یافته که در آینده نزدیک به ۸۰ کشور جهان با کمبود جدی آب روبرو خواهند شد.

در مناقشات مرزی،بویژه زمانی که صحبت از منابع زیستی سیال در میان باشد،گاه با زیرکی می توان بگونه ای مرزبندی نمود که حقوق دیگر کشورها نسبت به برخی منابع سلب گردد؛ لذا برخورداری نمایندگان سیاسی کشورها از اطلاعات دقیق زیست محیطی و دانستن ارزشهای منابع مورد بحث کاملا" ضروری و اصلی انکارناپذیر است.

● مهمترین موضوعات زیست محیطی جهانی 
مقیاس جهانی آسیب های زیست محیطی نشان میدهد که تمایز بین کشورهای غنی و در حال توسعه باعث ایجاد یک بحران در بیوسفر کره زمین گردیده است.همه موضوعاتی که در این بخش به آنها اشاره میشود دارای محدوده ای فرامرزی بوده و مستلزم تفاهم و همکاری بین کشورها برای حل آنها می باشند.

اهمیت تالاب

تالاب ها به عنوان یکی از بارزترین زیبایی های خلقت، مفیدترین و در عین حال  بد بیارترین اکوسیستم های طبیعت به شمار می روند، این زیستگاه های حیاتی و متنوع از جمله نظام های حیات بخشی هستند که مطلقا جایگزین ندارند؛ اما هیچ یک از اکوسیستم های جهان به اندازه تالاب ها صدمات ناشی از برخوردهای سطحی و کوته فکری بشر و تمایلات خودخواهانه انسان محوری را تجربه نکرده اند و متأسفانه هنوز روند تخریب این بوم سازگان طبیعی که د ه ها کارکرد متفاوت و موزون را یکجا در خود دارند متوقف نشده است.


در طول تاریخ زندگی انسان ها، تالاب ها به عنوان اراضی نامناسب، بی فایده، مضر و بستری برای زندگی وحوش و مأمنی برای حشرات ناقل بیماری ها شناخته می شدند و یا باتلاقی تصور می شد که هر کسی در آن پای بگذارد در کام مرگ فرو می رود. مجموعه این صفات، انگیزه ای جز ستیز دائمی انسان علیه آن بوجود نمی آورد ؛ به همین دلیل رابطه انسان با تالاب ها همیشه خصمانه و در جهت تخریب آن بوده است. بطوری که مهار تالاب ها و تبدیل آنها به گستره های قابل کشت و کار یا حتی تبدیل آن به اراضی بایر و رها شده از جمله موفقیت های جامعه انسانی تلقی می شد. اما تبدیل تالاب ها به سایر کاربری ها نظیر کشاورزی، آبزی پروری ، زهکشی و خشکاندن آن ها برای توسعه اراضی زراعی یا تحصیل زمین برای توسعه صنعت زمانی موجه است که دستاوردی بیش از فواید چند جانبة تالاب ها داشته باشد.


باید توجه داشت که بدون ارزیابی و مقابله کاربری ها با یکدیگر ، زهکشی و خشکاندن تالاب ها در نهایت چیزی جز تخریب و یکنواخت سازی پیچیدگی های طبیعت و افزایش خطر ریسک پذیری و آسیب دیدگی انسان نیست. مداخله انسان عصر حاضر در طبیعت، تباهی منابع، به خطر افتادن حیات و ناپدید شدن گونه های مختلف جانوری و گیاهی ارزشمند را بدنبال داشته و توازن معقولانه حیات موجودات را در کره زمین بر هم زده است. نابودی تالاب ها مختص کشورهای در حال رشد نیست بلکه در کشورهای صنعتی نیز گسترش کشاورزی با اتکاء به نابودی تالاب ها صورت گرفته است و از این نظر هر دو گروه از کشورهای در حال توسعه و صنعتی جهان دارای ویژگی مشتریکی هستند . 


تالاب ها و اکوسیستم های آبی کشور به منزله سرمایه های باارزشند که تنظیم آب های زیرزمینی در محیط پیرامون، تعدیل میکروکلیما، شکار، صید پرندگان آبزی و ماهیان، تأمین منابع تعلیف دام و همچنین حصیر بافی و غیره ، در گرو حفاظت منطقی از آنهاست. حفظ این سیستم های پیچیده اکولوژیک و سود جستن از منابع بی شمار اقتصادی، تفرجگاهی، ژنتیکی و غیره ، تنها منوط به مطاله و شناخت دقیق هر تالاب می باشد.


بدیهی است که بدون اندیشیدن به محیط زیست، بهبود و ارتقاء کیفیت زندگی انسان ها در چارچوب هر گونه هدف بهره وری از طبیعت امکان پذیر نخواهد بود و لزوم شناخت اکوسیستم ها به عنوان حساس ترین منابع جهانی که همواره با مشکلات متعدد زیست محیطی رو به رو می باشند، می تواند بنیانی ترین گام در رفع این معضلات به شمار آید. کشور ما بدلیل ویژگی های جغرافیایی و تأثیر عوامل اقلیمی که سبب گشته تا جزء مناطق خشک جهان محسوب شود، دارای چنان رشد سریعی در روند تخریب و انهدام منابع طبیعی بوده که سیاست ها و برنامه ریزی های دورنگر را نیز تحت الشعاع قرار داده است. در این میان تلاب هامون یکی از حساس ترین اکوسیستم های موجود در جنوب شرق کشور، علی رغم دارا بودن اهمیت بین المللی، به علت رخ دادن خشکسالی های مکرر بخصوص در سالهای اخیر (1385- 1376 ) ، دخالت انسان و چرای منوط دستخوش تغییرات گردیده و متأسفانه ضررهای غیر قابل جبرانی را متحمل شده است.

باران اسیدی

یکی از مشکلات جدی محیط زیست که امروزه بشر در اکثر نقاط جهان با آن درگیر است، باران اسیدی می‌باشد. باران اسیدی به پدیده‌هایی مانند مه اسیدی و برف اسیدی که با نزول مقادیر قابل توجهی اسید از آسمان همراه هستند، اطلاق می‌شود.

باران هنگامی اسیدی است که میزان Ph آب آن کمتر از 5،6 باشد. این مقدار Ph بیانگر تعادل شیمیایی بوجود آمده میان دی‌اکسید کربن و حالت محلول آن یعنی بی‌کربنات ( Hco3 ) در آب خالص است.

باران اسیدی دارای نتایج زیانبار اکولوژیکی می‌باشد و وجود اسید در هوا نیز بر روی سلامتی انسان اثر مستقیم دارد. همچنین بر روی پوشش گیاهی تأثیرات نامطلوبی می‌گذارد.

دید کلی
در چند دهه اخیر میزان اسیدیته آب باران ، در بسیاری از نقاط کره زمین افزایش یافته و به همین خاطر اصطلاح باران اسیدی رایج شده است. برای شناخت این پدیده سوالات زیادی مطرح گردیده است که به عنوان مثال می‌توان به این موارد اشاره کرد: چه عناصری باعث تغییر طبیعی باران می‌شوند؟ منشا این عناصر چیست؟ این پدیده در کجا رخ می‌دهد؟

معمولا نزولات جوی به علت حل شدن دی‌اکسید کربن هوا در آن و تشکیل اسید کربنیک بطور ملایم اسیدی هستند و Ph باران طبیعی آلوده نشده حدود 5.6 می‌باشد. پس نزولاتی که به مقدار ملاحظه‌ای قدرت اسیدی بیشتری داشته باشند و Ph آنها کمتر از 5 باشد، باران اسیدی تلقی می‌شوند

اصول محیط زیست

اصل اول

ماده ،انرژی ،فضا،زمان وتنوع همگی از انواع منابع به حساب می آیند.


قبل از توضیح وتفسیر این اصل لازم است که تعریفی از یک منبع داشته باشیم:

منبع عبارت است از هر چیز مورد نیاز فرد،جمعیت یا اکوسیستم که با افزایش مهیایی خودتا یک سطح مطلوب یا کافی افزایش میزان تبدیل انرژی را اجازه می دهد.


با توجه به این اصل می توان گفت که ماده وانرژی دو منبع به حساب می آیندچون پیشروی وافزایش میزان تبدیل انرژی به وسیله سیستم های زنده متناسب با میزان مهیایی ماده وانرژی است.


از طرفی فضا نیز به طریق مشابه یک منبع به حساب می آید به عنوان مثال اگر فاصله یک حیوان از نزدیک ترین فرد از همان گونه ولی جنس مالف بیش از حد کوتاه باشد نشان می دهد که تراکم جمعیت احتمالا"آنچنان زیاد است که به دلیل جنگ با یکدیگر ،برخورد با سایر نا هنجاری ها افراد دیگر جمعیت در فرآیند جفت گیری مداخله خواهند کرد.اگر فاصله با نزدیک ترین جنس مخالف بیش از حد زیاد است احتمال یافتن جفت مورد نظر بسیار کم بوده وباروری که عملا" انجام می گیرداز حداکثر ممکن آن کمتر خواهد بودبنابراین یک منبع به حساب می آید.


زمان نیز یک منبع است مثلا"پستانداران کویر را در نظر بگیرید که برای بقاء خودبه ماندآب های موجود در کویر وابستگی دارند.در طول فصل خشک که تعداد ماند آب کاهش می یابد،پستانداران می بایست از یک ماند آب خشک شده به دیگری که دارای آب است مهاجرت کنند.اینکه این مهاجرت به انجام می رسد یا نهبستگی به این دارد که آیا پستانداربه اندازه کافی انرژی در اختیار دارد کهبا شتاب متوسط به اندازه کافی راه را به طرف نزدیک ترین موضوع مناسب دیگر بپیماید یا نه.


تنوع نیز یک منبع به حساب می آید.مثلا" هرچه تنوع غذاهای مصرفی یک گونه بیشتر باشدآسیب پذیری گونه در قبال تغییر یک عامل محیطی که غذای اورا از بین می برد کمتر است.برای گونه ای که از 100 گونه مختلف تغذیه می کنداحتمال اینکه تغییر یک عامل محیطی هر 100 گونه غذایش را از بین ببرد بسیار بعید است.در نتیجه گونه های فراوان تر وگسترده تر اغلب عمومی هستند تا تخصصی .صرفا"به دلیل اینکه سهم بیشتری از منابع محیطی برای آنها فراهم می باشد.مثل انسان-شغال-ملخ وکلاغ وبرخلاف اینها خرس کوالا که فقط از اوکالیپتوس می خورد،خرس پاندا که فقط از نوعی نی استفاده می کندنمونه آن موجوداتی هستند که به دلیل رژیم غذایی محدود فراوانیشان محدود شده است.


با توجه به این که همه منابع در رابطه با احتیاجات سیستم های زیستی (فرد،جمعیت ،اکوسیستم)به اندازه کافی کمیاب نیستند،میزان مسیر انرژی در سیستم به وسیله منبع یا منابعی تعیین می شودکه در رابطه با نیاز های زیستی از همه کمیاب ترند.به عبارت دیگر میزان تبدیل انرژی توسط منابعی که در رابطه با نیاز های زیستی فراوانند محدود نمی شود.مسلما" وقتی کمبودیک منبع برطرف می شودمنبع دیگری محدود کننده خواهد شد.


این بیان کلی قانون حداقل لیبیگ است که بر مشاهدات تأثیر مواد غذایی برمقدار محصول پایه گذاری گردید.این قانون به طور مشخص در موردکمبود های مواد به کار می رود.ولی می توان آن را درباره انرژی ،فضا،زمان یا تنوع نیز به کار برد.


دو جزء از مواد وانرژی که احتما لا"بیش از همه در اکوسیستم های خشکی می توانند محدود کننده با شندبه ترتیب عبارتند از آب وحرارت.لذا تأثیرمشترک آنها یعنی تبخیر وتعرق واقعی (actual evapotranspiration)نیز با تولید در اکوسیستم های مختلف به شدت در ارتباط است.تبخیر وتعرق واقعی مقدار آبی استکه از خاک (تبخیر) وگیاهان (تعرق)وارد اتمسفر می شود(عکس بارندگی )بنابراین تبخیر-تعرق معیاری ازمهیایی همزمان آب وانرژی(حرارت) است.


به دلیل اینکه در هر محیط محدود همیشه حداقل یک منبع یا آلوده ساز محدود کننده است لذا هر زیستگاه معین قادر به تأمین یک حد بالای ثابت از وزن زنده برای هر گونه است.این حد بالای ثابت به عنوان ظرفیت قابل تحمل (Carrying capacity) آن محیط برای یک جمعیت بخصوص مورد توجه قرار می گیرد.


C=wp
که در آنc= ظرفیت قابل تحمل
W= متوسط وزن افراد جمعیت
P= تراکم جمعیت


این بدان معنی است که چون c ثابت استپس می توان وزن متوسط یک جمعیت یا تراکم جمعیت را افزایش داد نه هر دوی آنها را با هم .افزایش متوسط تراکم گیاهان بدان معنی است که جهت جبران آن ،متوسط جثه گیاهان کاهش خواهد یافت.


اصل دوم

منابع به دو صورت کاملا" متفاوت وجود دارند.گروهی که افزایش مهیایی آنها مصرف بیشترشان را تحریک می کندوگروهی که اثر تحریک کنندگی ندارند.


مثلا" حیوانی که به دنبال غذا است متوجه شود که غذای مشخصی ناگهان به طور معمول افزایش یافته (مثلا"برای خرس تمشک وحشی رسیده) ومورد علاقه حیوان است اویاد خواهد گرفت که توجه خود را بر روی آن نوع غذا متمرکز سازدلذا افزایش مصرف یک منبع باز هم مصرف بیشتر آنرا تحریک می کند.

اصل سوم

آن افراد وگونه هایی که زادگان بیشتری دارندجایگزین رقبای خود می شوند.این بیان نظریه تکاملی داروین و والاس است.


به طور متوسط ما انتظار داریم که سازش یافته گان جای سازش نیافته گان رابگیرند.یعنی سازش یافته گان فرزندان بیشتری از سازش نیافته ها بر جای می گذارندوافراد یا گونه های سازگارتر آنهایی هستندکه اثر زیانبارشان بر روی دیگران بیش از اثر زیانبار دیگران بر روی آنهاست(از طریق جنگ یا مداخله).یا اینکه در رابطه با صیادان عوامل فیزیکی محیط ،بیماریها ویا غذای فراهم از دیگران سازگارترند. در واقع سازگارترین افرادیا گونه ها آنهایی هستند که در استفاده از منابع کارآمدتر از دیگران باشند.


اصل چهارم

تنوع متعادل (steady state diversity) جوامع در محیط های قابل پیش بینی بیشتر است.


برای هر گونه یک شرایط مطلوب وجود دارد بنابراین یک محیط فیزیکی پایدار وقابل پیش بینی جایی است که بسیاری از گونه ها(فراوان ونادر)قادر به انطباق با شرایط مطلوب خویش باشند.بنابراین هم گونه های نادر وهم فراوان در آنجا وجود دارندولی در مناطق غیر قابل پیش بینی گونه های نادر معمولا" توان زندگی را ندارند وچون کاهش تعداد آنها چنان است که احتمال استقرار مجدد را منتفی می کند.


این نظریه توسط ساندرز نظریه ثبات – زمان نامیده شد.او دریافت که در جوامع کف آب در آن محیط هایی که مدت های طولانی با ثبات بوده اندبیشترین تنوع وجود دارد.که ساندرز آن را به عنوان قابل پیش بینی بودن محیط بر تنوع گونه ای تعبیر کرد.یعنی هر چه دوره ای که در آن یک دوره مشخص بسیار قابل پیش بینی بوده طولانی تر باشد، تنوع گونه هایی که در آن جا تکامل یافته اندبیشتر است.(منظور از قابل پیش بینی نظم وترتیب الگوهاست)


اصل پنجم

اصل تأثیر حاشیه ای Edge Effect

میزان تنوع گونه ای در حاشیه زستگاه ها نسبت به داخل زیستگاه بیشتر است.


ضمن عبور از جوامع مختلف ملاحظه می شود که تغییر یک جامعه به جامعه ای دیگرکم وبیش صورت می گیرد.در اثر این تبدیل جامعه ،بخشی از آن سرزمین خصوصیت هر دو جامعه را دارا خواهد بودکه به این منطقه اکوتون یازیست مرز می گویند.در مورد بیوم های عظیم ،وسعت این ناحیه می تواندبالغ بر دهها کیلومترمربع باشد.در اغلب موارد تنوع گونه ای گیاهان وجانوران در اکوتون ها غنی تربیوسنوزهای مجاور می باشدزیرا مکان ورود موجودات از اکوسیستم های مجاور به ناحیه بینابینی وجود دارد.لیکن تعداد افراد هر یک از گونه ها در داخل اکوتون ها کمتر از تعداد افراد آنها در جامعه اصلی شان است .در برخی منابع علمی به نواحی بینابینی که دارای وسعت بسیار زیادی هستند اصطلاحا" پهن زسیت مرز گفته می شود.


اصل ششم

محیط های فیزیکی با ثبات موجب افزایش تنوع زیستی در جوامع بالغ می شوندکه این خود جمعیت ها را به ثبات تشویق می نماید.


در جوامع بالغ تعداد جریان انرژی وماده اضافه می شودواگر یکی از آنهادچار اشکال شود تعداد دیگری می توانند جای آنرا بگیرنددر این سیستم ها بیش ازجوامع ساده تر (نابالغتر) است.در نتیجه مشروط به اینکه محیط فیزیکوشیمیایی از ثبات بیشتری برخوردار باشد،ریسک جوامع بالغ کمتر شده ودر نتیجه ثبات اکوسیستم اضافه می شود.جامع بالغ جامعه ای است باسیستم تعادلی با پس خور(Feed back)فوق العاده پیچیده.

پدیده ال نینو El Nino

یکی از تغییرات وآشفتگی های اقلیمی که می تواند تأثیرات بسیار زیادی بر حیات موجودات زنده در خشکی ها ویا محیط های آبی داشته باشد پدیده ال نینو است.


دراین رویداد لایه سطحی آب اقیانوس در شرق اقیانوس آرام در نا حیه حاره ای به طور غیر عادی گرم می شود.(حداکثر تا 5/3 درجه سانتی گراد) که ای ن گرم شدن باعث بروز عوامل زیر می شود:


1- ایجاد آبهای گرم اقیانوسی در قسمت شرقی منطقه استوایی اقیانوس آرام
2- تضعیف ویا حتی معکوس شدن بادهای تجاری
3- تضعیف ویا حتی معکوس شدن جریانهای آب اقیانوس آرام


از جمله این جریان های up welling ضعیف یا متوقف می کندکه این عمل با عث خسارت زیادی می شود.


ال نینو یک اتفاق ساده نیست وباعث خسارات زیادی در جهان می شود. ال نینو معمولا" از اقیانوس آرام شروع و اثراتش عمدتا" در اطراف خط استوا و کشور های منطقه استوا (مثل شیلی –مکزیک- اندونزی-مالزی و...) مشاهده می شود.اثر جانبی آن برهمه کشورها از جمله ایران قابل مشاهده است.

کشاورزی و محیط زیست

انسان با کشاورزی خود شرایط بوم شناختی جدید و اکوسیستم نوظهوری بوجود می آورد که به اکوسیستم کشاورزی یا اگرواکوسیستم (Agro ecosystem) موسوم است.


اگرواکوسیستم به 5 طریق مختلف بااکوسیستم طبیعی تفاوت می کند:

1- سعی مادرکشاورزی آن است که توالی بوم شناختی را متوقف واگرواکوسیستم رادرشرایط دائمی نگه داریم.


2- مناطق بسیاربزرگ به زیرکشت یک گونه واحد ویا حتی یک نژاد یا زیر گونه واحد می رود.


3- در اکوسیستم کشاورزی محصولات در ردیفهای منظم وتمیز کشت می گرددولی در اکوسیستم های طبیعی بسیاری از گونه ها به صورت مخلوط با یکدیگر ودر یک طرح پیچیده می رویند.


4- زنجیره های غذایی در اگرو اکوسیستم به شدت ساده شده است.


5- شخم به هیچ کدام از آشفتگی های طبیعی خاک شباهت ندارد.


خاکی که برای کشاورزی استفاده می شودر بسیاری از نقاط جهان از نظر یک یا چند عنصر مورد نیاز محصول با کمبود روبروست.این گونه عناصر را عوامل محدودکننده می گویند.


انقلاب سبز

نامی است که پس از جنگ جهانی دومبه برنامه هایی داده شد که به ایجاد نژادهای جدید پر محصول و مقاوم به بیماری ها یا نژادهایی که در شرایط نا مناسب رشد بهتری دارند می انجامید.


کشاورزی چگونه محیط زیست را تغییر می دهد:
کشاورزی هم دارای تأثیرات زیست محیطی اولیه وهم ثانویه است.


تأثیر اولیه تأثیردرمحل

تأثیری است که در محل انجام فعالیت های کشاورزی رخ می دهد.


تأثیر ثانویه تأثیر دور ازمحل

 یک تأثیر زیست محیطی که دور از منطقه کشاورزی است ومعمولا" در پایین دست بادیاآب رخ می دهد.


به طور کلی تأثیرات کشاورزی بر محیط را به سه دسته می توان تقسیم کرد

1- محلی (Local)
2- ناحیه ای (Regional)
3- جهانی (Global)


تأثیرات محلی آنهایی هستندکه درمحل زراعت یا نزدیکی آن رخ می دهند مثل فرسایش ،از دست رفتن خاک وافزایش رسوبگذاری در پایین دست رودخانه های محلی


تأثیرات ناحیه ای عموما"نتیجه تأثیرترکیبی فعالیت های کشاورزی درناحیه بزرگ و مشترک است مثل تشکیل کویر ، آلودگی های بزرگ مقیاس


تأثیرات جهانی تغییرات اقلیمی ،تغییرات بالقوه وسیع در چرخه های شیمیایی

بیوم و تقسیم بندی آن

Biome

 یک اکوسیستم بزرگ را گویند.مثلا"کل جنگل های سوزنی برگ در کل جهان ،یعنی اکوسیستم های با شرایط یکسان.بیوم های جهان براساس پوششهای گیاهی غالب واقلیم مناسب 10 نوع تقسیم بندی دارند:


1- توندرا Tundra(آلپی وکوهستانی)

2- تایگا 

3- علفزار معتدله

4- علفزارساوانای حاره

5-جنگل های پهن برگ خزان کننده

6- چاپارل

7-بیابان

8- جنگل های نیمه همیشه سبز حاره

9-جنگل همیشه سبز حاره

10- خلنگ زارحاره


توندرا
به ازاءهرعرض جغرافیایی حدود 7/0 درجه سانتیگراددماکاهش پیدامی کند.اگر این عرض را بر روی کره زمین ادامه دهیم در مدار 65درجه به بالا شرایطی پیش می آیدازنظر کاهش دما که در آن دیگر از درختان قطور خبری نیست.جنگل های انبوه در آن دیده نمی شود.پوشش گیاهی به صورت درختچه های متراکم نیست.اول بادرختچه های تنک شروع می شودونهایتا" به خزه وگلسنگ ختم می شود.بخش هایی از لایه های زمین توندرادائما"یخ بسته است که به آن پرمافراست(Permafrost) می گویند.اما در فصل رشد2تا3ماه سطح خاک از یخ زدگی باز شده وگیاهان رشد می کنند.کاهش دما علت اصلی نبودگیاه است ودلیل تنوع کم گیاهی وتنوع متوسط تا کم جانوران است . چرخه زندگی اکثر پرندگان برای ما بطور غیر مستقیم حائز اهمیت است.


دو راه مقابله جانوران با سرما 
1- سطح بدن نسبت به حجم بدن کم می شود.به حالت دایره ای می خوابندکه فقط با بزرگ شدن حجم بدن همراه است.


2- زوائدبدنی کوتاهتری نسبت به بقیه گونه هاوجانوران مشابه در منطقه دیگری دارند.مثلا" گوش کوتاه تری نسبت به بقیه دارند(زوائد بیرونی بدنشان را کوتاهتر می کنند) به این توندرا توندرای قطبی گویند.


توندرا آلپی

اگر به ازاءهر 100 متربه صورت ارتفاعی به سطح بالامی رویم هوا 6/0 درجه سانتیگرادکمتر خواهند.که این شرایط بروی کوهها ی مرتفع به صورت توندرا دیده می شودکه به آن توندرای آلپی گفته می شود.


تفاوت توندرای آلپی وقطبی
پوشش گیاهی تقریبا"مشابه ولی گونه های جانوری غالب این دو توندرا با هم فرق می کند.توندرای آلپی را استوا می توانیم ببینیم .درجائیکه ارتفاع نقاط بیش از 4500 متر باشد.در مناطق معتدله اگر در منطقه وبخش شمالی باشد در ارتفاع m2900-2500 ودر منطقه وبخش معتدله جنوبی در ارتفاع m3500-3000 توندرای آلپی دیده می شود.


تایگاه
جایی که دارای درختان سوزنی شکل مخروطی باشد.مثل کاج Pinus ، نراد Abies ، نوئل Picea
تایگا دارای اسامی مختلفی است مثل جنگل های سوزنی برگ شمالی یاBoaerl farest یا جنگل های مخروط دار شمالی یا جنگل های سردسیر.


Ecotone  اکوتون

مرز اکوسیستم مشخص نیست.منطقه ای که دارای دو نمونه گونه دوبخش بالایی وپایینی است.م.ج.دات وپوشش گیاهی که در این منطقه وجود دارد مابین دو بخش است.


در تایگا دمای هوا پایین است ،طول فصل رشد متوسط 5-3 ماه است ،پوشش آن از سوزنی برگان انبوه تشکیل شده ،جانوران اصولا" علفخوار هستندکه بعضه مهاجر وبعضی ساکنند.خاک این بیوم اسیدی ،کم عمق ،سطحی است. علت اسیدی بودن هم نوع برگ های سوزنی است به این نوع خاک Podsole می گویند.برگ درخت کاج اسیدی است.درخاکی که اسیدی است تجزیه صورت نمی گیردمواد هوموسی کمی داریم ومواد معدنی را خاک تجزیه نمی کند .حاصلخیزی این خاک کم است .پایین بودن دما واسیدی بودن خاک باعث شده تجزیه مواد آلی کند وخاک نسبتا" فقیرباشد.


دو نوع تایگا داریم

 1- سوزنی برگ شمالی 2- سوزنی برگان مرطوب


بزرگترین وقطور ترین درختان سوزنی برگ در جنگلهای سوزنی برگ مرطوب دیده می شوند.تراکم گیاهی وجانوری متوسط است .جانوران در این منطقه عمدتا"دارای خواب زمستانی هستند.


جنگل های پهن برگ خزان کننده ( Decidtous tempenate forest  )
عمدتا" این بیوم ها در عرض های جغرافیایی 30 تا 55 درجه واقع شده اند میزان بارندگی در آن 150-75 cm است .این جنگلها عمدتا" در ژاپن _ روسیه وآمریکا هستند.20 میلیون هکتار درایران جنگل پهن برگ خزان کننده وجود داردکه در ارسباران _ شمال وزاگرس هستند.3/1 میلیون هکتار از جنگل های ایران بعلاوه جنگل های ارسباران همچنین جنگل های زاگرس وجنگل های غرب که جمعا" مساحت آنها به 20 میلیون هکتار می رسد.ازنظر تنوع گیاهی وجانوری نسبت به تایگا بیشتر است.خاک بستر جنگل معمولا" دارای علوفه وبوته است.


علفزار معتدله (Steppes)

این بیوم در مناطقی از کره زمین هستند که میزان بارندگی بین 75-25 cm است.این بیومها معمولا"در امریکا وروسیه هستند.پوشش این منطقه اکثرا" به صورت علفی ،بوته ای وکمتر درختی ودرختچه ای وتنوع گیاهی وجانوری در آن متوسط تا زیاد است.خاک آن مقادیر زیادی مواد آلی ومعدنی دارد به همین خاطر تولید در آنجا خیلی زیاد است.مثال بوفالو.


دراین اکوسیستم آتش نقش بسیار مهمی دارد.آتش در این اکوسیستم بصورت طبیعی عمل می کند وبدون وجود آتش این اکوسیستم وجود نخواهد داشت .دراین اکوسیستم گیاهان به صورت بوته ای ودرختچه ای هستند.بنابراین وقتی آتش سوزی اتفاق می افتد علوفه ها نسبت به سایر گونه ها از فراوانی بیشتری برخوردارندولی اگر آتش سوزی صورت نگیردعلوفه ها از بین می روند چون درختان ودرختچه ها سایه انداخته واز رشد علوفه ها جلوگیری می کنند.آتش سوزی در این مناطق معمولا" خودبه خودی صورت می گیرند.زیرا میزان موادآلی ومعدنی زیادوهوا گرم است.آتش سوزی واسترس مشخص برای محیط به طور مداوم ودوره ای تکرار می گرددوبه این ترتیب تنوع افزایش پیدا می کند.چون آشفتگی ایجاد شده سیستم را از حالت تعادل خارج کرده وتمام گونه ها فرصت رشد پیدا می کنند.


 علفزار ساوانای حاره (Savana)
در این بیوم میزان بارندگی بین 150-100 cm است.بارندگی در اینجا به صورت غیر یکنواخت صورت می گیرد.کل بارندگی در یکی دو فصل است با این حال این منطقه پوشیده از بوته،علوفه،درختچه های کوتاه وپراکنده می باشد.انواع شیر ،انواع زرافه وانواع آهوسانان در آنجا وجود دارند.از پرندگان می توان به شتر مرغ ودودوک اشاره کرد.تراکم گیاهان متوسط تا زیاد(عمدتا" زیاد)وتنوع جانوران از اکوسیستم های قبلی بیشتر است.عمده گیاهانی که در علفزار ساواناوجود دارد دارای باکتری ها وقارچ های تثبیت کننده ازت هستند.در طول سالیان دراز تحت تأثیر آتش سوزی قرار می گیرند وآتش نقش مهمی داردوجزئی از اکوسیستم محسوب می شود.دراینجا بیشترین تراکم جانوران مخصوصا" علفخواران را داریم.گیاهانی که در آنجا داریم قابل هضم وجذبندوتراکم گیاه در ایجا خیلی زیاد است.


علل اصلی اینکه تعداد علفخواران زیاداست:


1) میزان مواد غذایی قابل جذب در آنجا زیاد است .
2) میزان علوفه دردسترس زیاد است.
این بیوم را در افریقا ،بخشهایی از استرالیا وبخش کوچکی از اروپا مثل اسپانیا می توان دید.


چاپارل  (Chaparral)
این بیوم ویژه اقلیم مدیترانه ای است میزان بارندگی بین 50-30 cm است یعنی منطقه نیمه خشک محسوب می شود.درچنین مناطقی دیده شده که پوشش گیاهی به صورت درختچه های انبوه ودارای برگهای همیشه سبز وهمچنین ساقه تیغ دار هستند که در مدیترانه به آنها چاپارل می گویند.بارندگی معمولا" در زمستان اتفاق می افتدوتابستان آن نسبتا" خشک وبدون بارندگی است.تنوع گیاهی وتراکم آن متوسط تا زیاداست.جانوران عمدتا" حشرات،پرندگان انواع کمی گونه های علفخوار وهمچنین گوشتخوارانی مثل شیر،شیرکوهی وپلنگ در آنجا وجود دارند.این بیوم اولا"خودش وابسته به آتش سوزی است ثانیا"انسان با آتش سوزی مصنوعی (عمدی)بخش ازاین بیوم رانابودکرده است.درایران چاپارل وجود ندارد.


بیابان  (Desert )
عده ترین مشخصه این است که میزان بارندگی در طول سال از25 cm بیشتر نیست ولی توزیع بارندگی بسیار نا متعادل است.عمدتا" در مدارهای 30 درجه واقع شده اند.


علل بیابانی شدن یک منطقه
1- فرود آمدن بادهای کنترالیزه در این مدارها (بادهای کنترالیزه یک نوع باد گرم که از عرض های بالاتر (ارتفاعات بالا)به عرض های پایین می آید.در مدار 30 درجه باد کنترالیزه فرود می آید که هرچه به سمت پایین نشست می کند دمای هوا بیشتر شده وامکان اشباع میعان کم می شود.)


2- قرار رفتن در منطقه باران پناه


3- قرار گرفتن درمنطقه مسطح مرتفع (که در این مناطق به دلیل عدم وجو عوارض وناهمواریها روی روی سطح مسطح ازایجادابرجلوگیری شده وباران زایی اتفاق نمی افتد.مثل تبت


در بعضی از مناطق در سطح کره زمین ارتفاع زیاد ومنطقه مسطح وبدون عوارض است در چنین شرایطی ابرهای باران زا پس از برخورد به دیواره دو طرف این مناطق وصعد به سمت بالا اکثر آب خود راازدست می دهند(به صورت باران آب را در قسمت میان بندکوه از دست می دهند.)مناطق مسطح مرتفع از باران بی بهره می مانند.70%ایران منطقه بیابانی ونیمه بیابانی است.بیابانها اکثرا" در افریقای جنوبی _ آفریقا وبخشهایی از آسیای جنوب شرقی قرار دارند.تراکم وتنوع پوشش گیاهی متوسط تا کم ونوع گیاهان معمولا" به صورت علوفه های یک ساله ،چندساله وبوته می باشند. تولید درمناطق بیابانی خیلی کم است وتراکم جانوران متوسط تا کم است که این جانوران شامل حشرات ،پرندگان وعلفخواران هستند.اندام های بدن جانوران این اکوسیستم بزرگ است تا گرمای بدنشان را از دست بدهند.بیابان لزوما" به دلایل قوی طبیعی آن منطقه بیابان شده است یعنی اقلیمی که بوده باعث ایجاد بیابان شده وانسان نقشی درآن ندارد.


جنگل های نیمه همیشه سبز یا نیمه حاره Sub_tropical forest (چمنزار معتدله)
جنگل های نیمه همیشه سبز که در آسیا به آنها جنگل های موسمی گویند که در آن میزان بارندگی از ساوانا بیشتر ولی از جنگل های همیشه سبز کمتر است.درجنگل های نیمه همیشه سبز میزان بارندگی غیر یکنواخت است.خاکش دارای لایه غنی از مواد آلی است.تنوع پوشش گیاهی در آن معمولا"ازنوع جنگل های انبوه که به خاطر اینکه 2یا3ماه ازسال بارندگی ندارداین درختانی که اندازه بزرگ دارندبرگهایشان می ریزدبه همین دلیل اسم آنها نیمه همیشه سبز است.تنوع پوشش گیاهی متوسط تا زیاد است وتراکم پوشش گیاهی زیادی دارد.تنوع جانوری از انواع حشرات ، علفخواران ،پرندگان وگوشتخواران می باشد.که این تنوع مقدارش متوسط تا زیاد است.این جنگلها در امریکا ،افریقا، آسیا مثل هند وجود دارد.


جنگل های همیشه سبز  Tropical forest (جنگل های پرباران استوایی)
همه گیاهان خزان کننده هستندمیزان بارندگی بین 250-200 cm متغیر است.دمای هوا بیش از 18 درجه سانتی گراد می باشد.میزان بارندگی به طور یکنواخت درطی سال تقسیم شده است.این جنگل ها معمولا" در استوا ودو طرف آن قرار دارند.تغییر دمای روزانه یا تغییردمای شبانه روزی بیش از تغییر دمای سالانه است.عمدتا" از درختانی باارتفاع 30 m تشکیل شده وهمچنین پوشش درختیچه ای وبوته ای در آن دیده می شود که مقدارش کم است.گیاهان در آنجا معمولا" گیاهان خزنده هستندکه به آنها اپی فیت (epiphyte) می گویند.مثل پیچک


حداقل سه اشکوب در آن دیده می شود.بیشترین تنوع گیاهی درجهان دراین منطقه وجوددارد به طوریکه در کمتر از 10 هکتار از این منطقه بیش از کل اروپا ما گونه گیاهی داریم.تراکم پوشش گیاهی در اینجا بسیار زیاد است.گیاهان وجانوران در آنجا کاملا" تخصصی شده اندوهر کدام به شرایطی خاص عادت کرده اند.اکوسیستم بسیار شکننده ای دارد.از لحاظ تنوع جانوری بیشتر از حشرات تشکیل شده اندوپرندگان بیشتر درختزی هستند.میزان حشراتی که در 10 هکتار از این مناطق وجود دارد با میزان حشرات کل فرانسه برابری می کند.در این مناطق خاک اکثر موادغذایی خود رابه گیاهان داده است.به دلیل پوشش انبوهی که در آنجا وجود داردقطرات آب به زمین نمی رسند.این اکوسیستم ها اکوسیستمهای برداشتی ومناسب برای کشاورزی نیستندچون برداشت در این جنگل ها به دلیل اینکه تنوع زیاد است باعث انقراض گونه ها وثانیا"باعث شکستگی اکوسیستم می شودچون این اکوسیستم وموجودات زنده با هم ارتباط دارند.


هنگامی که روی زمین آن کشاورزی صورت می گیردخاک آن تبدیل به سیمان می شودودرنتیجه به درد کشاورزی نمی خوردوباید آنرارها کرد.بیشتردرآمریکای جنوبی ،آفریقا بخشهایی از آسیا(آسیای جنوب شرقی) واقیانوسه (جزایر برنیئو)وجوددارند.


خلنگ زار حاره
جایی که بارندگی بین بیابان وساواناستویا بین جنگل های نیمه همیشه سبز وهمیشه سبز است وتوزیع بارندگی نامتعادل باشدما پوششی داریم به ترتیب زیر:


1) علوفه

2)بوته

3)درختچه های پیچ در پیچ خار دار و خزان کننده (خلنگ)که خلنگ زار نامیده می شود.تنوع وتراکم گیاهی متوسط است.جانوران بیشتر حشرات ،پرندگان،بعضی از گیاه خواران وجوندگان هستندکه به طور کلی تنوع جانوری در آنجامتوسط است.

توالی (Succession)

یعنی روند تغیرات یک اکوسیستم از حالت نوجوانی تا بلوغ و پیری و مرگ


دونوع توالی داریم:


1)توالی اولیه

2)توالی ثانویه


توالی اولیه Primary succession 
توالی که برای اولین باردر یک منطقه اتفاق می افتد را گویند.


توالی ثانویه Secondery succession
هرگاه براثر عوامل طبیعی مثل آتشفشان، سیل و... اکوسیستم از بین برودگیاهانی که مجددا" در آنجامستقرمی شوندیک نوع توالی دیگر ایجاد می کنندبه نام توالی ثانویه .در مراحل اولیه توالی معمولا"گیاهانی که سرعت رشد زیادوعمر کوتاه دارندپس از آشفتگی که نورفراوان وموادغذایی زیاد هست بوجودمی آمدندکه به این گیاهان پیشگام می گویند.این گونه ها معمولا"قدرت پخش وانتشاربذرهاشان خیلی زیاد است.اما گونه هایی که در مراحل بعدی چیره می شوند رشد آهسته تروعمر طولانی تر دارندکه به گونه های آخرمراحل توالی گونه های اوج یا Climax گویند.


مثال برای توالی :
توالی ثانویه : با آمدن سیل وآتش سوزی چون بذر در جنگل مانده بعدها دوباره رشد می کند


توالی اولیه  : اما در آتش فشان که همه چیز از بین می رودباید دوباره مذاب و... .


بررسی توالی دریاچه:
ابتدا موجودات زنده اش کم ،آب شفاف،نوربه اعماق دریاچه می رسدکه به این نوع دریاچه ها الیگوتروف Oligotrophe می گویند.وقتی دریاچه ای برای اولین بار بوجود می آیدفاقد موادآلی بوده یا مواد آلی آن خیلی کم است ،آب خیلی صاف،تراکم موجودات خیلی کم،نور به اعماق می رسد.به دلیل عمق زیاد وکمبود فعالیتهای زیستی.


اما کم کم این دریاچه از این حالت خارج می شود،مواد آلی آن زیاد شده کم کم مواد زنده پیدا می شودکه از نوع ذره بینی هستندودرسطح دریا جمع می شوندوازورودنور جلوگیری می کنند؛به چنین دریاچه ای مزوتروف می گویند( Mesotrophe ).


بعد ازمرحله الیگوتروف کم کم موادآلی وجانوران بسیار کوچک در سطح دریاچه تجمع می کنندشفافیت کم می شود ونور به اعماق نمی رسدوکم کم موجودات درون آن به دلیل عدم وجود نور نمی توانند فتوسنتز انجام دهندومی میرند..وفعالیت فتوسنتزی در سطح انجام می شودوبه همین دلیل عمق دریاچه کم شده چون لاشه موجودات زنده درون آن تجمع پیدا کرده است ودراین صورت به دریاچه یوتروف Eutrophe می گویند.میزان موادآلی زیاد شده وبه دلیل عدم وجود نور مقدار اجسادنیز زیاد شده،عمق دریاچه کمتر شده وگیاهان از اطراف به دریاچه حمله کرده وچرخش مواد خیلی سریع وآلودگی زیاد می شود.وقتی تمام دریاچه را مواد آلی فرا گرفت وبدون آب شد(مرگ دریاچه) آن دریاچه را Distrophe می گویند.


الگوهای تغییرات گونه ها در طی توالی


1- تسهیل facilitation 
یک راه را برای ورود به گونه دیگر هموار می کندوبرای وجود گونه دیگرضرورت دارد.مثلا"گیاهانی که نزدیک به ماسه های دریا هستندوقتی روی تپه ها رشد می کنندباعث ثابت شدن ماسه ها می شوندگونه های بعدی که روی ماسه های تثبیت شده رشد می کننددوام بیشتری دارندوباعث رشد راحت آنها می شوند.نمونه تسهیل :در این تپه ها که گونه هی اولیه باعث ثبات شن وماسه می شوندبنابراین گونه هایی که بعدا"تشکیل خواهند شد فرصت رشدراپیدا خواهند کردودرغیر اینصورتتوسط ماسه هاپوشیده شده ودراعماق قرار می گیرند.


2- مداخله Interference
گونه های مراحل اولیه توالی مانع از ورودگونه ها دیگر می شوند نمونه آن در جنگل های استوایی وقتی که جنگل به منظور کشت وکار در آن استفاده می شودوبرای مصارف کشاورزی آماده می گرددوپس ازچند سال کشت آن را متروکه رها می کنندوگیاهان علفی کل منطقه را پوشانده که این گیاه بسیار متراکم است ونمی گذارد که بذر گیاهان دیگروگونه های بعدی رشد کند مداخله صورت می گیرد.


3- تحمل Tolerance
یک گونه در زمان ورود گونه های دیگرهیچ تأثیری ندارد.وقتی که دو گونه در زمان های متفاوت ظاهر می شونداین عمل می تواند صورت بگیردمثلا"نحوه تولید مثل وبذردهی آنها با هم فرق می کند.


4- لکگی مزمن Chronic:
اولین گونه های وارد شده تا آشفتگی بعدی دوام می آورند.حیات یا موجودات زنده معمولا"میل به زیاد شدن دارندازطرف دیگر محیط غیر زنده میل به فرسایش واز بین رفتن دارد.جایی که فرسایش برافزونی گیاه غلبه داردکویر بوجود می آیدیعنی در آنجا توالی متوقف شده است.جایی که در آن محیط غیر زنده یا فرسایش به محیط زندهغلبه پیدا می کندشرایطی پیش می آید که به آن کویر می گویند.این کویر جایی است که مراحل اولیه توالی تا مراحل بعد آشفتگی دوام می آورند.مثال:کاکتوس ها وگیاهان کوچک در کویر.

هرم های اکولوژیک(Ecological pyramids)

هرم های اکولوژیک تشکیل شده اند از مستطیل هایی که عرضشان یکسان بوده وطول آنها متغیرومبین میزان هر یک از پارامترهای مورد بررسیدریک زنجیره غذایی است.در واقع مقدار ماده یا انرژی موجوددرهرسطح غذایی رامی توان با استفاده از نمودارهرمی شکل نشان داد.

درواقع سه نوع هرم داریم:

1- هرم تعداد Pyramids of number
2- هرم بیوماس Pyramids of biomass
3- هرم انرژی Pyramids of energy

اهداف استفاده از هرم های اکولوژیکی:

1- به خاطراین است که بحث در موردسطوح غذایی از لحاظ کیفی خارج شودوما بتوانیم آنرا به صورت کمی بحث کنیم.

2- اگرما هرم ها را به صورت های استاندارد دربیاوریم می توانیم اکوسیستم های مختلف راباهم مقایسه کنیم .

هرم تعداد:
هرمی است که در آنطول مستطیل نشان دهنده تعداد افرادموجود در هرسطح غذایی است.بنابراین شکلی به دست می آیدکه هرچه زنجیره دارای تعدادبیشتری سطوح تغذیه ای باشد ارتفاع هرم هم بیشتر می شود.در این هرم تعداد افرادبه تدریج از سطح اول تغذیه ای به سمت بالا کم می شود.

نواقص هرم تعداد:
به همه افرادبه یک اندازه نگاه می کندمثلا"دربین گیاهان ارزش یک علف باارزش یک درخت مساوی است وبه خاطر عیوب این هرم هرم بیوماس را بوجود آوردند.

هرم بیوماس:
Biomass :وزن خشک تمام موجودات زندهدر هر سطح غذایی.

در این نوع هرم وزن موجودات حاضر درهرسطح غذایی مورد توجه قرار می گیرد.عموما"وزن تولید کنندگان بروزن علف خواران بروزن گوشتخواران غلبه دارد.بنابراین دراغلب اوقات هرم بیوماس به شکل مثلثی است که رأس آنرو به بالاست.موارد استثنائی هم وجود دارد که رأس هرم رو به پایین است:

1- زمانی که اندازه گیری در سطوح کوچک ومعدودی انجام شود.برای مثال:در اکوسیستم آبی بیوماس فیتوپلانکتون از زئوپلانکتون کمتروزئوپلانکتونها نیز از ماهی هاکمترمی باشد.ازآنجا که هرم بیوماس نشان دهنده مقدار ماده زندهدر هر سطح تغذیه ای است لذا نسبت به هرم تعدادمفیدتر استولی این هرم نیز ایراداتی دارد.
2- اندازه تولیدکنندگان کوچک اما میزان رشد سریع باشد.

نواقص هرم بیوماس:
1- کلیه اعضاءوبافت موجوددرهرسطح دارای اهمیت یکسان هستند.امادرحالی که هریک ازاین بافتها واعضاءدارای ترکیبات شیمیایی خاص خود بوده وقابلیت انرژی زایی متفاوت دارند.

2- چشم پوشی کردن از عامل زمان،زیرا بیوماس اندازه گیری شده ممکن است در طول چندین روزتولید وانباشته شده باشدوبا ممکن است در طی چندین ده سال این کار صورت گرفته باشدمثل درختان.

3- به نقش باکتری های تجزیه کنندهکمتر اهمیت می دهدچون این باکتریها وزنشان کم است اما متابولیسم بالایی دارند.بنابراین نواقص هرم انرژی را معرفی کردند.

هرم انرژی:
بهترین نوع ونحوه نمایش چگونگی کارکرد یک اکوسیستماست چون با توجه به اصل دوم ترمودینامیک انرژی در هر سطح تغذیه ای نسبت به سطح تغذیه ای بعدی خودش بیشتر است.مثلا"یک گیاه kj 1000 انرژی دارد که نسبت به سطح بعدی یعنی ملخ فقط 10% آن می رسد.


زنجیره و شبکه غذایی+مشاهده و دانلود ویدیو

Food Chains and Food Webs

زنجیر غذایی و شبکه های غذایی


زنجیره غذایی چیست؟


ترتیب و سطوحی است که نشان می دهد چگونه یک موجود زنده، غذای جاندار دیگر می شود. این روند از ساده ترین و ضعیف ترین گیاهان و جانوران آغاز می شود و تا بالای زنجیره غذایی ادامه پیدا می کند. به طور معمول، انسان یا حیوانات شکارچی در رده بالایی این زنجیره غذایی قرار دارند. حیوانات علف خوار هنگام چرا، سر شاخه این گیاهان (اولین عضو یک چرخه) را می خورند و در نهایت خود این حیوانات نیز توسط شکارچیان گوشت خواری نظیر شیر ( آخرین عضو احتمالی آن چرخه) خورده می شوند. فضولات حیوانات، خاک را حاصلخیز می کند و باعث رشد و نمو گیاهان بیش تری می شود. به همین روال، زنجیره غذایی یک چرخه کامل را طی می کند.


دو نوع زنجیره غذایی داریم:


1- زنجیره غذایی چرا:

با گیاه کلروفیل دار شروع می شودکه توسط گیاه خوار خورده می شود.


2- زنجیره غذایی پوده وپوده خوار (لاشه ولاشه خوار):

با میکروارگانیسم هاشروع می شودکه معمولا"به آن مرده خوارها یاsaprophages می گویند.


اولین سطح زنجیره غذایی گیاه است.


تجزیه کننده ها گوشتخوار بزرگ گوشتخوارکوچک گیاه خوار گیاه ( (مصرف کننده سطح چهارم) (مصرف کننده سطح سوم) (مصرف کننده سطح دوم) (مصرف کننده سطح اول)


زنجیره دوم یک زنجیره اجباری در شرایط نبود زنجیره یک یعنی :در اعماق دریاها،زیرخاک وجایی که نور وجود ندارد. زنجیره های غذایی از تعدادی حلقه تشکیل شده اند که تعداد آنهامعمولا"بین 5-3 حلقه است که حداقل آن3 حلقه است.


شبکه غذایی:
زنجیره های غذایی مستقل از هم نیستندیعنی در طبیعت بعضی از حلقه هابین زنجیره های غذایی مشترکندکه به مجموعه ای از زنجیره های غذایی که با هم در ارتباطند شبکه غذایی می گویند.یکی از مزیت های شبکه های غذایی این است که برای رسیدن به یک سطح مشخص چندین راه وجود دارد.


دانلود ویدیویی جالب با زبان انگلیسی در مورد زنجیره و شبکه غذایی در ادامه مطلب...


توضیحات بیشتر و کامل تر در ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...

۳ اصل از اصول مربوط به محیط زیست

اصل اول: اصل وحدت زیست محیطی Environment unity
هرچیزبرهمه چیزتأثیرگذاراست.اصل وحدت زیست محیطی که ازپس خورهای مثبت ومنفی تشکیل شده است به این معنی است که غیرممکن است به تنهایی بشودیک کارراانجام دادبلکه یک چیزبرهمه چیزتأثیرگذاراست که البته دراین موارداستثناءوجوددارد.البته درمقیاس کوچک جواب نمی دهد.مثل رابطه طعمه وطعمه خوارکه اگرطعمه کم شودطعمه خوارهم کم می شودواگر طعمه خوار کم شودطعمه زیاد می شود.


اصل دوم :اصل همسان گرایی Uniformitarianism
زمان حال کلیدگذشته است.تمام عوامل فیزیکی وزیستی که باعث تغییرزیست محیطی می شوندکه عامل تغییردرگذشته هم بوده اند.
آقای جیمزهوتون:فرآیندهای زیستی وفیزیکی که زمین را شکل می دهند وباعث تغییر می شونددر گذشته نیز باعث تغییر می شده اندکه به صورت ساده می توان گفت زمان حال کلید گذشته است.


سرعت و فرکانس فرآیندهایی که در حال حاضرباعث تغییر در شکل زندگی می شوند حتما" لازم نیست که با گذشته یکسان باشند.به عنوان مثال نرخ انقراض رادرنظربگیریم ،آیا سرعت انقراض با گذشته یکی بوده؟خیر زیراعوامل وشدت عوامل باهم فرق می کندبنابراین سرعت انقراض هم فرق می کندکه درحال حاضر سرعت انقراض بیشتر شده برای اینکه اصل همسان گرایی کاربردی تر باشدبایدبه صورتی دیگر تعریف شود که می توان گفت:گذشته وحال کلید آینده هستند.


اصل همسان گرایی برای اینکه در محیط زیست جنبه کاربردی تر داشته باشدبایدبه صورت دیگر تعریف شود:تعیین تمام حالت زیستی وفیزیکی در گذشته وحال باعث تغییر دراکوسیستم شده می تواند در آینده به همان شکل تغییر کند.پس می توانیم پیش بینی کنیم عواملی که باعث تغییر می شودجنبه کاربردی پیدا می کند.مثلا": انقراض گونه ها در گذشته بوده در حال هم هست ودر آینده هم خواهد بودپس عوامل را شناسایی کرده وجلوگیری می کنیم یا باعث تغییرش می شویم دراینجاهم می تواندشدت عوامل وسرعت آنهافرق کند.


اصل سوم: Gaiatheory
ازاسم یک الهه یونانی به نام مادر زمین گرفته شده که توسط لاولاک مطرح شده است فرضیه مذکور می گوید که حیات زمین محیط زیست خودش را در جهت بهبود حیات خودش تغییر می دهد.مثلا" :دانشمندان معتقدندکه این جلبک ها وتک سلولی هایی که در سطح اقیانوس ها هستندمیزان 2co راثابت نگه داشته اگر کم شداضافه می کند واگر زیاد شدکم می کند.

سیستم وپس خور feed back

سیستم :
بخشی از کره زمین یا جهان که به قصد مشاهده ومطالعه از بقیه جداشده است.

بعضی از سیستم ها به لحاظ فیزیکی جدا شده اند.مثل مواد شیمیایی وبعضی در ذهن خودمان جدا شده اند.بنابراین سیستم را می توان مجموعه ای از عناصر یا اجزائی دانست که در ارتباط با هم به صورت یک کل عمل می کنند.

1_سیستم باز: سیستمی از نظریک عامل باز محسوب می شودکه آن عامل را با سیستم های دیگر مبادله کند. اقیانوس ازنظرآب سیستم باز است زیراآب با اتمسفر مبادله می شود.

2_سیستم بسته : سیستم بسته از نظریک عامل سیستمی است که آن عامل را نتواندبا سیستم های دیگر مبادله کند.زمین از نظر موادمعدنی سیستمی بسته است واز نظر انرژی باز است زیراباسیستم کرات دیگر تبادل انجام می دهد.

معمولا" سیستم بسته را انسان به صورت مصنوعی ایجاد می کند.هر سیستم طبیعی معمولا" یک سیستم بازاست یک ورودی ویک خروجی دارد وهرسیستم نسبت به ورودی واکنش نشان می دهد.

مثال: وقتی بایک حیوان درنده روبرومی شویم دیدن این حیوان ورودی است.بدن انسان نسبت به این ورودی واکنش نشان می دهد.مثلا" میزان آدرنالین بالا می رودوموهای بدن سیخ می شودضربان قلب زیاد می شود.عکس العمل ما که معمولا"به صورت فرارکردن است که خروجی محسوب می شود.

یکی از خصوصیات بسیارمهم سیستم های طبیعی باز این است که تمام آنها به طرف تعادل وپایداری نسبی حرکت می کنندبه عنوان مثال:تعدادجانورانی که دریک منطقه ممکن است حضور داشته باشندبه مقدارغذای موجوددرآن منطقه هم بستگی دارد.اگر بارندگی کاهش یابد،مقدارغذاهم کم می شودوبدیهی است که تعداد جانوران کاهش می یابدکه باید با کاهش یا مرگ ومیریا تحمل گرسنگی تعادل ایجاد شود که به این واکنش پس خورگفته می شود.پس خور به واکنشی که صورت گرفته گفته می شود.زمانی که خروجی یک سیستم مثل ورودی عمل کندپس خور می گویندیعنی خروجی هم یک واکنش داشته باشد.یعنی خروجی تأثیرگذاربوده وموجب تغییرمی شود.

انواع پس خور:

پس خور مثبت وپس خور منفی

1_پس خورمنفی:
در پس خور منفی واکنش سیستم درجهت عکس روندخروجی یا ورودی وخروجی عکس هم باشند.مثلا"درتنظیم درجه حرارت بدن اگردریک روزآفتابی بیرون رفته وگرم شویم افزایش دماموجب تحریک سیستم عصبی می شودیعنی یک ورودی انجام شده واگرهمچنان زیرآفتاب باشیم بدن واکنش فیزیولوژیکی انجام داده یعنی منافذپوست باز شده وعرق می کنیم واگربه برویم درنتیجه حرارت بدن به حالت اولیه بر می گردد.این بازگشت عکس واکنش گرمایی بدن است پس پس خورمنفی است.

2_پس خورمثبت:

افزایش خروجی منجربه افزایش بیشترآن می شود.مثلا"درآتش سوزی جنگل ابتدا چوب های گلی می سوزندبه خاطراینکه مرطوبند.سپس براثرافزایش شعله چوبهای مجاورخشک شده ودامنه آتش سوزی بیشتر می شود.درنتیجه هرچه آتش بزرگتر باشدچوبهای بیشتری خشک می شود وسرعت گسترش آتش بیشتر می شود.


  •  پس خور منفی مطلوب است چون باعث تعادل وثبات می شود.

  •  پس خور مثبت که گاهی به آن چرخه معیوب هم می گویندموجب نا پایداری می شود.در هر موردی که شیوه بهره برداری ماازمحیط به پس خور می انجامد،وضعیت بسیارنامناسب پیش می آید.

مقاله : تحلیلی بر عملکرد قوانین زیست محیطی در ایران

تحلیلی بر عملکرد قوانین زیست محیطی در ایران


بهنوش خوش منش

الهام سفلایی


چکیده:


با بروز بحرانهای زیست محیطی و آگاهی انسان به برخی عوامل مادی و ظاهری آن ، جوامع پیشرفته سعی در جستجوی راههایی برای حفظ وضع موجود نمودند که در جهت دستیابی به هدف حفاظت از محیط زیست می بایست بستری مورد استناد و استفاده قرار می گرفت که قابلیت اجرا در جوامع را داشته و از ارزش و اعتبار برخوردار باشد. چنین بود که به مرور زمان قوانین زیست محیطی با هدف حفاظت از محیط زیست و بهره برداری پایدار نسلهای حاضر و بعد توسعه یافت.


مروری اجمالی بر سیر تصویب و تحولات قوانین مرتبط با محیط زیست نشان می دهد که از سال 1307 که اولین مواد قانونی مربوط به شکار در قانون مدنی ایران گنجانیده شد تا سال 1350 که سازمان شکاربانی و نظارت بر صید به سازمان حفاظت محیط ز یست تغییر یافت و پیش گیری و ممانعت از اعمالی که به آلودگی یا تخریب محیط زیست منجر شود به این سازمان واگذار شد ، جملگی قوانین مصوب به نحوی با شکار و صید و ماهیگیری مرتبط بوده است . به عبارت دیگر تا سال 1350 تنها در مورد حیوانات شکاری کشور ( یکی از اعضاء مح یط زیست ) قانون وضع شده است .در سال 1353 سازمان محیط زیست پس از تصویب قانون 21 ماده ای حفاظت وبهسازی محیط زیست اختیارات و صلاحیت های قانونی نسبتاً وسیعی به دست آورد به عبارتی قوانین محیط زیست وارد بستر جدیدی خارج از محیط طبیعی گردید و جهت گیری قوا نین به سوی محیط زیست انسانی نیز سوق پیدا کرد ..در این مقاله سعی گردیده است به بررسی تعدادی از این قوانین و میزان اثر بخشی آنها در روند اجرا و همچنین مشکلاتی که وجود دارد بپردازد.


دانلود فایل PDF مقاله (متن کامل) در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...